ایران حضور کشورهای منطقه در مذاکرات برجامی را نمی‌پذیرد




مریم سالاری


خبرنگار دیپلماسی
انتظار می‌رود که با مشخص شدن نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا دولت «جو بایدن» و رهبران دموکرات کنگره به دنبال بازنگری کاملی در روابط امریکا با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس باشند. سیاستی که از همین حالا متحدان عربی واشنگتن را به تکاپوی اقداماتی انداخته که دامنه آن، تلاش برای گسترش دایره ائتلاف اسرائیل با کشورهای عربی و بسیج برای مشارکت در جنگ‌ها یا اقدامات تروریستی علیه ایران را شامل می‌شود. مرتضی رحیمی، سفیر سابق ایران در «عمان» و «یمن» در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران به بررسی روند تحولاتی که این روزها در خاورمیانه می‌گذرد، پرداخته است.

قابل انتظار بود که پیروزی «جو بایدن» چندان نمی‌توانست خوشایند متحدان عربی امریکا در منطقه خاورمیانه باشد. آنها این نتیجه را به معنای تنها ماندن در زمین بازی خاورمیانه می‌دانند. تحولات جاری منطقه خاورمیانه تا چه اندازه متأثر از این نگرانی است؟
در روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا شاهد بودیم که ترامپ برای پذیرش نتیجه و شکست خود آمادگی نداشت اما روند اقدامات ناکامی که برای اثبات پیروزی خود طی کرد و توصیه مراکز قدرت به او برای پذیرش شکست باعث شده است که بتدریج زمینه برای عملیاتی شدن فرآیند انتقال قدرت و روی کار آمدن «بایدن» فراهم شود.
بی‌تردید این نتیجه برای کشورهای عربی منطقه که تاکنون سرمایه‌گذاری هنگفتی برای پیروزی ترامپ انجام داده‌اند و اهداف و برنامه‌های خود را با سناریوی پیروزی او طراحی کرده بودند، بسیار نگران‌کننده است. بویژه که «بایدن» در خلال رقابت‌های انتخاباتی‌اش مواضع روشنی را در رابطه با سیاست‌های منطقه‌ای خود اعلام کرده است. پیش از آن دولت ترامپ از عربستان در جنگ یمن و ترور جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی حمایت کرده بود اما انتظار می‌رود که با توجه به اعلام قبلی «بایدن»، دولت او محورهای روابط امریکا و عربستان را دوباره بررسی کند و احتمالاً مواضعی تندتر در قبال رهبران عربستان داشته باشد. این مسأله در حالی است که یکی از مهم‌ترین وعده‌های رئیس جمهور منتخب امریکا بازگشت به برجام است. توافقی که خروج ترامپ از آن، هم‌پیمانان عربی امریکا را بسیار خشنود کرد و حالا طبیعی است که آنها از همین حالا با نگرانی روند تحولات را رصد کنند و دست به اقداماتی بزنند و خواسته‌هایی را مطرح کنند که وضعیت متزلزل کنونی‌شان را پیچیده‌تر نکند و فشارها را تا اندازه‌ای از روی خود بردارند.
خواسته‌هایی مانند پیشنهاد عربستان و امارات برای پیوستن به مذاکرات احتمالی ایران با 1+5؟
بله؛ تحولات پیرامون ایران در دوره ترامپ به دلیل خروج امریکا از برجام و کمپین فشار حداکثری که با مشارکت کشورهای عربی همپیمان امریکا اتفاق افتاد، در مسیر خواسته‌های این دسته از کشورهای منطقه بود و طبیعی است که با حضور «بایدن» ممکن است ورق برگردد و برجام بار دیگر احیا شود. بنابراین این نگرانی باعث می‌شود که کشورهای عربی به رهبری عربستان پیشنهاد پیوستن به مذاکراتی را مطرح کنند که احتمال می‌دهند بزودی ممکن است آغاز شود. این پیشنهاد از یک‌سو نشان‌دهنده آغاز مذاکراتی دیگر و دور ماندن آنها از این رویداد دیپلماتیک است و هم نشانه سنگ‌اندازی آنهاست. به‌طور مسلم ایران آمادگی پذیرش چنین اقدامی را نخواهد داشت و حتی اگر مذاکرات هم بدون اما و اگر امریکا و بدون پیش شرطی آغاز شود، حضور کشور دیگری از منطقه باعث ایجاد چالش در روند این گفت‌و‌گوها خواهد بود. به هر حال علاوه بر اعراب، کشورهای دیگری مانند ژاپن هم خواهان حضور در گفت‌و‌گوهای احتمالی با ایران هستند اما این تمایل لزوماً نمی‌تواند به تقویت مذاکرات منتهی شود.
ما به موازات این تحولات، شاهد تداوم رویکرد فشار از سوی دولت ترامپ در ماه‌های پایانی دوره مسئولیت او هستیم که به نظر می‌رسد با اتکای بیشتر به کشورهای عربی منطقه صورت می‌گیرد. ارزیابی شما از روند جاری چیست؟
بعد از انتخابات، دولت ترامپ اقدامات خود را برای پیشبرد اهدافش علیه ایران و حمایت از اسرائیل افزایش داد. سفر اخیر «مایک پمپئو»، وزیر خارجه امریکا به منطقه و تلاش برای نزدیک‌تر کردن روابط کشورهای عربی با رژیم اسرائیل را باید در این چارچوب مورد ارزیابی قرار داد. این سفر در پی عادی‌سازی رسمی روابط کشورهایی مانند امارات و بحرین با رژیم اسرائیل صورت گرفته است و تلاش می‌شود که این اتفاق در‌خصوص رابطه دیگر کشورهای عربی با اسرائیل هم تکرار شود. این در حالی است که زمزمه‌های عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل هم شنیده می‌شود. چنانکه اخیراً سفر محرمانه یک مقام بلندپایه اسرائیل به عربستان که در راستای ترغیب ریاض برای اعلام رسمی روابط با رژیم صهیونیستی صورت گرفت، افشا شد. اگرچه این تلاش‌ها قبلاً هم انجام شده بود اما به دلایل مختلف ادامه پیدا نکرد و عربستان از اینکه تلاش‌های پنهان برای نزدیک کردن ریاض به اسرائیل افشا شده است مقداری عصبانی است و لذا سفر جدیدی که قرار بود یک مقام امنیتی اسرائیلی به عربستان داشته باشد عملاً انجام نشد.
چقدر محتمل است این اتفاق روی دهد؟ آیا عربستان این اقدام را با هدف تقویت قدرت خود در رقابت با ایران می‌بیند؟
به‌طور مسلم یکی از انگیزه‌های اصلی حمایت امریکا از عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب، تحکیم جایگاه منطقه‌ای خود و جلوگیری از همسویی و شکل‌گیری یک نظام همکاری در کشورهای منطقه است. نقش اسرائیل در 70 سال گذشته نسبت به مناسباتی که با کل کشورهای منطقه داشته در سمت و سوی چنین هدفی بوده است و با روند تحولات جدید هم همین سمت و سو را خواهد داشت. امریکا تلاش می‌کند این عادی‌سازی اتفاق بیفتد ولی به نظر می‌رسد که این روند در نهایت با چالشی در منطقه و در داخل خود کشورهای عربی و در مرزهای اسرائیل رو‌به‌رو می‌شود. الان حتی در خود کشورهای عربی و کشوری مانند عربستان هم نسبت به روند عادی‌سازی رابطه با رژیم اسرائیل، صدای اعتراض شنیده می‌شود. برخی در عربستان می‌گویند که عادی‌سازی رابطه با رژیم صهیونیستی فقط با تشکیل دولت مستقل فلسطینی امکانپذیر خواهد بود اما این خواسته خلاف نظر اسرائیل است که می‌خواهد همه سرزمین‌های فلسطینی را به اراضی اشغالی منضم کند حال آنکه این مسأله مورد قبول کشورهای عربی و حتی عربستان نیست لذا به رغم همه اقداماتی که انجام شده احتمال به چالش کشیده شدن تلاش برای رابطه با اسرائیل در کشورهای عربی نسبت به موضوع فلسطین وجود دارد و این روند نمی‌تواند ادامه پیدا کند.
به نظر می‌رسد که درمیانه چنین تحولاتی عربستان و قطر با تلاش‌های میانجیگرانه دولت امریکا در حال رسیدن به توافقی برای پایان دادن به بحران میان خود هستند که بیش از 3 سال از آغاز آن می‌گذرد. هدف عربستان از تلاش برای کاهش شکاف میان خود و قطر ذیل شرایط جدید منطقه چگونه ارزیابی می‌شود؟ آیا دور کردن اعراب نزدیک به ایران مد نظر است؟
آنچه در خلال سه سال گذشته و در بحبوحه صف‌بندی منطقه‌ای اعراب علیه قطر اتفاق افتاد، این بود که ایران به‌طور روشن از هرگونه شکاف میان کشورهای منطقه دوری و تأکید کرد خواستار همبستگی منطقه‌ای است و اختلافات میان اعراب را به نفع خود نمی‌بیند. چنانکه موضع آقای ظریف هم از این تحولات نشان‌دهنده آن بود که ایران از حل مشکلات منطقه استقبال کرده است. اگر حل شدن اختلافات کشورهای عربی به رهبری عربستان با قطر مشروط به ایجاد جبهه‌ای جدید در منطقه علیه ایران نباشد، از میان رفتن این شکاف می‌تواند به همگرایی‌ای منتهی شود که ایران همواره بر ایجاد آن اصرار داشته است در غیر این صورت، تلاش برای نزدیک کردن قطر که روابط نزدیکی با ایران دارد، به محور سعودی، بحران رابطه در میان کشورهای منطقه را از وضعیت کنونی پیچیده‌تر خواهد کرد.
اخیراً روسیه به منظور پیشبرد طرح ایجاد نظام امنیت جمعی در منطقه خلیج فارس، درخواست برگزاری مذاکراتی را داده که قدرت‌های بزرگ از جمله اعضای 1+5 هم در آن مشارکت داشته باشند و این در حالی است که ایران، پیشتر ایده‌های متعددی را با هدف پیگیری طرح صلح در منطقه با حضور خود کشورهای این حوزه پیشنهاد داده که چندان مورد استقبال قرار نگرفته است. آیا با توجه به تأثیر و تأثراتی که انتخابات امریکا بر رویکرد شماری از متحدان منطقه‌اش دارد، همچنان مشارکت کشورهای خارج از منطقه می‌تواند راهکار مؤثری برای حل مشکلات خاورمیانه داشته باشد؟
در میان کشورهای حوزه خاورمیانه، ایران از معدود کشورهایی بوده است که هیچ وقت از مداخله و نقش‌آفرینی قدرت‌های خارجی در بحث امنیت و همکاری‌های منطقه‌ای استقبال نکرده و همواره معتقد بوده کشورهای منطقه، امنیت خود را با کمک و همکاری همدیگر تأمین کنند و بنابراین ایران حضور قدرت‌های خارجی را از علل اولیه ناامنی در منطقه می‌داند.
تلاش‌های اخیر ایران برای ایجاد فهم مشترک در کشورهای منطقه از واقعیات جاری و زیانهایی بوده که تاکنون از حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای وارد شده است. تا زمانی که این فهم در خود بازیگران منطقه ایجاد نشود زمینه برای گفت‌و‌گو فراهم نمی‌شود. روند تحولات جاری در منطقه که از سوی کشورهای عربی مشاهده می‌شود نشان می‌دهد که بزودی امکان پیگیری طرح‌های همکاری جمهوری اسلامی وجود ندارد. در همین چارچوب هم پیشنهادات مشابه از سوی کشورهای دیگر مانند روسیه که حضور ایران را در این گفت‌و‌گوها ضروری می‌داند، چندان اقبالی نخواهد یافت. به نظر می‌رسد که کشورهای منطقه اکنون آمادگی پاسخ دادن به طرح‌های ایران را ندارند علاوه بر اینکه قدرت‌های فرامنطقه‌ای که منافع مشروع و نامشروعی در منطقه دنبال می‌کنند بسادگی اجازه نمی‌دهند که این همکاری درون‌منطقه‌ای تحقق یابد و کشورهای منطقه بتوانند با همدیگر در کنار هم به سامان برسند این تدبیر ملت‌ها و قدرت‌های منطقه است که باید جلوی این روند را بگیرند.
یعنی در حقیقت درک مشترک مبنی بر ضرورت همزیستی مسالمت‌آمیز کشورهای منطقه هنوز شکل نگرفته است که عملکرد کشورها را در آن چارچوب پیش ببرد. حال آنکه برای رسیدن به چنین درک مشترکی در عین دشواری مسیر نباید از حرکت باز ایستاد بلکه باید تلاش‌های دیپلماتیک پنهان و آشکار کشورمان برای دست یافتن به این هدف را دوچندان کرد و رایزنی با کشورهای منطقه را افزایش داد و آنها را نسبت به ضرورت و اهمیت این درک مشترک در رقم خوردن آینده‌ای بهتر برای ملت ها و دولت‌های منطقه توجیه کرد.