تنزل جایگاه دانشجویان شاغل

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: چندی پیش در پی وقوع سیل در استان‌های جنوبی کشور یکی از دانشجویان دانشگاه تهران در مسیر بازگشت از محل کار به سمت محل استراحت در سیلاب غرق شد.
بعد از شنیدن این خبر بسیار متاثرکننده ما بر آن شدیم تا وضعیت شغلی دانشجویان را بررسی کنیم. امروزه عده زیادی از دانشجویان به دلیل فشارهای اقتصادی و افزایش هزینه‌های تحصیل مجبورند در حوزه‌های مختلفی به کار بپردازند تا قدری از هزینه‌های آنان جبران شود.
>اشکان فتحی در سیلاب غرق شد
اشکان فتحی دانشجوی ورودی 97 علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران صبح روز پنجشنبه 20 آذرماه 1399 در سیلاب غرق شد. متاسفانه این خبر از طرف خانواده مرحوم تایید شده است. به نظر می‌رسد بین محل کار و محل استراحت اشکان فتحی یک رود وجود داشته است و وی برای کوتاه‌تر شدن مسیر و عدم پرداخت کرایه درصدد عبور از رود بوده که برخلاف تصور رود کم عمق نبوده است. بقیه افرادی که شنا بلد بودند خود را نجات دادند و اشکان فتحی که شنا بلد نبوده است غرق می‌شود. یکی از دوستانش این گونه می‌گوید: « اشکان همشهری من( بهبهان) است، اسم این شهر برای همه آشناست. دقیقا کنار روستای اشکان، پالایشگاه بیدبلند قرار دارد، پالایشگاهی که اطرافش پر از روستاهای محرومی مثل همین روستای آل طیب که اشکان آنجا زندگی می‌کرده، است. با هزاران وعده زمین‌ها را به زور از مردم گرفتند و بعدش برای کار باید کیلومترها راه طی شود. چقدر سخت است با وضعیت نابرابر آموزشی از روستای محروم آل طیب بتوانی وارد دانشگاه دولتی بشوی و بعد چنین اتفاقی برایت پیش آید. ماجرای اشکان اما نمونه‌ای از رنجی است که همه جنوبی‌ها با آن رو به رو هستند. »


>دلنوشته یکی از دانشجویان
در دانشگاه دو نوع تجربه وجود دارد. یا جیبت به اندازه مخارج زندگی پول دارد یا محکوم به کار کردن هستی. زمانی که محکوم به کاری یا می‌توانی با اندک پولی که از کارهای درون دانشگاه به دست می‌آوری مشکلت را حل کنی یا خرج زندگی بیش از این هاست. شاید فقط خرج خودت نیست که برای گذران زندگی خانواده‌ات هم باید کار کنی. از این جا به بعد دیگر فقط کسی می‌تواند تو را بفهمد که گذرش به فضای کار بیرون دانشگاه افتاده باشد. بیرون از دانشگاه خوب می‌دانند که دانشجویی که سر و کارش به بیرون افتاده را می‌توان با کم‌ترین دستمزد به کار گرفت. به کتاب فروشی که می‌روی برای فروشندگی تو را به کار می‌گیرند. اما طبیعی است که هم باید کتاب جا به جا کنی و هم هر کار دیگری که کارفرمایت اراده کند. آخر جیب تو خالیست. راننده آژانس می‌شوی، منشی شبانه آژانس می‌شوی. تراکت پخش می‌کنی. جارزن می‌شوی. می‌روی فرش فروشی فرش دوازده متری روی شانه‌ات می‌اندازی. می‌روی بنایی و.... زمانی که مجبور هستی برای کار بگذاری، به درس‌هایت و ساعت کلاس‌هایت لطمه می‌زند. می‌بینی نمی‌شود چیزی که سال‌ها تلاش کرده‌ای را رها کنی. می‌روی دنبال کارهایی که در ساعت کلاس‌ها نباشند. کارهایی که شبانه می‌شوند. صبح تا ظهر یا عصر می‌روی دانشگاه. شب می‌روی سرکار و صبح دوباره دانشگاه. طبیعی است که هم به کارت نمی‌توانی برسی هم کلاس درس شبیه کابوس می‌شود. دانشجو-کارگران بیشماری زیر فشار کار و درس همزمان، زیر بار نظم ابدی و غیرقابل تغییر اساتید و دانشگاه به انصراف و اخراج و مشروطی کشیده می‌شوند.
>الان برای اینکه گرسنه نمانم مجبور به کار کردن هستم
دانشجویان زیادی برای این که بتوانند دانشجو بمانند مجبور به کار هستند. ما ابتدا به سراغ چند دانشجوی شاغل رفتیم. دانشجویی که در کافه کار می‌کند به آفتاب یزد گفت: « من از ساعت سه تا 12 شب در این جا مشغول به کار هستم. قبلا که دانشگاه‌ها حضوری بود
نمی‌توانستم بعد از ساعت سه درسی را در دانشگاه بردارم. الان که
غیر حضوری شده است کار من بسیار راحت‌تر است. گوشی را به کناری
می‌گذارم و به کارهایم می‌رسم. البته صبح‌ها هم که در خانه هستم نمی‌توانم درس بخوانم چون شب‌ها آنقدر خسته می‌شوم که صبح‌ها مجبور به استراحت هستم. اوایل من برای اینکه بتوانم کتاب بخرم یا به سینما بروم کار می‌کردم اما الان برای اینکه گرسنه نمانم مجبور به کار کردن هستم. من وعده‌های غذایی خودم را به دو وعده محدود کرده‌ام تا هزینه خورد و خوراک زیادی نداشته باشم و بتوانم پولی را برای خرید کتاب‌های دانشگاه در نظر بگیرم. »دانشجویی که به تدریس می‌پردازد به آفتاب یزد چنین گفت: « من مجبورم ساعت‌ها درس‌های مدرسه را آماده کنم و متاسفانه وقتی برای درس‌های خودم نمی‌ماند. از سمت دیگر چون دانشجو هستم دستمزد پایینی دریافت می‌کنم و هر ساعتی که مدیر و کادر مدرسه تشخیص دهند برای من کلاس در نظر می‌گیرند. از سوی دیگر غیبت‌هایم در کلاس‌های دانشگاه زیاد شده است چون اغلب روزها من مشغول شغل معلمی خود هستم و نمی‌توانم در کلاس‌های دانشگاه حاضر شوم. از سوی دیگر اگر کار نکنم حتی نمی‌توانم هزینه اینترنت خود را برای شرکت در کلاس‌ها تامین کنم. »
>تنها 8 درصد از دانشجویان می‌توانند
از مزایای آموزش رایگان استفاده کنند
در همین خصوص دکتر وحید عقیلی استاد دانشگاه به آفتاب یزد گفت: « پیش فرض این است که دانشجو از نظر علمی یک تعهداتی نسبت به رشته خود، کلاس و اساتید دارد. در تحصیلات تکمیلی اگر دانشجویی می‌خواهد به اصطلاح دانش‌جو باشد برای انجام کارهایی مانند تکالیف کلاسی، امتحانات و پروژه‌های خود وقت کم می‌آورد. تصور اینکه یک دانشجو علاوه بر اینکه باید کارهای علمی دانشگاهی را انجام دهد به سراغ شغلی رود که محل درآمدش باشد، دشوار است. اما متاسفانه دانشجوی شاغل یک واقعیت است. تعداد دانشجویانی که در عمل تحصیل مجانی دارند حدود 8 درصد است. به عبارتی بیش از 90 درصد دانشجویان ایران از دانشگاه‌های غیر انتفاعی، آزاد و پردیس هستند و این افراد باید هزینه‌های تحصیل خود را پرداخت کنند. باتوجه به وضعیت کشور ما در زمینه تورم و شغل به نظر می‌رسد همین 8 درصد هم با مشکلات مالی مواجه هستند. یعنی این درصد کمی هم که تحصیل رایگان دارند، برای وضعیت معیشتی خود مجبور به کار کردن هستند و نتیجه این شاغل بودن دانشجویان وضعیتی است که الان آموزش عالی به آن
دچار است. »
>به دلیل کمبود شغل، دیگر برای دانشجویان اهمیتی قائل نمی‌شوند
در ادامه دکتر سعید مدنی جامعه شناس به آفتاب یزد گفت: « در گذشته دانشجویان غالبا در کنار استاد به کار مشغول بودند. دانشجویان برای کار یاد گرفتن و کسب درآمد در کنار اساتیدشان به کارهای علمی مشغول می‌شدند و به آن‌ها دستیار می‌گفتند. زیرا در آن زمان‌ها تعداد دانشجویان هم کم‌تر از الان بود. در مقابل این کارها دانشگاه به ما حقوق اندکی می‌داد. منتهی این نوع پول‌ها کفاف زندگی افراد را نمی‌داد و دانشجویان به کارهایی مانند معلمی و کار در اداره‌ها مشغول می‌شدند و امروزه به دلیل کمبود شغل که حتی برای فارغ‌التحصیلان هم شغل وجود ندارد، دیگر برای دانشجویان اهمیتی قائل نمی‌شوند و دانشجویان به کارهایی مشغول می‌شوند که نیازی به سواد ندارد مانند کار در کافه، آژانس و نگهبانی. در گذر زمان خود به خود کار دانشجویی تنزل پیدا کرده است. امروزه یکی از مشکلات ما این است که کارهای دانشجویی دارای آینده شغلی مناسبی نیست. کارفرمایان می‌دانند که دانشجویان پشتوانه قانونی ندارند به همین دلیل به راحتی از آن‌ها به اصطلاح بیگاری می‌کشند چون به نیاز دانشجو آگاه هستند. باید در دانشگاه‌ها پروژه‌های زیادی تعریف شود و دانشجویان در این نوع کارها مشغول
به کار شوند. » در کشور ما تعداد زیادی دانشگاه تاسیس شده است که بدون برنامه‌ریزی مشخص و جهت‌دهی درست برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز در بخش‌های مختلف کشور، صرفا به پذیرش دانشجو مشغول هستند و در ازای مدرک شهریه دریافت می‌کنند. بسیاری از جوانان با امید دستیابی به شغل مناسب وارد این دانشگاه‌ها می‌شوند درحالیکه بخش زیادی از تخصص مورد نیاز جامعه در دانشگاه آموزش داده نمی‌شود. در چنین شرایطی که اکثریت نیروی انسانی جوان به تحصیل در دانشگاه ترغیب می‌شود در تقسیم مشاغل بین افراد یک بی‌نظمی و نابسامانی ایجاد می‌شود. از طرف دیگر همان قشر جوانی که برای دستیابی به آینده و کار خوب مسیر درس خواندن را انتخاب کرده بود برای اینکه از پس هزینه‌های تحصیل برآید مجبور می‌شود به انجام کارهایی تن دهد که روزی برای فرار از آن‌ها، درس خواندن را انتخاب کرد و این دور باطل تحصیل و کار نتیجه‌ای جز فرسایش توان و نیروی کار را
در پی ندارد.