بایدن نمی‌تواند یک‌شبه به برجام بازگردد

آرمـان ملي – عليرضا پــورحسين: تروئيکاي اروپايي در بيانيه‌اي مدعي شد که براي حفظ برنامه جامع اقدام مشترک تلاش کرده‌اند و اين توافق، يک دستاورد کليدي در زمينه ديپلماسي چندجانبه و معماري عدم اشاعه در جهان به شمار مي‌آيد. ما با اين اعتقاد که برجام به‌طور قطع منجر به اعتمادسازي درخصوص ماهيت صرفا صلح‌آميز برنامه هسته‌‌اي ايران مي‌شود و همچنين به صلح و امنيت بين‌‌الملل کمک خواهد کرد، بر سر اين توافق مذاکره کرديم و برجام کماکان بهترين روش و در حال حاضر تنها راه براي نظارت بر برنامه هسته‌‌اي ايران و محدودسازي آن است. در اين بيانيه ادعا شده است که اعلام اخير ايران به آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مبني بر اينکه قصد دارد سه آبشار جديد از سانتريفيوژهاي پيشرفته را در تاسيسات غني‌‌سازي سوخت نظنز نصب کند، مغاير با برجام و به‌شدت نگران‌کننده است و با نگراني‌ زيادي از قانون اخير تصويب شده در پارلمان ايران مطلع شده‌‌اند که اگر به مرحله اجرا درآيد، برنامه هسته‌‌اي ايران را به ميزان قابل‌توجهي توسعه خواهد داد و دسترسي‌‌هاي نظارتي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را محدود خواهد کرد. اين اقدامات، ناسازگار با برجام و تعهدات گسترده‌تر هسته‌‌اي ايران است. اين موارد در حالي مطرح مي‌شود که در ابتدا طرف‌هاي مقابل از جمله آمريکا و اروپا تعهدات خود را در قبال برجام عملياتي نکردند و به دنبال عدم تعهد آنها ايران دست به کاهش تعهدات زد. هرچند در اين ميان برخي تصميمات خاص در اين برهه زماني نيز جاي سوال دارد. در راستاي بررسي اين مساله «آرمان ملي» گفت‌وگويي با محمدحسين ملائک، سفير پيشين ايران در سوئيس داشته است که در ادامه مي‌خوانيد.
در حال حاضر تحرکات جديد در سياست خارجه کشور را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟
امروز کشور در شرايط ويژه‌اي قرار گرفته و روند ديپلماسي کشورمان از داخل دچار مشکلاتي شده است. بايد توجه داشت که اين شرايطي که امروز کشور درگير آن شده نتيجه رقابت‌هاي جناحي داخل کشور است يا سياست کشور در مقابل طرف‌هاي ديگر برجام است. در اتفاقاتي که امروز در حال رقم خوردن است، عنصر داخلي نقش مهم‌تري را ايفا مي‌کند. ايران در مدت يک سال تعهدات خود در برجام را در قالب 5 گام کاهش داده است. امروز مجلس ضرب‌الاجلي تعيين کرده است که اگر اتفاقي رخ نداد ايران بايد از پروتکل الحاقي خارج شود. اگر چنين مقوله‌اي باشد،‌ مفهوم آن اين است که کشور مجددا از تعهدات خود براساس برجام مي‌کاهد. حال اگر طرف مقابل در هفته‌هاي آتي آماده مذاکره با ايران شد، مجموعه نهادهاي عالي تصميم مي‌گيرند که با اعمال شرايط تازه به پاي ميز مذاکره بازگردند يا خير. شکل قضيه اين است که مجلس سطوح بسيار کمي را سنجيده است و به تمامي جوانب در طرح خود توجه نکرده است. احتمالا نتيجه کار مجلس ايجاد يک بن‌بست در آن مذاکراتي است که تصور مي‌کند قصد ورود به آن را دارد تا گشايش احتمالي.
با روي کارآمدن بايدن در ايالات‌متحده با توجه به طرح مجلس به کدام سمت سوق داده خواهيم شد؟


بايدن نمي‌تواند يک‌شبه به برجام بازگردد. نزديک به دو سال و نيم تحريم‌هاي پي‌درپي عليه ايران وضع شده است و همگي اينها نمي‌تواند در مدت دوهفته‌اي که بايدن روي کار مي‌آيد تا ضرب‌الاجل مجلس برداشته شود. اين تحريم‌ها در سطوح مختلف است. بايدن قطعا در دو ماه ابتدايي نمي‌تواند به برجام بازگردد اما طبق مصوبه مجلس فقط او دو هفته وقت دارد. به دنبال خروج ايران از پروتکل الحاقي، قطعا اروپا طرف آمريکا را خواهد گرفت و قطعا ايران به مشکل خواهد خورد.
در صورتي که دولت بايدن در اوايل بهمن‌ها به صورت کلامي و حقوقي عنوان کند که به برجام بازخواهد گشت، چه اتفاقي خواهد افتاد؟
مشخصا مجلس قبول نخواهد کرد و براي آنها معني ندارد. عملا اين دو هفته‌اي که به دولت بايدن وقت داده مي‌شود، بي‌فايده است. بايدن با خلوص نيت و در بهترين حالت ممکن شايد بتواند پس از سه ماه از استقرار دولتش به برجام بازگردد. دولت بايدن اگر هيچ مانعي بر سر راهش نباشد حداقل به سه ماه وقت نياز دارد در صورتي که بايدن با موانع داخلي و منطقه‌اي بسيار زيادي روبه‌رو است و قطعا در مسير او کارشکني صورت خواهد گرفت. لابي‌هاي داخلي آمريکا، کنگره و سنا نيز در اين رابطه به بايدن نظر خواهند داد و مسير پرپيچ‌وخمي در مقابل او است. رژيم صهيونيستي و عربستان نيز قطعا موانعي ايجاد خواهند کرد. يا مجلس اين را مي‌داند که اين همه موانع وجود دارد و بازگشت به برجام زمان‌بر خواهد بود و مي‌خواسته مسير را به سمت ديگري منحرف کند يا اينکه نمي‌دانسته است که اين خود نيز جاي بحث دارد که به چه علت تمامي جوانب بررسي نشده است. هم اصولگرايان و هم اصلاح‌طلبان علاقه دارند که خودشان پشت ميز مذاکره باشند. مشخصا اصلاح‌طلبان در اين عرصه مي‌توانند موفق‌تر باشند زيرا ابزار گفت‌وگوي بهتري در اختيار دارند. چهره‌هاي اصولگرا همواره در تعيين چهره مذاکره‌کننده نيز با مشکل مواجه بودند و به علت اينکه در اين عرصه چهره شاخصي نداشتند حتي با يکديگر نيز دچار اختلاف مي‌شدند.