آبخیزداری راه اصلی جلوگیری از سیلاب‌ها

سيل يک پديده اقليمي است که در سراسر جهان سالانه ميلياردها دلار خسارت وارد مي‌کند، اما کشور ما در مقابل اين پديده طبيعي چقدر آماده است و چه بايد کرد؟ در حالي‌که 32 درصد بلاياي طبيعي مربوط به سيل و سيلاب است. غير از روش‌هاي سازه‌اي که متناسب با وضع توپوگرافي منطقه که مورد استفاده قرار مي‌گيرد، آبخيزداري و مديريت کاربري حوضه‌ها و پهنه‌بندي سيل و مديريت سيلاب در مناطق سيل‌گير است، موضوع آبخيزداري که برابر تحقيقات علمي و ميداني مي‌تواند مانع حرکت سيلابي باران‌هاي تند بشود کم‌هزينه‌ترين روشي است که گفته مي‌شود با صرف هزينه 10 درصد از خسارت سالانه به جهت اجراي طرح آبخيزداري مي‌توان در سال‌هاي بعد مانع از سيلاب‌هاي فصلي شد. بي‌شک با آبخيزداري فرمان سيلاب‌هاي ويرانگر را به‌دست گرفته و با هدايت نزولات آسماني با احداث موانع طبيعي که مانع حرکت روان‌آب‌ها مي‌شود آب را به زير زمين هدايت مي‌کنيم. کافي است با اندک تغييري در طبيعت مانع از جمع شدن روان‌آب‌ها و حرکت آن در سطح زمين شد، يک پروژه ساده آبخيزداري بعد از مطالعات اوليه خاک‌شناسي، پوشش گياهي عمليات مکانيکي از قبيل احداث بندهاي خاکي، عمليات ذخيره‌سازي نزولات آسماني از طريق احداث فارو تراس و بانکت‌بندي در مسير روان‌آب‌ها، وقتي در مسير اوليه روان‌آب‌ها با احداث بندهاي خاکي و سپس هدايت آب‌ها به سطح زمين از طريق احداث فارو و شيب‌بندي زمين مانع از حرکت آب در يک مسيل شويم، آب در سطح زمين پخش مي‌شود مي‌توان در مسير بندهاي خاکي و سيل‌بندها با غرس بوته‌هاي گياهي و درختاني که در شرايط آب و هوايي منطقه و با تکيه بر ميزان نزولات آسماني رشد مي‌کنند در کوتاه‌مدت بستر زمين را با پوشش گياهي مهياي جذب آب به داخل زمين نمود....
 
در ايران آبخيزداران موفق و صاحب‌نامي داريم که توانسته‌اند الگوساز ديگران باشند. از طرفي هستند آبخيزداراني که با تاسف مديران محلي به هر علت مانع از فعاليت آنان مي‌شوند. مدتي قبل با يکي از آبخيزداران منطقه اصفهان گفت‌وگو مي‌کردم که در اراضي ملکي خود به مساحت يکصد هکتار طرح آبخيزداري پياده کرده بود و با تکيه بر داده‌هاي علمي و سوابق بوم کشت منطقه درختان مثمر و گياهان دارويي را پرورش مي‌داد. وقتي هيجان سدسازي در کشور بالا گرفت و نهادها و سازمان‌هاي دست‌اندرکار سدسازي ذوق‌زده روي هر رود و نهري شروع به سدسازي کردند، روي بعضي از رودها چندين سد ساخته شده و چون احداث تاج سد سودآور بود و کانال‌کشي زير سدها و انتقال آب به اراضي زير سد پرهزينه و نحوه تقسيم آن بين مالکين زمان‌بر است به اميد خدا رها شد. 13 سدي که قبل از انقلاب با کارشناسي‌هاي دقيق احداث شده بود را به بالاي پانصد سد افزايش دادند به اين مهم کار ندارم که منافع عده‌اي در سدسازي است، اين مساله موردنظرم است که چرا به‌جاي سدسازي يا در کنار سدسازي طرح آبخيزداري رونق پيدا نکرد که به حفره‌ها و آبخوان‌هاي زيرزميني کمک کند و علاوه بر سطح زمين به آبخوان‌هاي زيرزميني کمک کند. اگر 10 درصد از خسارات وارده بر اثر سيلاب را خرج آبخيزداري کنند، مانع از وقوع سيلاب‌ها شده و سفره‌هاي زيرزميني هم تغذيه مي‌شوند، در دهه 40 که موج حفر چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق در کشور بعد از اصلاحات ارضي به راه افتاد، سطح آب‌هاي زيرزميني تعريف خاص خود را داشت. مثلا در منطقه زرند کرمان شهر محل تولد نگارنده، سطح آب کمتر از 10 متر بود و با حفر چاهي دستي و نصب موتور ديزل شروع به استخراج آب‌هاي زيرزميني کردند و ظرف کمتر از بيست سال بيشتر قنات‌هاي کشور که ابداع ايرانيان است و قرن‌ها حيات را در فلات ايران شکل داده بودند خشکاندند؛ براي نمونه سطح آب‌هاي زيرزميني شهرستان زرند که کمتر از 10 متر بود امروزه به بالاي سيصد و چهارصد متر افت پيدا کرده است، در مدتي کمتر از نيم‌قرن صدها متر از آب‌هاي زيرزمني را به کمک گازوئيل و برق هدر داديم و حفره‌هاي زيرزميني خالي از آب با اولين زلزله با قدرت کم زمين نشست مي‌کند. تنها راه برون‌رفت از اين وضعي که با دست خود بر زمين تفتيده کشورمان تحميل کرديم به راه انداختن موج جديدي تحت عنوان آبخيزداري هستيم. کافي است با کار کارشناسي ساده با توجه به نوع خاک و آب و هوا و ميزان بارندگي‌ها، با اجراي طرح‌هاي آبخيزداري هم روان‌آب‌ها را کنترل و هم با تغذيه آب‌هاي خسارت‌آفرين به زيرزمين پوشش گياهي منطقه را دوباره احيا کنيم. به‌کرات از مسئولان درخواست شده است اجازه دهند با سرمايه شخصي مالکين اراضي پايين‌دست طرح آبخيزداري پياده شود و اگر کمک دولتي باشد که زودتر به نتيجه مي‌رسيم با شيب‌بندي و احداث خاکريز و سيل‌بند و روان‌آب‌هاي زمستانه و بهاري را کنترل و به درون حوضچه‌ها و پشت سيل‌بندها و سطوح طبقه‌بندي شده محل اجراي آبخيزداري هدايت و ضمن تغذيه به سفره‌هاي زيرزميني آب باعث رويش گياهان بومي و غرس درختاني که با آب و هوا و نيز ميزان ذخيره آب سازگاري دارند. پرسش اين است وقتي سرمايه‌گذاري تحصيلکرده‌ مي‌تواند در رشته ديگري مثلا در زمينه پزشکي و بيمارستاني سرمايه‌گذاري کند شوق و علاقه‌اش را به زراعت با تهيه زمين زراعي دارد و دنبال آن است که از علم نوين آبخيزداري استفاده کند و مانع از هدر رفتن روان‌آب‌ها و سيلاب‌ها شده و از تخريب اراضي و ايجاد ويراني جلوگيري کند چرا با او برخورد مي‌شود؟ چرا به امثال نگارنده اجازه داده نمي‌شود با سرمايه شخصي در مناطقي که سيل‌خيز است و سرمايه‌گذاري در پايين‌دست را در معرض خطر قرار داده است با اجراي طرح‌هاي آبخيزداري هم ايجاد اشتغال کنيم و هم از مانع ويراني سيلاب‌ها بشويم و مهم‌تر از همه اين گران‌ترين سرمايه خدادادي را که بايد ممد حيات باشد و رونق کار و زندگي به بلاي آسماني تبديل شود، کاش به فکر آباداني کشور با سرمايه مردمش باشيم.