روزنامه آفتاب یزد
1399/09/25
این حجم بیاطلاعی ناراحتتان نمیکند؟
بابک خطی - داور مسابقه دختر نوجوان شرکتکننده را خطاب قرار میدهد و میپرسد: « اینکه بابات راننده تاکسیه پیش دوستات ناراحتت نمیکنه؟!» و وقتی جواب منفی دختر را میشنود مجددا با وقاحت میپرسد: «دوستات همه میدونن بابات راننده تاکسیه؟»جوابهای متین و مودبانه دختر نوجوان که سعی در آگاهی مجری هم میکند واقعا الهام بخش و باعث افتخار است. اینکه نسل نوجوان برای ارزشگذاری به چیزهای بیش از شغل و ثروت اهمیت میدهد.
اما باید از مجری برنامه هم این را پرسید که آیا داشتن این حجم از سطحینگری همزمان ناراحتش نمیکند؟
مسئله اول این است که اجراکنندگان برنامهها در صدا و سیما طبق چه ضوابط و مقرراتی انتخاب میشوند که این حجم خرابکاری مشمئزکننده راه خود را تا آنتن پخش صدا و سیما باز کردهاست؟ آیا آزمونهای معتبر بررسی کارآمدی و روانشناسی از متقاضیان اخذ میگردد؟
این مثال به عنوان مشتی از خروار یک علامت سوال ایجاد میکند که چگونه چنین گاف بزرگی در لحظه حساس به آنتن رفتن یک برنامه رخ دادهاست؟ این همه عوامل نظارتی و بررسی که موقع پخش زنده فوتبال اینقدر چست و چابک صحنههایی که به نظرشان نامناسب است را حذف میکنند در این مورد کجا بودهاند؟ سایر عوامل صحنه چه میکردهاند؟ و اگر همه آنها در جای مناسب حضور داشتهاند چگونه متوجه این محتوای زشت نشدهاند و اجازه پخش آن را دادهاند که اگر چنین باشد به این معنی خواهد بود که دامنه غیرشایستهسالاری انتخاب عوامل این برنامه از بیکفایتی صرف یک مجری وسیعتر است و سوالهای جدیتری را در مورد بعضی از روندهای برنامه سازیهای صدا و سیما مطرح میکند.
ضمن اینکه عوامل این برنامه باید در پیشگاه ملت از چنین برخورد زشتی با تواضع و شرمندگی تمام عذرخواهی کنند، مسئله دیگر این است که اساسا چرا یک شغل آبرومند باید در ذهن برخی از افراد جامعه - مثل مجری این برنامه - باعث خجالت باشد؟!
مگر نه این است که در همه شغلها خوب و بد پیدا میشود؟!این بسته به عملکرد افراد است که بر پایه ارزشها و وجدان خود چطور عمل میکنند و اصول را چگونه برای خود تعریف و مشخص مینمایند.بنابر این این اشخاص هستند که با کارکرد خود به شغلشان اعتبار میبخشند.در عین حال مهم است زمینهای که چنین طرز فکر موهنی در بستر آن شکل میگیرد را بشناسیم تا از بازتولید آن در جامعه جلوگیری شود. زمینه این تفکر روشی است که ارزشهایش را از سرمایهداری نوع فاجعه کسب میکند و معیارهایش برای شناخت آدمها فقط طبقه اقتصادی آنها است.تفکری که جلوه اقتصادی بیعاطفگی است و بر این اصل استوار است: یا ثروتمند باش یا بمیر!
این همان فضایی است که ثروتمند نبودن را باعث خجالت میداند و باید تاکید گردد داشتن این تفکر مایه ناراحتی و خجالت است نه داشتن شغلی آبرومندانه.تسری این تفکر میتواند در دراز مدت به اتفاقاتی ناخوشایند در سطح جامعه بینجامد.اتفاقاتی که باید با بازتعریف ارزشهای انسانی و اولویتهای برتری واقعی از وقوع آن پیشگیری کرد.
سایر اخبار این روزنامه
FATF ؛ یک خبر، چند واکنش و بسیاری تفاسیر!
حقوق مسئولان شهری حلال است؟
دچار عوام زدگی در تحلیلهای سیاست خارجی هستیم
از پنیر نسیه تا جشن تکلیف لاکچری
لغو نشست شورای اقتصادی ایران و اروپا
فرار چند باره روحانی از پاسخگویی در مورد گرانیها
فرزندان مسئولان نباید بورسیه شوند
باز هم آدرس غلط
مراقب شب یلدا باشید
سخنی کوتاه با شب چله
پارکهای قدیمی تهران
مراقب نقی معمولی باشید!
توسعه پایدار میراثی اثر بخشتر از مذاکره
این حجم بیاطلاعی ناراحتتان نمیکند؟