روزنامه شرق
1399/09/13
شهر و شهروندان؛ کدام رویکرد؟
شهر و شهروندان؛ کدام رویکرد؟ تورج فرهادی . شهردار منطقه ۶ تهرانبارها گفتهشده ضرورت ارتقای شهرداری به یک نهاد اجتماعی نهفقط یک شعار که امری بدیهی و روشن است. در سالهای اخیر بهصورت پراکنده و غیرمنسجم به این ضرورت و اهمیت توجه به آن بارها اشاره شده اما به علت اینکه سند یا مانیفستی مشخص برای آن تدوین نشده است، در حد حرف و اظهارنظرهای پراکنده منجمد شده و به لحاظ اجرائی و عملیاتی اقدام جدی و عاجلی که مبتنی و متکی بر اجماع و اتفاق باشد، در این زمینه انجام نشده است. روح کلی حاکم بر این راهبرد پذیرش نوعی پلورالیسم اجرائی است که بر اساس آن ناحیهمحوری در صورت و قامت آن نقش میبندد. به عبارتی نواحی شهرداری هستهها و سلولهای این پیکره هستند که در نهایت با رویکردی پدیدارشناسی و نهفقط اجرائی با تسهیل مشارکت مردم و بخش خصوصی میتوانند ایده دولتهای محلی را یک گام به تحقق نزدیکتر کنند و با رفتار و الگویی مشارکتی و عمومی بستر شکلگیری این موضوع را هموارتر کنند. طبعا جهتگیری تحقق این ایده و اگو و اندیشه کارساز در بستر و چارچوبی امکانپذیر است که فراتر از اتفاقنظر و اشتراک دیدگاه، ساختار مشخص و مدونی برای اجرائیشدن پیدا کند و از عرصه تئوری به ساحت اجرائی منتقل شود. بیتردید این ساختار در بطن «رویکرد فرهنگی به شهرداری» میتواند شکل بگیرد. به این معنا آنچه ما ناحیهمحوری و اعتباربخشی به نواحی میخوانیم و میدانیم در گرو این نکته است که فرهنگ را از حاشیه به متن سیاستگذاری هدایت کنیم و حتی در موضوعات فنی و اجرائی مانند خدمات شهری و عمرانی به این اصل مهم توجه ویژه داشته باشیم. طبعا بار اصلی نگهداشت شهر بر دوش شهرداران نواحی است و اگر قرار باشد که ایده دولتهای محلی که تنها راه اداره ارزان و روان شهر است محقق شود، برخلاف دیدگاههایی که در بین صاحبنظران و اندیشمندان حوزه شهری وجود دارد، باید از پایین به بالا عملیاتی شود. به یک معنا گام و قدم اصلی و اساسی این موضوع از مشارکت شهروندی آغاز میشود و با ظهور و تولد مسئولیت اجتماعی و شهروندی تثبیت خواهد شد. دو بال و بازوی اجرائی ایده دولتهای محلی در همین دو مفهوم یعنی «مشارکت شهروندی» و «مسئولیت شهروندی» پدیدار میشود که در نگاهی پدیدارشناسانه همانطور که اشاره شد، با شناخت درست از شهر بهمثابه یک موجود زنده و نه فقط یک سوژه، فرهنگ از حاشیه، به متن تصمیمگیری هدایت میشود. فرهنگی که اشاره کردم البته دامنه و گسترهای فراتر و بالاتر از سیاستها و تصمیمات روزمره دارد و فقط یک عنصر و مؤلفه ساده و بسیط در حکمروایی شهری به شمار نمیآید بلکه به یک معنا روح و قانون اساسی آن است. در بحث ترافیک، آسیبهای اجتماعی، امنیت شهری، رفاه شهری، مبلمان شهری، اقتصاد شهری و عمران ششهری و حتی معماری اگر رویکرد فرهنگی حاکم نباشد، نمیتوان توقع داشت که بحرانهای متراکم موجود را به سهولت مدیریت و کنترل کرد. ما میتوانیم از فرهنگ عمرانی بگوییم، از فرهنگ امنیتی و امنیت فرهنگی بگوییم، از فرهنگ اقتصادی و اقتصاد فرهنگی بگوییم، از فرهنگ مردمی و مردم فرهنگی بگوییم، بدون اینکه قصدی برای تضعیف یا کاستن از اهمیت بخشهای خدماتی و اجرائی داشته باشیم. برای مثال میتوانم به لزوم مطالعات فرهنگی در پروژههای مختلف اجرائی و شهری اشاره کنم که در سالهای اخیر باوجود توسعه کالبدی شهر در میانمدت و بلندمدت، این بیتوجهی عوارضی را ایجاد و پیچیدگی، عوارض و گرفتاریهای جدیدی را متوجه شهر و دستگاه مدیریت شهری کرده است. مسئله این است که مشخص کنیم ناحیهمحوری در شهرداری به چه معناست؟ چه دستاوردی دارد؟چه موانعی بر سر راه تحقق آن وجود دارد؟ واقعیت این است که به علت فربهبودن ساختار و پیچیدگیهایی که به همراه این فربهبودن ایجاد شده است، در کنار نواقص و ضعفهای قانونی و سازمانی تحقق این الگو به تلاش و جهاد ویژهای نیاز دارد و البته شهرداران نواحی بهعنوان فرماندههان میدان و افسران عرصه و تسهیلگران این رویکرد نقشی ویژه بر عهده دارند. از مظاهر این جهاد استراتژیک میداندادن به نیروهایی است که با خلاقیت و پویایی و ارائه فکر و ایده جدید و نو علاوه بر تقویت مشارکت و اعتماد شهروندان، از دامنه روزمرگیها بکاهند. بیشک نگهداشت شهر و خدمات شهری به شهروندان بهعنوان وظیفه ذاتی شهرداری امری بدیهی و روشن است که لزوم اهتمام به ارتقای کیفیت و سرعت خدماترسانی در این حوزه وظیفهای صریح، عینی و ضروری است. اما اگر قرار است ارتقایی که اشاره کردم، اتفاق بیفتند و با تحول ساختاری و راهبردی بسیاری از ظرفیتهای موجود و مغفول به ظهور برسد، لاجرم به طرحی نو و نگاهی تازه به شهر و شهروند نیاز است که در بستر شهر فرهنگی و فرهنگ شهری قابلیت رخدادن پیدا میکند.
حتما در این نگاه نواحی هستههای اصلی و دال مرکزی هستند، نواحی پیشانی دستگاه مدیریت شهری هستند که با شناخت دقیق و همهجانبه و جامع از قلمرو مدیریتی خود میتوانند با همکاری شورایاریها و نهادهای غیردولتی و مدنی فعال در سطوح مختلف اجتماعی و جامعه بهنوعی انقلاب فکری اقدام کنند و با ارائه راهکارهای نو برای خدمترسانی به شهروندان، بهرهوری حداکثری و رضایتمندی مطلوب را به دست بیاورند. علاوه بر فرهنگ، مسئله آموزش هم در این زمینه اهمیت فراوانی دارد که لزوم توجه به ارتقا و تقویت ظرفیت کارشناسی نواحی را برجسته میکند و سینرژی و همافزایی شهرداری و جامعه را افزایش میدهد.
سایر اخبار این روزنامه
حساب ویژه دولت روی پول ملت
تقدیم بودجه در غیاب سران دو قوه
رد و تصویب یکروزه مصوبه مجلس توسط شورای نگهبان
هجمه یکپارچه از بهارستان به پاستور
مدیریت بحث هستهای با شورای عالی امنیت ملی است
درگذشت نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب
اجازه مصاحبه با دانشمندان ایرانی را چه کسی داد؟
مواجهه با واقعیتی به نام معلولیت
پایان ۶۰ روز قرمز در پایتخت
آدم حق دارد آنطور که دوست دارد زندگی کند و بمیرد
سخت است اما بله
کرونا برملاکننده ضعف درونی کشورها
سياوش، گوى مىزند
شهر و شهروندان؛ کدام رویکرد؟
به یاد دکتر محمد ملکی