اردوغان، فردا روز دیگری‌ست

 
 
 
 


غرب 400 سال است که تلاش مي‌کند که ميان وارثان صفوي – عثماني جنگي دائمي برقرار باشد و امروز رجب طيب اردوغان، رئيس‌جمهوري ترکيه با ذهنيت چالدراني معمار اصلي رسيدن به اين هدف شده است. سخن گفتن از ارس، ارگ و سبلان در رژه فتح؛ عقبه ذهني مردي را نشان مي‌دهد که خود را وارث عثماني مي‌دانند و نگاهي چالدراني به ايران دارد. اردوغان در حالي دل‌خوش به چالدراني است که بخش مهمي از اتباع او هنوز ابراز ارادتي ماندگار و عميق به شاه خطايي (اسماعيل) داشته و دارند. خيل مريدان شاه اسماعيل در ترکيه اردوغان را همچنان زخمي چالدران کرده و هنوز او جنگ را نيمه‌تمام دانسته دل نگران مريدان شاه اسماعيل نه در باکو بلکه در سرزمين آناتولي است. اردوغان اين ميهمان ناخوانده سرزمين آناتولي بهتر از همه مي‌داند که اگر ادعاي تاريخي مبناي سياست امروز باشد، در تاريخ دور اين سرزمين، سرزمين خشايار و داريوش بوده و در تاريخ نزديک تا درسيم و دياربکر و آنتاليا سرزميني بوده است، که همه مريدان شاه خطايي بوده‌اند. اگر براي ايرانيان بنيان‌گذار صفوي شاه بوده است، براي مردم آناتولي شاه اسماعيل نه شاه بلکه مقامي داراي الوهيت است. اردوغان دردمند آن است که غلبه نظامي چالدران نتوانسته غلبه فرهنگي به دنبال داشته باشد و همچنان علويان و کردها مهم‌ترين دغدغه امنيتي او و همفکرانش هستند. پس بهترين تاکتيک غلبه بر ترس، حمله است. اردوغان از کرد‌ها که عقبه فرهنگي ايران هستند و از علوي‌ها که عقبه مذهبي ايرانند مي‌هراسد و براي سرپوش گذاشتن بر اين وحشت به بيراهه‌اي گام نهاده است که نتيجه آن تجزيه ترکيه خواهد بود. آذربايجان سر ايران است و اگر وصالي باشد پيروان شاه خطايي همگي به مام ميهن که ايران است اتصال خواهند يافت. اگر ديروز صفويه، آذربايجان و در وسعتي وسيع‌تر ايران با انتخاب تشيع توانست مهم‌ترين مولفه قدرت عثماني را به چالش بکشد، امروز نيز اردوغان و پيروانش بدانند که آذربايجانيان به‌عنوان پيش‌قراولان ايران آنچنان استوار ايستاده‌اند که به قول آن زن مشروطه‌خواه آذري خاک مي‌خورند اما خاک به دشمن نمي‌دهند. اردوغان ما درگير بازي با بزرگانيم. دلخوش به اين مباش که اين بازي تا ابد ادامه خواهد داشت. فردا روز ديگري است.