شورای امنیت ملی درمقابل تحمیل منافع جناحی

قانون الزام دولت به لغو تحريم‌ها، درست در شرايطي مطرح شد که چراغ سبزهايي براي احياي برجام در دنيا روشن شد و البته همزمان با چراغ سبزها يکسري موذي‌گري خاص سياست خارجي غربي‌ها هم شکل گرفت. بعد از اين موضوع، واکنش‌هاي مختلفي به طرح مجلس شکل گرفت تا اينکه درنهايت دبيرخانه شوراي امنيت ملي اعلام کرد در جريان اين طرح بوده و از دو ماه پيش مشورت‌هايي درباره آن شده است. در شوراي عالي امنيت ملي، اعضاي مختلفي حضور دارند و اين بيانيه به معناي شکل‌گيري يک نظر واحد در شورا نبود ولي به معناي اين بود که همگان معتقدند وحدت در سياست خارجي حفظ شود طوري که موضوع برجام به يک امر جناحي تبديل نشود. مخالفان تنش‌زدايي و مخالفان ديپلماسي و کساني که تلاش مي‌کنند کماکان تحريم ايران ادامه پيدا کند، سعي در القاي اين موضوع دارند که حتي اگر دولت روحاني توافقي را با دولت بايدن شکل دهد، دولت آينده ايران اين توافق را برهم مي‌زند. شوراي عالي امنيت ملي با بيانيه خودش، نوعي اعلام وجود کرد مبني بر اينکه هر تصميمي در شوراي عالي امنيت ملي اتخاذ شود، هيچ دولت و مجلسي اين تصميم را برهم نخواهد زد و شوراي عالي امنيت ملي مانع از اين شد که برجام به يک امر اختلافي و جناحي تبديل شود. بنابراين اين شوراي در موضوع برجام فرصت‌سوزي نخواهد کرد و مانع از اين خواهد شد که موضوع جناحي شود. درنتيجه بايد از هرگونه سياست ملي و وحدت‌گرايانه در موضوع برجام استقبال کرد. اقدام دبيرخانه اقدامي بود با هدف حفظ شرايطي که تحت عنوان مزيت سياست خارجي ايران به‌حساب مي‌آيد که مهم‌ترين مزيت سياست خارجي ايران، نوعي وحدت در سياست خارجي است. دستگاه‌هاي مختلف در قبال مواردي که شکل مي‌گيرد، نوعي وحدت‌نظر دارند و اين وحدت‌نظر برگ برنده‌اي در سياست خارجي ايران بوده. طرح مجلس باعث اختلافاتي بين مجلس و دولت شد، مواضع مختلف از دو طرف شکل گرفت که اين مواضع ممکن بود به ضرر منافع ملي شکل بگيرد. واقعيت اين است که موضوع هسته‌اي جزو مقوله‌هاي کلان سياست خارجي است که تعيين تکليف اين مقولات در شوراي عالي امنيت ملي شکل مي‌گيرد. يعني شوراي عالي امنيت ملي است که تصميم مي‌گيرد ايران چه رفتاري را در موضوع هسته‌اي داشته باشد. بيانيه‌اي که دبيرخانه داد با همين هدف بود که در جريان امر هست و سعي کرد رويکرد وحدت‌گرايانه را در سياست خارجي به‌کار گيرد. ولي اين واقعيت وجود دارد که دولت و مجلس در اين مورد اختلاف نظر دارند اما در کل هرگونه رفتاري که باعث شود برجام بدون هيچگونه اضافه و تحت حاشيه‌اي دوباره احيا شود، اين رفتار در راستاي منافع ملي جمهوري اسلامي ايران هست. اگر قرار بر اين باشد که طرف‌هاي ايران چه در آمريکا، چه در اروپا، مسائل تازه‌اي را مطرح کنند، به‌طور طبيعي جا براي طرح مسائل جدي‌تر ازسوي ايراني وجود دارد و در نهايت اين به ضرر سياست خارجي هم آمريکا و هم سياست خارجي اروپايي‌ها تمام مي‌شود. به‌هرحال جمهوري اسلامي ايران، نوعي صبر استراتژيک راهبردي را در دستورکار خود قرار داد؛ معتقدم اگر قرار بر اين باشد که زياده‌خواهي‌هايي نزد طرف‌هاي آمريکايي و اروپايي شکل بگيرد، آن موقع روزبه‌روز حمايت بيشتري از طرح مجلس در ايران شکل خواهد گرفت و به نظر مي‌رسد اين طرح از حقانيت لازم برخوردار خواهد بود ولي اگر ببينيم بازگشت بدون قيد و شرط، سياست بايدن در قبال برجام باشد، آن موقع نبايد فشاري بر دولت وارد شود براي اينکه مانعي در اين زمينه ايجاد شود. با توجه به اينکه آمريکايي‌ها عملگرا هستند، هنوز هم معتقدم امکان احياي بدون قيد و شرط برجام وجود دارد.