روزنامه آفتاب یزد
1399/09/24
جعل عمیق و جهل عمیق
دکتر نوید هاشمی طبا- این یادداشت٬ یک نوشتار اقتصادی٬ اجتماعی و فرهنگی است. صاحب این قلم٬ تمایل بسیار داشت که برای این مطالب٬ عنوان “ضرورت انعطاف پذیری هوشمند” را برگزیند. عنوانی که کلی بودن و احتمال برداشت نادرست “سیاسی” از آن٬ دلیل انتخاب عنوانی دیگر شد. هرچند همین عنوان کنونی ٬ ناظر به مفهوم و منظور اصلی مقاله بوده و بیمسما نیز٬ نمیباشد.از خوانندگان عزیز و محترم٬ اعم از مدیران همه سطوح و کارشناسان و هنرمندان و توانمندان شاغل به هر حرفه ای٬ صمیمانه درخواست میشود که این نوشتار را دو مرتبه و با حوصله مطالعه فرمایند. آخرهفته گذشته یعنی یازدهم دسامبر۲۰۲۰ ٬ شبکهٔ خدمات حرفهای چند ملّیتی دلویت
” Deloitte” به عنوان چهارمین شرکت بزرگ سهامی خاص و یکی از چهار موسسه بزرگ حسابرسی جهان در ایالات متحده با ۳۱۲۰۰۰ کارشناس در سراسر جهان و ۴۶ میلیارد دلار درآمد در سال ٬۲۰۱۹ گزارشی منتشر نمود و عنوان و ماحصل آن گزارش حرفهای (با تمرکز بر تبعات شیوع جهانی ویروس کرونا) آن بود که سازندگان٬ تولید کنندگان٬ کارخانجات و
تصمیم گیران عالی باید “ انعطاف پذیری ” را برای سال آتی به عنوان “مهمترین رهیافت نجات بخش” هم در تکنولوژی و هم در تمام حوزههای مدیریتی٬ در دستور کار قرار دهند.
این انعطاف پذیری باید به گونهای در تمام جهات برنامه ریزی شود که بتواند مدیریت زنجیره تامین “سست شده” و “رکود حاکم” بر تمامی شئون جهان حاضر را مدیریت نماید. مخاطبان هوشمند٬ این خبر را در ذهن خود مقیم سازند تا در ادامه مقاله٬ رابطه آن با موضوع مهم مورد بحث٬ بیان شود.
مطابق تعریف و عرف پذیرفته شده در اکثر مجامع علمی٬ “قابلیت حفظ و یادگیری و حل مسئله “ را هوش میگویند. دانشمندان٬ طی دهههای اخیر٬ انواع هوش را مشخصا برای آدمی (و البته بسیاری از حیوانات) شناسایی و معرفی نمودهاند.
نکته بسیار مهم آن است که هوش٬ قابل انعطاف و تعلیم پذیر است. بنابراین فردی که توانایی ژنتیک پایینتری نسبت به فرد دیگری در حوزهای دارد٬ با تعلیم و آموزش٬ میتواند از فرد مستعد دیگر در حل مسائل آن حوزه٬ مسلطتر باشد. جمله اخیر٬ “جمله کانونی” این نوشتار محسوب میشود.
در عصبشناسی٬ عملکرد بخشهای مختلف مغز هر فرد در میزان و قابلیت هوشمندی آن فرد تاثیرگذار است. برای مثال فرونتال٬ ناحیهای است که مسئولیت مدیریت کنشهای اجرایی شکل دادن به شخصیت افراد را برعهده دارد (ثابت و استوار یا متغیر و ضعیف). پارینتال٬ ناحیهای است که درک روابط ریاضی و منطقی را ممکن میسازد. همچنین٬ ادراک فضایی را مقدور و نوع رابطه فرد را در محیط تعیین میکند. تمپورال، پیامهای کلامی را دریافت و پردازش میکند. زبان و کلام٬ جعبه ابزار تفکر و ایجاد ظرفیت در خود و دیگران است. ورنیکه در همین ناحیه تمپورال واقع شده است که مجموعه اطلاعات دریافتی از انواع حسگرها و بخشهای مربوطه مانند بینایی، شنوایی، بویایی٬ چشایی و لامسه را مورد تحلیل قرار میدهد و آنها را “معنادار” میکند. برای مثال٬ تصویر زیبا و عطر شامه نواز صفاتی هستند که در اینجا معنا مییابند. میان نیم کرههای چپ و راست، یک ساختار سه بعدی قطور واقع شده است که به آن هیپوکامپ میگویند و مسئولیت ذخیره اطلاعات در حافظه بلند مدت را برعهده دارد. تحقیقات سال گذشته (خلاف آنچه طی دهها سال در دانشگاهها تدریس میشد)٬ نشان داد که اطلاعات به محض ورود٬ در حافظه
بلند مدت نگاشت میشوند.
رهبری این ارکستر ” بیهمانند ” شگفت انگیز را البته٬ مخچه با پیکربندی و ساختاری یکتا برعهده دارد. قابلیت سنکرون کردن و هماهنگسازی و همروند کردن عناصر و اجزای بدن در ارائه پیامها و بیان احساسات و هیجانات که مثلا هنگام سخن گفتن٬ دست و سر را نیز تکان دهیم٬ یا اشکالی را در فضا ترسیم کنیم یا دیگر حرکات٬ همه قابلیتهایی است که مخچه فراهم میسازد.
این نگاه عصب شناسی٬ به طور فشرده بیان شد تا قابلیتهای عظیم “طراحی خداوند” را یادآور شویم. مضافا آنکه به خاطر داشته باشیم که شکر این نعمت٬ استفاده صحیح و کارآمد از آن خواهد بود. صرفنظر از نگاه فوق٬ باید اذعان داشت که “هوش ریاضی و منطقی” برای دیر زمانی٬ به غلط٬ تنها معیار سنجش هوشمندی انسانها بوده است. مطالعات گسترده اخیر نشان دادهاند که کارکرد دیگر هوش ها٬ تا چه اندازه در حل مسائل کوچک و بزرگ فردی و اجتماعی و شکلگیری جامعه ایده آل موثرند.
پژوهشگران٬ هوشهای متعددی را شناسایی و تعریف کرده اند. در بعضی مراجع٬ تا ۱۹ نوع هوش را هم برشمرده اند٬ از جمله: هوش کلامی یا زبانی٬ هوش طبیعت گرایانه٬ هوش جنبشی٬ هوش اجتماعی٬ هوش هیجانی٬ هوش عاطفی٬ هوش رقابتی٬ هوش موسیقیایی٬ هوش بدنی و حرکتی٬ هوش فضایی٬ هوش درون فردی٬ هوش بین فردی٬ هوش اخلاقی و حتی هوش سازمانی.
اما آنچه جمله کانونی این نوشتار یعنی “آموزش به قصد به کارگیری تواناییهای ذهنی” را به گزارش حرفهای یاد شده یعنی “ اهمیت نخست انعطاف پذیری در سال آینده ”٬پیوند میزند٬ همین هوش “انعطاف پذیری” است.
هوش انعطاف پذیری یعنی آنکه: “در کجا٬ چه هنگام٬ تحت چه شرایطی٬ به چه منظور٬ برای به دست آوردن چه چیزهایی٬ به قیمت از دست دادن چه چیزهای دیگری٬ به چه صورتی٬ با چه معیاری و از همه مهمتر “تا چه اندازه” باید منعطف بود؟ “
در اقتصاد خرد٬ هنگام چانه زنی برای خرید یک محصول٬ تا کی باید برای خرید پایینتر مبارزه کرد که خرید باطل نشود و
فرصت معامله از دست نرود. در فرهنگ و هنر٬ ممیزی قانونی و اخلاقی را تا چه سطحی اعمال نمود که فرهیختگانی که عمر خود را صرف رشد و ارتقای مردم خویش کرده اند٬ آزادی و انگیزه خود را نابوده شده٬ نبینند. در شهرسازی٬ در قانونگذاری٬ در اجرای قانون و در تعامل با یکدیگر٬ انعطاف پذیری یک “هوش” بسیار حیاتی و مهم است که خود از دیگر هوشها هم استفاده میکند.
برای مثال٬ هنگام اعتراض گسترده عامه مردم به اجرای یک قانون٬ هوش انعطاف پذیری میگوید که آن قانون توسط خود قانون گذاران سریعا٬ بررسی مجدد شود٬ مبادا حقوق جمعی یا اساسی ضایع شده باشد. هنگام برآشفته شدن تبهکاران یا ذی نفوذان از اجرای یک قانون٬ هوش انعطاف پذیری میگوید که راهکارهای اجرای قدرتمندانه آن قانون در دستور کار قرار گیرد. مصادیق و مثالها در این خصوص بسیارند که قید “کمیت نوشتار”٬ مانعی در بیان آنها است و خوانندگان ژرف نگر خود میتوانند به موارد مربوطه بیندیشند.
این روزها اصطلاح “جعل عمیق” در شبکههای مجازی و البته خبرگزاریها به یک موضوع داغ و خبرساز تبدیل شده است. استفاده از الگوریتمها و ابزارهای “هوش مصنوعی” این امکان را به وجود آورده است که نابکاران و فرومایگان٬ به دلایل مختلف از جمله بهرهبرداری مادی یا انتقام و تخریب٬ حتی تفریح و لذت٬ صداها یا حرکاتی را به کسی یا کسانی نسبت دهند که البته٬ واقعی نیستند و حقیقت ندارند. صنعت فیلم و تصویرسازی غیراخلاقی٬ با بهره بردن از این فناوری جدید شگفت انگیز٬ چهره و بدن افراد را شبیهسازی همانی میکند که تشخیص آن نیز بسیار مشکل یا نشدنی است.
با این وجود متاسفانه تا لحظه نگارش این خطوط به نظر میرسد که نگرانی اصلی٬ شایعههایی است که اعتبار و آبروی افراد حقیقی را هدف میگیرند و کمتر نگرانی برای مسائل حقوقی و خصوصا تاثیر بر افکار و رفتار جامعه وجود دارد. حال آنکه دلایل و قراین و شواهد متعدد در بسیاری از مواقع٬ قابل احصا بوده و نشان میدهند که آیا فردی٬ سخن ناپسندی گفته و رفتار ناشایستی داشته است یا خیر. از نظر نگرش و فرهنگ و خرده فرهنگها نیز وقتی "برائت” کسی معلوم شد٬ جامعه باید اصلاح “برداشت” داشته باشد.
اتفاقا همین جمله آخر٬ آدرس دقیق علل بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی حاضر میهن عزیزمان و تم اصلی این مقاله است. مشکل اصلی که هوشهای مختلف را و خصوصا هوش انعطاف پذیری را ناکارآمد و فشل میسازد٬ آنجایی نمود پیدا میکند که “جعل عمیق” با “جهل عمیق” توام میشود.
خوانندگان اجازه دهند که با داستانی یا افسانهای معروف و عبرت آموز مصداقسازی کرده و به بحث وارد شویم. نقل است که صیادی٬ دامی گسترد و پرندهای ناظر آن بود. پرنده از صیاد پرسید که: “ این دام از چه گستردی؟” صیاد پاسخ داد: “تا تو را در دام آورم.” پرنده خندید و گفت: “ من ناظر این دام گستری بودم و مقهورحیله تو نخواهم شد.” صیاد گفت: “ لحظاتی دیگر دام و دانه را خواهی دید و مرا و خدعه مرا فراموش خواهی کرد.” اینگونه شد. پس از رفتن صیاد و کمین کردن او٬ پرنده با خود گفت: “ عجب مرد نادانی! دانهها را گذاشت و رفت!”
پرنده به طمع دانه٬ در دام افتاد. صیاد آمد و پرنده را گرفت. پرنده اما خطاب به صیاد گفت: “ من برای صیاد بزرگی چون تو٬ صید کوچکی هستم. اگر مرا رها کنی تو را سه پند زندگی ساز خواهم داد. پند اول را در دست تو٬ پند بعدی را بر شانه تو و پند نهایی را بر شاخه درخت و در آزادی کامل به تو خواهم آموخت.” صیاد ( به قول ادیبان!) لختی اندیشید و این پیشنهاد را پذیرفت.
مطابق پروتکل پذیرفته شده٬ پند اول در دستان صیاد و با متافوری نزدیک و آشنا با همان دستان٬ بیان شد. “هرگز افسوس آنچه از دست دادهای نخور و خود را شماتت منما. آب رفته به جوی بازنگشته و تنها افسرده و اندوهگین میشوی.” صیاد که در طول زندگی٬ افسوس بسیار و اندوه فراوان بیحاصل از صیدهای گریخته از بندها خورده بود٬ از این نصیحت خشنود شد و پرنده را رها نمود.
پرنده٬ پرواز کوتاهی از سر شادمانی نمود و بر شانه صیاد نشست. پند دوم را اینگونه بیان نمود: “هرگز حرف محال و غیر عقلانی و غیر عقلایی را نپذیر و فکر خود را مشغول آن نکن که زندگی بر تو سیاه خواهد شد.” این پند نیز برای صیاد خالی از لطف نبود. چه بسیار به دنبال شکاری افسانهای به سفرهای دور و دراز رفته بود و ناامید و با دست خالی بازگشته بود.
اینک پرنده بر شاخ درخت نشسته بود و به صیاد نگاه میکرد. پند سوم اینگونه بود: “ در شکم من الماسی چهار هزار قیراطی پنهان بود که آن را از دست دادی!” صیاد بر سر کوبید که: “ این چه فریب بود و من ساده اندیش چگونه اسیر خدعه پرندهای کوچک شدم.”
پرنده اما خیلی زود نشان داد که این تنها٬ مطالعه موردی و تمرینی تکمیلی برای کارآمد نمودن کارگاه آموزشی ارائه شده است. پرندهها لب ندارند که لبخند بزنند و این شاید از معدود ضعفهای ساختاری و مشترک آنان است.
به هر روی٬ پرنده صیاد را ساده لوحی خطاب کرد که توجهی دقیق و عمیق به پندها نداشته است. او گفت:” مگر من نگفتم که غصه هرچه از دست تو رفت را نخوری؟ دیگر آنکه تاکید کردم به صحبتهای محال توجهی نداشته باشی. من خود ۲۰۰ گرم وزن ندارم٬ چطور الماس یک کیلوگرمی که وجودش هم بعید و محال است٬ در شکم من میگنجد!” ادامه داستان به نظر نگارنده “حشو زاید” است٬ هرچه ملیح باشد.
فراز پایانی این نوشتار٬ تاکیدی بر نکتهای ظریف و مهم است. “عمیقترین جعل”ها در هر حوزهای که باشند: چه “تاریخی” برای تخریب بزرگان خدمت کرده به این میهن٬ چه “مذهبی” برای منحرف ساختن آیین انسان ساز با خرافهها و پیرایه ها٬ چه “علمی” برای رنگ و لعاب دادن منطقی به منویات٬ خواسته ها٬ خواهشها و منافع غیرسالم فردی و جمعی٬ چه “فرهنگی” برای تخریب زیرساختهای معنوی و ریشههای قوام یک ملت و چه دیگر حوزه ها٬ بدون توسعه “جهل عمیق” موثر نخواهند بود.
به بیان دیگر٬ “استحمار” باید همواره٬ علت العلل آسیب پذیری جامعه تلقی شود. از این روست که خداوند در پیام مکتوب و سند جاودان خویش٬ به کسانی است که با صبوری و شکیبایی٬ سخنهای مختلف را میشوند و بهترین آنها را بر میگزینند و مصداق آزادی و اختیار و انتخاب هستند٬ “بشارت” داده است و آنان را راهیافتگان و خردمندان نامیده است. مولا علی (ع) نیز از پیامبر (ص) نقل نمودهاند که شرط رستگاری یک ملت٬ احقاق حق ناتوانان “به آسانی” و سخن گفتن آنان “بدون اضطراب” است.
جمله آخر آنکه ایجاد ظرفیتی که بتوان مخاطب آن “بشارت” بود٬ با ممارست و تمرین و تعلیم و مشارکت همه عالمان و دانشمندان و فرهیختگان در توجه به “هوش انعطاف پذیری” مقدور و میسرخواهد شد.
به قول شاعر اندیشمند اقبال لاهوری:
برون زین گنبد در بسته پیدا کردهام راهی
که از اندیشه برتر میپرد آه سحرگاهی
توای شاهین! نشیمن در چمن کردی از آن ترسم
هوای او ببال تو دهد پرواز کوتاهی
غباری گشتهای٬ آسوده نتوان زیستن اینجا
به باد صبحدم در پیچ و منشین بر سر راهی
ز جوی کهکشان بگذر ز نیل آسمان بگذر
ز منزل دل بمیرد٬ گرچه باشد منزل ماهی
اگر زآن برق بیپروا درون او تهی گردد
به چشمم کوه سینا٬ مینیرزد با پر کاهی
چسان آداب محفل را نگه دارند و میسوزند
مپرس از ما شهیدان نگاه بر سر راهی
پس از من شعر من خوانند و دریابند و میگویند
جهانی را دگرگون کرد یک مرد خودآگاهی
سایر اخبار این روزنامه
ابراز «شرمندگی» تنها اقدام رزمحسینی در صنعت خودرو
مسئولان: در حال بررسی هستیم مردم نگران نباشند
مبادله «زم» با کشورهای خارجی مطرح نبوده است
سیاست خارجی نظاره گر!
چگونگی اعتمادسازی در مورد واکسن کرونا
به افتخار راننده های تاکسی
اردوغان اشتباه کرد؛ ظریف عجله!
پیششرط مهم بودجهی نفتی ۱۴۰۰
زیستگاه تمساح دریاچه چیتگر نیست
انفجار انبار باروت در سناباد!
اهمیت و ضرورت کسب سواد سلامتی در عصر حاضر
جعل عمیق و جهل عمیق
رقابت تاریخی ایران و ترکیه