مردم را دريابيد؛ از اصلاح طلبان هم استفاده كنيد

تـــاکنون بارها در خصوص سازوکار انتخاباتي اصلاح‌طلبان براي سال 1400 سخن به ميان آمده و آبان و آذر به عنوان زمان معرفي اين ساز و کار مطرح شده؛ اما هنوز شاهد نهاد اجماع‌ساز اصلاح طلبان نيستيم ارزيابي شما از اين مساله چگونه است؟
من معتقدم که سازو کار اصلاح‌طلبان در انتخابات 1400 همان ساز وکاري خواهد بود که اصلاح‌طلبان در دوره‌هاي پيشين انتخابات از آن بهره بردند. شوراي عالي سياست‌گذاري اصلاح‌طلبان در دوره‌هاي قبل نشان داد که توانايي عملکرد اجماعي موفق را دارد. البته ممکن است که يک تغييراتي در اين سازوکار جديد اصلاح‌طلبان پيش آيد و متناسب با شرايط موجود و تجربه‌اي که از انتخابات‌هاي گذشته و از فعاليت اين شورا به‌وجود آمده تغييراتي لحاظ شود. اما اگر هم نهاد اجماع ساز جديدي قرار باشد در ميان اصلاح‌طلبان شکل بگيرد هرچه باشد شبيه شوراي عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان خواهد بود.
بسيــاري معتقدند که اصلاح‌طلبان پيش از آنکه گامي به سمت انتخابات 1400 بردارند بايد ابتدا برنامه و مانيفست انتخاباتي خود را ارائه کنند؛ اساسا چه مولفه‌هايي بايد در اين مانيفست لحاظ گردد تا باز هم مورد قبول جامعه و حمايت آنها واقع شود؟
تبعا همين‌گونه است که مي‌گوييد و اصلاح‌طلبان بايد روي 2 نکته توجه داشته باشند و در انتخابات روي آن دو نکته کار کنند. نخستين نکته معرفي يک شخصيت اصلاح‌طلب، کارآمد و مجرب است که براي مردم شناخته شده باشد و بتواند اعتماد مردم را جلب کند. يعني شخصيت آن فرد از نظر علمي،تجربي ، اجرايي و کارايي براي مردم جا بيفتد. موضوع مهم‌تر اينکه شخص مورد نظر حتما اصلاح‌طلب باشد تا مشکلاتي که در انتخابات‌هاي گذشته به ويژه در انتخابات 96 و عملکرد آقاي روحاني پيش آمد و طي آن اصلاح‌طلبان آسيب ديدند پيش نيايد چون امروز خيلي سخت مي‌توانند پاسخگوي مردم باشند. لذا بايد تمهيداتي اتخاذ شود که ديگر چنين آسيبي پيش نيايد. نکته ديگر اينکه اصلاح‌طلبان بايد حتما يک برنامه جامع براي برون‌رفت جامعه از بحران‌هاي موجود به ويژه در عرصه اقتصاد و معيشت مردم ارائه دهند. يعني يک برنامه اقتصادي عدالت‌محور در ابعاد مختلف که در برگيرنده حل مشکلات معيشتي مردم باشد ارائه کنند که نويدبخش خروج جامعه از اين شرايط سخت باشد. البته اين مستلزم فراهم شدن شرايط بين‌المللي هم هست، چرا که بخش عمده يا ريشه مشکلاتي که اکنون در عرصه اقتصادي وجود دارد و باعث شده دولت يکسري سياست‌هاي رياضتي را در پيش بگيرد و فشار آن بر روي مردم است ريشه در تحريم‌هاي بين‌المللي دارد. بنابراين بايد شرايط بين‌المللي را هم به عنوان مولفه‌اي مهم در نظر گرفت. البته با حذف ترامپ از عرصه قدرت اجرايي در آمريکا و سياست بين‌الملل به عنوان عامل اين تحريم‌ها و رويکرد متفاوت رئيس‌جمهور جديد آقاي بايدن و برگشت آمريکا به برجام و قوت گرفتن برجام که همه نوعي فرصت به حساب مي‌آيند مي‌توان به بهبود شرايط اميدوار بود. لذا از آنجايي که شرايط بين‌المللي نسبت به گذشته بهتر شده است؛ بنابراين اصلاح‌طلبان مي‌توانند با توجه به اين شرايط بين‌المللي برنامه‌هاي خود را در عرصه سياست خارجي و در زمينه مسائل اقتصادي به مردم ارائه دهند و نظرشان را جلب کنند. البته ناگفته نماند که برنامه اصلاح‌طلبان نبايد جنبه شعاري داشته باشد بلکه بيشتر عملياتي باشد. بنابراين اگر اصلاح‌طلبان بر روي اين دو موضوع به خوبي فکر و عمل کنند مي‌توانند اميدوار باشند که بخشي از آن رويگرداني مردم از صندوق رأي را جبران کنند و به انتخابات جاني ببخشند و آن را از حالتي که در سال 98 داشت خارج کنند.


بـــسياري بر اين باورند از آنجايي که نارضايتي‌هاي جامعه بيشتر متوجه عملکرد دولت است؛ اصلاح‌طلبان نيز گرفتار عملکرد دولت شده و مردم از آنها رويگردان شده‌اند؛ چه ميزان قائل به اين موضوع و ريزش سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبان هستيد؟
اين مساله واقعيتي انکارناپذير است. چون به هر حال عملکرد دولت به پاي اصلاح‌طلبان نوشته مي‌شود و به هر حال جامعه از وضع موجود ناراضي است. چنانکه نارضايتي خود را با کاهش مشارکت جدي در انتخابات مجلس يازدهم در سال 98 نشان داد که نسبت به دوره‌هاي پيش بي‌سابقه بود. لذا کاملا اين نگراني وجود داشت که مردم چون به خاطر اصلاح‌طلبان و حمايت آنها از آقاي روحاني و ليست اميد در انتخابات مجلس در سال 94 مردم پاي صندوق ‌ها آمدند و راي دادند تا منتخبين مورد حمايت اصلاح‌طلبان بتوانند گره از مشکلاتشان بگشايند و کشور را از بحراني که در آن قرار داشت خارج کنند؛ امروز که اين شرايط را مي‌بينند از اصلاح‌طلبان رويگردان شوند. البته طليعه اول اين اقدام در دولت اول آقاي روحاني ظاهر شد و همه شاخص‌ها مثبت بود و همين امر نيز منجر شد تا مردم در انتخابات سال 96 با راي بسيار بالاي 24 ميليوني وي را انتخاب کردند. اما در دولت دوم مردم خيلي زود مايوس، نااميد، سرخورده و خشمگين شدند و در همان سال اول نيز شاهد بوديم که به خيابان‌ها آمدند و اعتراضات خود را مطرح کردند. هر چند که 2 سال بعد نيز به دليل عملکرد ديگري از دولت آقاي روحاني به خيابان‌ها آمدند. کاملا واضح بود که نارضايتي مردم از انتخاب خودشان است و اين انتخاب را به خاطر اعتماد به اصلاح‌طلبان انجام دادند. از اين جهت است که امروز اين نارضايتي دامن اصلاح‌طلبان را گرفته است. البته در اين فضاي يأس و نااميدي؛ اميدي نبود که اصلاح‌طلبان به انتخابات 1400 دل ببندند اما کنار رفتن ترامپ و انتخاب بايدن باعث شد تا جامعه نيز نسبت به آينده روابط بين‌المللي کشورمان اميدوار شوند و اصلاح‌طلبان نيز با بروز اين شرايط اميد بيشتري براي حضور موفق در انتخابات 1400 داشته باشند و فضا را براي بهبود وضعيت معيشتي مردم هموار کنند. لذا مي‌توان اميدوار بود که اصلاح‌طلبان بتوانند در انتخابات پيش‌رو حرفي براي گفتن داشته باشند.