روزنامه آرمان ملی
1399/09/26
اصولگرايان با١٠ميليون رای دنبال مشاركت نيستند
باتوجه به نزديک شدن به انتخابات 1400، شاهد پررنگ شدن نام چهرههايي تکراري هستيم. آيا اين احتمال وجود دارد که اين افراد در دورههاي جديد مورد استقبال مردم قرار بگيرند؟اين چهرههاي تکراري بايد خود تغييرات وضعيت انتخابات پيش رو با دورههاي پيشين را ارزيابي کنند، تا مشخص شود که راي آنان تا چه ميزان افزايش يافته است. دو جريان اصولگرا و اصلاحطلب را در اين کشور داريم. چهرههاي جريان اصولگرا مشخص است، البته هردو جناح چهرههاي پنهاني نيز دارند که ميتوانند از آنها استفاده کنند. چهرههاي تکراري بيشتر از جريان اصولگرا هستند. اين جريان تا به حال هرچه در چنته داشته را به ميدان آورده است. چهره و پديدهاي وجود ندارد که مردم نشناسند. تنها راهي که براي اين افراد باقيميماند اين است که روي يک نفر اجماع داشته باشند. جز اين کاري از اصولگرايان بر نميآيد و اين يک واقعيت است. در شرايطي که انتخابات به معناي حقيقي آن انجام بشود، اگر 10 نفر از اين افراد نيز در کنار هم قرار بگيرند، کاري از پيش نخواهند برد. در انتخابات رياست جمهوري 96 آقايان رضايي، قاليباف و رئيسي بودند و با يکديگر جمع شدند اما حاصلي به وجود نيامد. همان زمان نيز در گفتوگو با روزنامه شما گفته بودم که قاليباف قطعا به نفع رئيسي کنار خواهد کشيد و راهي جز اين ندارد. تمام توان اجماعي، مالي و غيره يکجا بر روي آقاي رئيسي جمع شد. در حال حاضر او نيز در قوهقضائيه به فعاليتهاي خود مشغول بوده و بعيد است که براي انتخابات رياست جمهوري جلو بيايد. آيا قحطالرجال است که امثال رضايي مجدد براي انتخابات پيش بيايند؟ اين افراد در دورههاي پيشين تمام توان خود را براي پيروزي در انتخابات به کار بستند اما حاصلي دريافت نکردند. تنها راه براي کسب راي از سوي افراد تکراري اين است که اجماع کلي روي اين افراد قرار بگيرد و در مقابل نيز کسي وجود نداشته باشد تا با رايي حداقلي به پيروزي برسند.
اين احتمال وجود ندارد که چهرههاي تکراري به دليل شناخته شدن توسط مردم بيشتر مورد اقبال قرار بگيرند؟
با 50 سال سابقه فعاليت سياسي قاطعانه ميگويم که به صورت عادي افرادي مانند جليلي و قاليباف نيز نميتوانند در انتخابات پيروز شوند. اگر آقايان قاليباف، جليلي، رضايي، فتاح و سعيد محمد همگي جمع بشوند، ممکن نيست يکي از آنها نميتواند در انتخابات پيروز شوند، مگر اينکه بنشينند و فردي را با حدود 10 ميليون راي وارد دولت کنند. در شرايط طبيعي ممکن نيست که اتفاقي جز اين رخ بدهد. بسياري از افراد و جوانان ميدانند که ممکن نيست اين افراد راي بياورند. زماني که شهردار اسبق تهران، پرونده فساد شهرداري را نيز نداشته، 6 ميليون راي در انتخابات کسب کرده است. حالا که اين فرد پرونده شهرداري را نيز در جريان دارد. مردم، روزنامهنگاران و خبرگزاريهاي داخلي و خارجي به راحتي از اين موضوع عبور نميکنند. اين فرد تنها در صورتي ميتواند به انتخابات ورود کند که هيچ شخصيت ديگري مورد اجماع اصولگرايان قرار نگيرد و به او براي رئيس جمهور شدن ميدان بدهند. خود اين فرد با سخناني مانند 4 درصديها و 96 درصديها راي چنداني ندارد. اگر انتخابات واقعي در کشور اتفاق نيفتد، بالاترين راي اصولگرايان چيزي در حدود 6 تا 7 ميليون راي خواهد بود. اصولگرايان تمام تلاش خود براي جلب راي را قبلا به کار بستهاند.
اصولگرايان تجربه پيروزي غيرقابل پيشبيني در سال 84 را در کارنامه دارند. آيا ممکن است که اين پيروزي در سال 1400 با فرد جديدي رقم بخورد؟
شمخاني گـــفت از سپــاه و بسيج استفاده ميکنيم و نشد. رضايي بارها گفت که از راي اقوام استفاده ميکنيم و موفق نشد. افراد مختلفي نيز تمام تلاش خود را کردند و شکست خوردند. اختلافي که در جريان انتخابات 84 به وجود آمد، يکبار سبب پيروزي اين افراد شد اما با اين رويهاي که اصولگرايان دنبال ميکنند و همه را به خودي و غيرخودي تقسيم کردهاند، امکان ندارد که در انتخابات پيروز شوند، مگر اينکه بخواهند اين تقسيمبنديها را کنار بگذارند. ميدانيم، در سال 84 يک دليل اختلافي که ميان جريان اصلاحات به وجود آمد، رايها تقسيم شد، در غير اين صورت تاکيد ميکنم که امکان نداشت، اصولگرايان برنده انتخابات شوند. شما در جريان انتخابات مجلس سال 98 نيز ميبينيد که کسي از اصلاحطلبان در انتخابات نامزد نشد که بخواهد راي بياورد. اين در خصوص اصلاحطلبان واقعي صدق ميکند، نه هرکس که ادعاي اصلاحطلبي داشت. اگر اين اصلاحطلبان براي مجلس نامزد ميشدند، باز هم امکان پيروزي براي اصولگرايان وجود نداشت. اصولگرايان تمام تلاش خود را براي پيروزي در انتخابات مجلس به کار بستند اما در نهايت درصد اندکي از راي را در کل کشور کسب کردند. کشور تنها براي يک تعداد افراد و يک جريان نيست، بلکه براي کل مردم است.
رد صلاحيتها چه تاثيري بر نتيجه انتخابات اسفند 98 داشت؟
عقلانيت حکم ميکند، به همه جريانها اجازه حضور داده شود. بحثي فقهي را در اينجا مطرح ميکنم. اگر شما جرياني که جزء مردم، متعلق به مردم، معتقد به قانون اساسي و وفادار به کشور است را از حضور در انتخابات محروم کنيد، حق او غصب شده است. جريانات مقابل اصلاحطلبان بدانند که اين ارتباطي با نظارت استصوابي ندارد. يعني در يک شرايط مساوي اگر به مردم اجازه داده نشود، کسي که يک سر سوزن برتري دارد را انتخاب کنند، اينجا عمل حرام غصب انجام شده است. اين همه شعار عليه جنايات غرب داده ميشود اما ما در داخل به فرزندان کشور و هموطنان خود بدون سند ميگوييم شما نفوذي هستيد. وقتي افرادي در داخل به افراد دلسوزي که زبان کرنش ندارند و چاپلوسي نميکنند، ميگويند شما غير خودي هستيد، حاصل اين خواهد بود که صندوقهاي راي خالي ميشوند. جرياني که درک و آگاهي او در اين سطح است که هرچه مردم کمتر پاي صندوقها بيايند، ما بهتر مديريت ميکنيم و دموکراسي نيز محقق ميشود، تا انتهاي ماجرا شکست خورده است.
سایر اخبار این روزنامه
ميانجي جديد
روز شوم بورس
جزئیات جدید از ترور شهید فخریزاده
اصولگرايان با١٠ميليون رای دنبال مشاركت نيستند
بودجه با نگاه به توانمندیهای داخلی تدوين شد؛ نه نتايج انتخابات آمريكا
خبر خوش برای بخش خصوصی
هواي آلوده كرونا را تشديد كرد
در انتظار ماجراجویی موافقان تحریم!
آقای رئیسی بسما...
حاکمیت مصلحت ملی و نظام تقنینی
در انتظار ماجراجویی موافقان تحریم!
همه مصائب اصلاحطلبان
اعتماد مردم؛ پایه جمهوریت