روزنامه وطن امروز
1399/09/16
براینجنگیدن نهجنگیدن
مهتاب حسینی: پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، انگارههای خاصی را در ذهن سیاستمداران غربی و همچنین تعدادی از گروههای سیاسی در ایران ایجاد کرده است. این افراد معتقدند به دلیل اینکه احتمال دارد شرایط برای مذاکرات بعدی بین آمریکا و ایران فراهم شود، تهران باید در مدتی که تا رفتن بایدن به کاخ سفید باقی مانده، در برابر هر اقدامی (اعم از نظامی، تروریستی، حقوقی و...) از جانب آمریکا یا متحدان منطقهایاش سکوت کرده و پاسخی به اقدامات ضدایرانی آنها ندهد. دموکراتها و اروپاییان در خارج از کشور و طرفداران سازش با آمریکا در داخل، به همین ترتیب به نوع واکنش ایران به ترور شهید فخریزاده نگاه میکنند و خواستار انفعال و صبر تهران در برابر این اقدام هستند. آنها که هیچ ارتباطی بین این ترور یا ترور سایر دانشمندان هستهای کشورمان با برجام و گفتوگوهای هستهای ایران با آمریکا نمیبینند، به قدری به مذاکره دل بستهاند که توقع دارند تهران به کلی این اتفاق را از یاد برده و بپذیرد غرب و رژیم صهیونیستی حق دارند(!) هر از گاهی افراد فعال در حوزه هستهای و دفاعی کشورمان را در داخل خاکمان ترور کنند و ایران ناگزیر به پذیرش این موضوع است. موضع ضعف و انفعال با این حال همان پالسی است که از زمان خروج آمریکا از برجام و بازگشت دوباره تحریمها بارها به طرف غربی مخابره شده است و به نظر میرسد این پالس حتی با منافع کسانی که خواهان مذاکره سریع با آمریکا هستند نیز سازگار نباشد، چرا که رفتن به سوی مذاکره با دستهای خالی و از موضع ضعف نمیتواند آنها را با پیروزیای که بارها بیان کردهاند در برجام به دست آمده و حالا ادعا دارند باید تکمیل شود(!) همراه کند. در این شرایط اما سوالی که تاکنون بحثی درباره آن شکل نگرفته، این است: در صورتی که ایران پاسخ هر نوع دشمنی آمریکا و متحدانش در منطقه یا هر نوع تهدید و ترور بویژه ترور شهید فخریزاده را بدهد، این اقدام چه تأثیری بر ادراک این کشورها از موضع ایران و همچنین جایگاه ایران در مذاکرات میگذارد؟ سوال جامعتر این است که عملی شدن وعده انتقام یا پاسخ به اقدام صهیونیستها که این روزها با صراحت بیشتری از نقش خود در این ترور میگویند، چه منفعتی برای ایران به دنبال خواهد داشت و دریافت طرف مقابل از این اقدام چه خواهد بود؟ * تثبیت موازنه جدید قدرت در منطقه منطقه غرب آسیا در طول چند سال گذشته شاهد پیروزی گسترده ایران در نبرد با تروریسم بوده است. نیروهای ایرانی زمانی که عراقیها از آمریکا طلب امداد و کمک میکردند و با پاسخ نه یا اهمال آنها در پاسخ بهنگام و درست مواجه میشدند، در کنار مردم و دولت عراق قرار گرفتند و توانستند این کشور را از شر داعش نجات دهند. در سوریه نیز در شرایطی که آمریکا و متحدانش به جنگ با دولت این کشور و همراهی با تروریستها میپرداختند، ایران تنها نیرویی بود که وارد معرکه مبارزه با داعش و دیگر گروههای تروریستی شد و سربلند و پیروز بیرون آمد. بعد از این جنگ حیاتی و سرنوشتساز، موازنه قدرت در منطقه به نفع ایران و محور مقاومت و به ضرر آمریکا تغییر کرد. آمریکا و صهیونیستها تمام تلاش خود را از همان روزهای ابتدایی شکلگیری داعش تاکنون انجام دادهاند تا این دستاورد را تقلیل داده و جلوی تثبیت موازنه جدید قدرت در منطقه را بگیرند. حمله موشکی آمریکا به سوریه در همان روزهای ابتدایی ورود ترامپ به کاخ سفید، کمک مالی و نظامی به تروریستها در این کشور، هدف قرار دادن نیروهای ایرانی در سوریه و حتی اعمال تحریمهای گوناگون علیه ایران توسط دولت ترامپ و فروش سلاح به عربستان برای جنگ یمن و در جهت تقویت بنیه نظامی این کشور که هیچ نقشی جز تقویت تروریسم در منطقه نداشت، همه برای این هدف بود که موازنه جدید قدرت را بر هم زده و جلوی تثبیت شرایط جدید یا همان هژمونی مقاومت در منطقه غرب آسیا را بگیرند. ایران تاکنون برای تثبیت این موازنه خواستار ایجاد تنش با آمریکا و متحدانش در منطقه نبوده است اما دیگر به نظر میرسد زمان آن رسیده که پاسخ همه اقدامات آنها را برای نشان دادن قدرتش به بزرگترین دشمنان منطقه یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی بدهد. از همین رو است که پاسخ به ترور شهید فخریزاده یا خرابکاریهای صهیونیستها در تأسیسات هستهای نطنز یا رویارویی نظامیشان با نیروهای ایرانی در منطقه، مهمترین اقدام برای تثبیت موضع قدرت ایران در منطقه است. ایران برای تثبیت این موقعیت که بسادگی هم به دست نیامده و هزینههای زیادی در جمهوری اسلامی به همراه داشته است، باید از تمام توان و ظرفیت منطقهای خود برای واکنش به این تهدیدات استفاده کند و نشان دهد قدرت برتر منطقه چطور میتواند از فضای جغرافیای مقاومت، رژیم صهیونیستی را هدف قرار داده یا به منافع این رژیم در منطقه آسیب وارد کند. در صورتی که این کار برای تثبیت قدرت منطقهای ایران انجام نشود و ایران در دام تئوری «کاهش تنش با آمریکا برای هموار کردن جاده مذاکره» بیفتد، به احتمال زیاد صهیونیستها به همراه متحد آمریکایی خود که حالا جایگاهش را در عراق و افغانستان و سوریه در خطر میبیند، به سرعت وارد عمل شده و با این ادراک که ایران ممکن است از موضع ضعف در این باره وارد شود، افراد سرشناس و رهبران مقاومت را هدف قرار داده یا اقدامات مخرب دیگری علیه ایران و متحدانش در منطقه انجام دهند، زیرا متوجه میشوند هزینه انجام دادن این نوع اقدامات برای آنها بسیار کم است. به عبارتی مهمترین پیام انتقام ایران از صهیونیستها، توان و قدرت بازدارندگی ایران و جلوگیری از طمعورزی طرف مقابل برای افزایش و تداوم تنش علیه ایران است. * تعیین تکلیف رابطه اروپا و آمریکا با برجام و صهیونیستها یکی از مسائلی که باعث میشود پاسخ قاطع و سریع ایران به ترور شهید فخریزاده به نوعی به نفع موافقان با مذاکره با آمریکا نیز باشد، این است که ایران نشان خواهد داد در صورتی که ناامنیها و ترورها ادامه داشته باشد و متحدان آمریکا در منطقه بخواهند ضمن داشتن برجام، به خرابکاریهای خود در داخل ایران نیز ادامه دهند، ایران هیچ نوع رودربایستی در برخورد با این دشمنان ندارد و کار آنها بلافاصله با واکنش مناسب ایران روبهرو خواهد شد. حتی اگر این برخورد منجر به تشدید تنشها میان ایران و غرب شود، این طرف غربی است که باید تکلیف خود با عنصر مزاحمی چون رژیم صهیونیستی در منطقه را روشن کند و کاری کند که این رژیم مانعی در برابر مذاکرات ایجاد نکند. ایران نمیتواند در جلسهای با حضور سران آمریکایی و اروپایی شرکت کند و با لبخند با آنها روبهرو شود که در پشت پرده آن، نظامیان و دانشمندان هستهایاش توسط متحد اصلی غرب در منطقه هدف قرار میگیرند. واکنش مناسب و قاطع ایران در برابر این ترور، توپ را به زمین آمریکا و اروپا میاندازد و به آنها یادآور میشود نمیتوانند هم خدا را داشته باشند و هم خرما را. اگر پیام اصلی نتانیاهو، پمپئو و محمد بنسلمان در طراحی این ترور این است که نشان دهند برایشان فرقی ندارد بایدن رئیسجمهور باشد یا ترامپ و در هر صورت به اقدامات خود علیه ایران ادامه میدهند، ایران میتواند با برخورد مناسب نشان دهد طرف اصلی در این میدان، غرب یعنی آمریکا و اروپاست و آنها هستند که برای مذاکره با ایران و هر نوع برخورد دیگر با تهران باید در ابتدای امر سگهای دستآموز خود را قلاده ببندند و با احترام با ایران برخورد کنند. در وهله بعدی اگر قرار باشد ایران پاسخ مناسبی به اقدامات صهیونیستها ندهد، این سوال پیش میآید: چه تضمینی وجود دارد زمانی که بایدن رئیسجمهور آمریکا شد، این اقدامات همچنان ادامه پیدا نکند؟ این نکته همواره در ذهن ایرانیان وجود دارد که ترور دانشمندان هستهای کشورمان از زمانی آغاز شد که جو بایدن به عنوان معاون اوباما در کاخ سفید حضور داشت و نتانیاهو نیز نخستوزیر رژیم صهیونیستی بود. حمایت آمریکا از ترورها در ایران شائبه ادامه یافتن تقسیم کاری را که بین اوباما و نتانیاهو برای هدف قرار دادن دانشمندان هستهای ایران وجود داشت تقویت کرده است. این مساله در عین حال این سوال را به وجود آورده است: آیا این تقسیم کار هماینک و زمانی که هنوز بایدن قدرت را نیز به دست نگرفته، وجود ندارد که این پیام را به ایران برساند که یا باید با آمریکا وارد مذاکره شوید یا دانشمندان هستهایتان را دوباره هدف قرار میدهیم؟ * تعیین تکلیف مفهوم برجام در عرصه امنیت ملی در صورتی که پاسخ مناسب به ترور شهید فخریزاده یا سوءاستفاده از اطلاعات آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران داده شود، به نوعی تکلیف برجام در عرصه امنیت ملی ایران نیز مشخص خواهد شد. یکی از دلایل صدور مجوز مذاکره با آمریکا این بود که بتواند مقداری از تهدیدات و نگرانیهای ادعایی درباره ایران را از بین ببرد. با این حال در عرصه اجرای برجام توسط کشورهای غربی مشاهده شد این توافق در این حوزه عملا از حیز انتفاع خارج شده و نتیجهای «تقریبا هیچ» درباره مقابله با تهدیدات علیه ایران داشته است. با این حال با ادامه پایبندی ایران به برجام، نه تنها تهدیدات سیاسی و اقتصادی، بلکه تهدیدات امنیتی نیز علیه ایران ادامه پیدا کرده است و حالا بهترین زمان برای این است که مشخص شود مفهوم برجام برای مساله امنیت ملی ایران چیست و منافع کشورمان را در چه مسیری قرار داده است. * پاسخی قوی به پیام انتخاباتی نتانیاهو در صورتیکه ایران پاسخی مناسب و درخور به ترور شهید فخریزاده داشته باشد به احتمال زیاد میتواند تأثیری شگرف بر انتخابات آینده رژیم صهیونیستی داشته باشد. آنطور که روزنامه فایننشالتایمز گزارش داده، سفر نتانیاهو به عربستان و دیدارش با محمد بنسلمان و سفر پمپئو به منطقه بیشتر از اینکه جنبه نمادین برای عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب منطقه بویژه عربستان داشته باشد، حاوی پیام مهمی از سوی او به بایدن بوده است: نتانیاهو قرار نیست به این راحتیها عرصه سیاست را رها کند و با برگزار شدن دور چهارم انتخابات پارلمانی، به دنبال بازگشت به سمت نخستوزیری با آرای حداکثری است. نتانیاهو در واقع در دیدار با بنسلمان و همچنین مایک پمپئو و در عین حال انجام ترور در یکی از نزدیکترین شهرها به پایتخت ایران، پیامی را نیز به رأیدهندگان در داخل سرزمینهای اشغالی فرستاد: «این تنها من هستم که میتوانم امنیت، اقتصاد و روابط خارجی خوب را برای شما تضمین کنم». پمپئو در این سفر ۲ هدیه برای نتانیاهو داشت: قانونی در وزارت خارجه آمریکا که میگوید تمام کسانی که محصولات ساخت شهرکهای صهیونیستی را تحریم میکنند، در واقع عملی ضد یهودی انجام میدهند و این کار مجازات در پی خواهد داشت و دوم، برچسب زدن محصولات شهرکهای صهیونیستی با عنوان محصولات ساخت اسرائیل در آمریکا برای مقابله با تحریم شدنشان. ایران تنها در صورتی میتواند با این اقدام نتانیاهو مقابله کند که نشان دهد صهیونیستها با اقدامات نتانیاهو در ترور دانشمندان ایرانی چندان هم در امان نخواهند بود. اگر این پیام منتقل شود، امکان رأی آوردن کسی که بارها برای مقبولیت در میان رأیدهندگان به غزه حمله کرده یا دست به ترور و جنگ زده است، پایین میآید زیرا دیگر او قهرمان تأمین امنیت برای صهیونیستها نخواهد بود. * فروپاشی روند سازش با رژیم صهیونیستی یکی دیگر از منافع پاسخ قاطع و فوری به تهدیدات امنیتی که رژیم صهیونیستی برای دانشمندان و مسؤولان نظامی کشورمان به وجود آورده است، فروپاشی روند صلح برخی حکام مرتجع منطقه با رژیم صهیونیستی خواهد بود. این کشورها که گمان میکنند بعد از رفتن ترامپ، دیگر قدرت لازم در دولت جدید آمریکا را نخواهند داشت و به دلیل همپیمانی با ترامپ و حمایت مالی و سیاسی از ترامپ تأثیرگذاریشان بر سیاستهای دموکراتها بشدت پایین خواهد آمد، تلاش دارند برای حفظ منافع خود و از بین بردن روند تثبیت قدرت ایران در منطقه، خود را به رژیم صهیونیستی نزدیک کنند. این همان مسالهای است که باعث شد در برابر خبر رفتن نتانیاهو به عربستان، سعی در تأیید این خبر داشته باشند تا پالس تقویت همکاریهای دوجانبه را به ایران مخابره کنند. عربستان، امارات و بحرین تصور میکنند با پشتوانه قرار دادن اسرائیل میتوانند سیاستهای آمریکا در قبال ایران را به سمت منافع خود در منطقه تغییر دهند. با این حال اگر ایران بتواند پاسخ قطعی و درستی به جنایات صهیونیستها نشان دهد، ضمن اینکه در منطقه میتواند باعث قدرتگیری گروههای مقاومت بویژه فلسطینیان شود، درعینحال اعراب را نیز با واقعیت اصلی منطقه مواجه میکند و آنها را قانع میسازد باید به نفع منافع امت اسلامی حرکت کنند و نه صهیونیستها، زیرا آنها هم مانند آمریکا امنیتی در منطقه ندارند که بخواهند بخشی از آن را به کشورهای عرب حوزه خلیجفارس اهدا کنند. اما در ادامه باید به این مساله پرداخت که گزینههای ایران برای اقدامات تلافیجویانه در برابر ترور شهید فخریزاده، ترور شهید سلیمانی یا خرابکاری در سایت نطنز چیست؟ رسانههای صهیونیستی بخوبی به گزینههای ایران اشاره کردهاند. * گزینههای ایران برای انتقام رسانههای صهیونیستی هر کدام به گزینههایی که ایران برای انتقام در اختیار دارد اشاره و مطرح کردهاند ایران دیر یا زود انتقام این کار را از صهیونیستها میگیرد. روزنامه جروزالمپست خاطرنشان کرده است: «ایران زیرساختهای نظامی وسیعی در سراسر منطقه دارد و از طریق گروههای شبهنظامی موجود در منطقه میتواند اهدافی را در خاک سرزمینهای اشغالی هدف قرار دهد. همچنین ترور برخی افراد، نظامیان یا دانشمندان اسرائیلی در سراسر جهان میتواند از جمله اقداماتی باشد که ایران توانایی انجام آن را دارد». پاسخ نظامی معمول از سوی ایران مانند آنچه در عینالاسد علیه آمریکا انجام داد، به احتمال زیاد اجرایی نخواهد شد، زیرا هنوز مقامات صهیونیست به صورت رسمی مسؤولیت این کار را قبول نکردهاند؛ اگر چه مقامات اطلاعاتی آمریکا و تعدادی از شخصیتهای اطلاعاتی صهیونیست مسؤولیت این ترور را متوجه رژیم صهیونیستی دانستهاند. جروزالمپست اما مطرح کرده است: «در سوریه نیز تواناییهای ایران بسیار وسیع بوده و همگی در حالت آمادهباش قرار دارند». به نظر میرسد به دلیل ترس از عملیات نظامی ایران از سوریه علیه رژیم صهیونیستی است که نیروهای این رژیم در بلندیهای جولان چند برابر شده و تحرکات این رژیم در سوریه نیز بالا رفته تا نشان دهند اشراف کامل اطلاعاتی در سوریه دارند. با این حال این روزنامه در ادامه تأکید کرده است اگر چه اسرائیل اشراف اطلاعاتی ماهوارهای از تحرکات ایران و نیروهای وابسته به این کشور در سوریه دارد اما در عین حال زیرساختهای انسانی و سازمانهایی که در این کشور فعالیت میکنند هنوز هم میتوانند اقدامات مؤثری علیه صهیونیستها انجام داده و تحرکات خود را در نزدیکی مرزهای سرزمینهای اشغالی افزایش دهند. روزنامه گاردین نیز در همین باره نوشته است: با وجود اینکه ایران همیشه سعی در اجتناب از برخورد نظامی با دشمنانش داشته است اما زمانی که در معرض حمله یا تهاجم قرار میگیرد، مانند جنگ با عراق یا حمله تروریستی به این کشور، معمولا پاسخ اینگونه حملات را میدهد و از خود دفاع میکند. تحلیلگر این روزنامه نوشته است: با وجود اینکه ایران از درگیری مستقیم پرهیز میکند اما ممکن است حملات محدود موشکی خود را نیز مانند آنچه درباره انتقام از ترور فرمانده سپاه قدس داشت، ادامه دهد. بر همین اساس بوده است که هشدارهای امنیتی برای دانشمندان هستهای رژیم صهیونیستی و فرماندهان ارشد نظامی این رژیم نیز بیشتر شده است و آنطور که هاآرتص خبر داده، هماهنگیها میان رژیم صهیونیستی و آمریکا برای مقابله با اقدامات تلافیجویانه ایران در منطقه بیشتر شده است. بر این اساس، گفته شده است مقامات ارشد نظامی رژیم صهیونیستی اخیرا با همتایان آمریکایی خود دیداری داشته و بر هماهنگی بیشتر میان نظامیان برای مقابله با اقدامات تلافیجویانه ایران تأکید کردهاند. ایالاتمتحده البته از مساله دیگری نیز نگرانی دارد و آن نزدیک شدن سالگرد ترور شهید قاسم سلیمانی و احتمال انجام برخی اقدامات توسط ایران در عراق علیه نیروهای آمریکایی است. به همین دلیل آنطور که شبکه خبری «انبیسی» گزارش داده است، ایالاتمتحده بهاحتمالزیاد بزودی تعداد کارمندان خود در سفارت این کشور در بغداد را کم خواهد کرد تا در صورت حمله احتمالی به آن، تعداد کمتری از افراد آمریکایی صدمه ببینند. مقامات دولت ترامپ با وجود اینکه بر تغییر تعداد آمریکاییهای مستقر در عراق تأکید کردهاند، بیان نکردهاند که کاهش تعداد افراد قرار است تا چه زمانی ادامه داشته باشد. با وجود اینکه هنوز کاملا مشخص نیست چه تعداد از کارمندان دولت آمریکا در بغداد باید از این کشور خارج شوند اما یک مقام مسؤول که خواسته نامش فاش نشود، مطرح کرده است که میزان افرادی که از عراق خارج میشوند، قابل توجه خواهد بود. حالا که مشخص شده است ایران گزینههای زیادی برای مقابله با اقدامات رژیم صهیونیستی دارد و آمریکا نیز خود را برای مقابله با این اقدامات آماده کرده است، میتوان به تأثیرات داخلی مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی نیز پرداخت که مهمترین آن، حفظ قدرت و غرور ملیای است که طی چند سال گذشته به دلیل صبر استراتژیک دولت در برابر اقدامات ضد ایرانی ترامپ به مطالبه جدی در جامعه تبدیل شده است. با پاسخ ایران، نهتنها دشمنان ایران، بلکه مردم ایران نیز برآورد منطقی و واقعی از توان بازدارندگی کشور خواهند داشت. ****** گروه سیاسی: 9 روز از عملیات تروریستی به شهادت رساندن دانشمند هستهای و دفاعی کشورمان دکتر محسن فخریزاده میگذرد؛ تروری که سریعا انگشت اتهام را متوجه رژیم صهیونیستی کرد و تقریبا تمام رسانههای مطرح بینالمللی و کارشناسان امنیتی این عملیات را متوجه تلآویو کردند. به گزارش «وطن امروز»، پس از قطعیت این گزاره، طی روزهای اخیر فضای سیاسی در داخل کشور و بیرون از مرزهای ایران به سمت پاسخ متقابل کشورمان به آمران و عاملان این اقدام تروریستی سوق پیدا کرده است. با این وجود، دولت دوازدهم پاسخ ایران به جنایت آبسرد را به یک فضای دوگانه در کشور تبدیل کرده است. واکنش دولتیها به پاسخ مجلس در ترور شهید فخریزاده و تصویب قانون هستهای مجلس با عنوان اقدام راهبردی برای لغو تحریمها در این زمینه شاهد مثال خوبی است. اگر چه انتقام ترور شهید فخریزاده در کشور به یک مطالبه حداکثری تبدیل شده اما در روایت دولت، عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی در قلب کشور به خاطر استیصال این رژیم بعد از انتخابات آمریکا و شکست ترامپ است و بعد از بازه ۲ ماهه انتقالی دولت آمریکا و با استقرار جو بایدن در بال غربی کاخ سفید دست و پای صهیونیستها بسته میشود و فصل جدیدی از تعامل آغاز میشود؛ بنابراین نباید در دام صهیونیستها افتاد و وارد چرخه تنشزایی شد؛ با این حساب دولت پاسخ به تلآویو را به زمانی نامشخص موکول کرده است، چه اینکه حسن روحانی در واکنش به ترور شهید فخریزاده در جلسه هیأت دولت گفت: ملت ایران هوشمندتر و حکیمتر از آن هستند که در دام توطئه صهیونیستها بیفتند. روحانی با بیان اینکه آنها در فکر یک آشوب و بلوا بودند، افزود: بدانند ما دست آنها را از پیش خواندیم و آنها موفق نخواهند شد به اهداف خبیث خودشان دست پیدا کنند. با این وجود به نظر میرسد حتی در حال حاضر این ادراک در طرف آمریکایی و صهیونیست ایجاد شده است که دولت ایران منتظر آغاز به کار بایدن است و به همین دلیل از هر گونه چالشی با آمریکا خودداری میکند و در برابر اقدامات آمریکا واکنشی نشان نخواهد داد. درباره چرایی فعال شدن جوخه ترور وابسته به سازمانهای امنیتی رژیم صهیونیستی تحلیلهای فراوانی صورت گرفته است اما جنبه پررنگ این اتفاق ضربه خوردن توان بازدارندگی کشور و مخدوش شدن موازنه امنیتی در ایران است. اینکه چه دلایلی باعث شده رژیم صهیونیستی و آمریکا در مقطع فعلی به این برآورد برسند که ضربه زدن به ایران بدون هزینه است، به نظر باید پاسخ را در راهبردهای برجامی دولت که ذیل گفتمان تنشزدایی و تعامل با جهان قرار دارد جست، این مسیر که تعامل به هر قیمت را به توان بازدارندگی ترجیح میدهد تا جایی که هزینههای سنگینی به کشور تحمیل کند فرصتی طلایی را در اختیار واشنگتن و تلآویو برای رخنه امنیتی در ایران قرار داده است. راهبرد تنشزدایی و تعامل دولت روحانی منجر به متن پرایراد برجام با سازوکار عجیب حل اختلافات موسوم به اسنپبک - که در تاریخ معاهدات حقوقی بینالمللی بیسابقه بود- نهتنها به رفع تحریمهای ظالمانه ایران کمکی نکرد و همچنین مانعی در برابر رئیسجمهور آمریکا جهت خروج از این توافق با چرخش یک قلم نشد، بلکه حتی به اعتراف رئیسجمهور تحریمهای اقتصادی را هم به جنگ تمامعیار اقتصادی ارتقا داد. این مدل برجامی پس از شکست در رفع تحریمها و موضوع تنشزدایی، حالا به افزایش تهدیدات امنیتی در کشور هم تسری پیدا کرده است. جبهه معارض ایران به رهبری آمریکا و اسرائیل پس از تسامح و سازش دولت در برخورد با خروج آمریکا از برجام و انفجار نطنز، آنها را به این جمعبندی رسانده که ایران در شرایط فعلی در یک مخمصه امنیتی قرار گرفته و اگر هر ضربهای وارد کنند ایران ارادهای جهت پاسخ دادن ندارد! به عنوان نمونه بامداد پنجشنبه ۱۲ تیرماه 99 در مجتمع هستهای شهید احمدیروشن (نطنز) انفجاری رخ داد که طی آن بخشی از سوله مربوط به مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید دچار خسارت بالایی شد اما عباس عراقچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه ۴ روز پس از این انفجار در نشست مدیران ارشد وزارت امور خارجه با معاون اول رئیسجمهوری در اظهاراتی عجیب و قابل تامل گفت: «هر حرکتی که ایران را در عرصه بینالمللی به عنوان یک تهدید معرفی کند، بازی در زمین آمریکاست و نباید بهانهای به آمریکا بدهیم». اشاره عراقچی در آن زمان به در پیش بودن انتخابات آمریکا بود. نتیجه عدم پاسخ به انفجار تاسیسات هستهای در نطنز این طمع را در تلآویو ایجاد کرد که عملیات ترور شهید فخریزاده را برنامهریزی کند. این مسأله درباره سپهبد شهید قاسم سلیمانی هم انطباقپذیر است، نحوه اعلام ناگهانی و اجرای بدون برنامه افزایش قیمت بنزین در کشور که با میدانداری ضدانقلاب منجر به شورشهای پراکنده در آبانماه 98 شد، این طمع را در دشمن ایجاد کرد که ایران تضعیف شده و به همین دلیل جسارت پیدا میکند سردار سلیمانی را هدف قرار دهد. این برآورد در سطوح تصمیمگیری جبهه معارض ایران در منطقه اما میتواند تغییرپذیر باشد، پاسخ متقابل ایران به جنایت آبسرد میتواند با هزینهزایی دندان طمع ضربه به ایران را بکند. همچنین یک پاسخ متناسب توسعه برنامه هستهای ایران است -که هدف اصلی ترور شهید فخریزاده که کند کردن برنامه هستهای ایران است، بود - گام اول را مجلس شورای اسلامی در این زمینه با تصویب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها برداشت؛ حرکت ایران به سمت غنیسازی 20 درصد و شروع غنیسازی و تحقیق و توسعه در فردو کابوس ترسناکی برای تلآویو و واشنگتن است. همچنین پاسخ متقابل ایران به عملیات تروریستی آبسرد، بهرهگیری از ظرفیتهای امنیتی و نظامی کشور است که موازنه امنیتی را به نفع کشورمان تغییر میدهد و خلأ بیعملی دولت در واکنش به تهدیدات امنیت ملی را که صبر استراتژیک(!) مینامد، پوشش میدهد. نمونههایی عینی در این زمینه طی ۲ سال اخیر رخ داده است؛ مقابله به مثل نیروهای مسلح کشورمان در توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو و همچنین هدف قرار دادن پهپاد گلوبال هاوک آمریکا که دونالد ترامپ نه تنها پاسخ نظامی به ایران نداد، بلکه به خاطر هدف قرار ندادن نظامیهای آمریکایی که در نزدیکی این پهپاد بودند تشکر کرد. اینها از جمله اقداماتی بوده که از کشور تهدیدزدایی کرده است.