گروه‌های تروریستی یا شبه دولت‌هایی خطرناک؟!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: اگرچه همچنان در ماجرای حمله هواپیماها به برج‌های تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001 هزاران حرف و حدیث و صدها ابهام و معما وجود دارد اما از فردای 11سپتامبر، جهان بیشتر از همیشه، عمیق‌تر از همیشه و حساس‌تر از همیشه به «تروریسم» توجه نشان داد تا جایی که جهان را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد؛ پیش از حملات 11 سپتامبر و پس از حملات 11 سپتامبر.
این یک اصل است که «تروریستی» دانستن گروه‌ها یک دستورالعمل واحد ندارد و نگاه به این ماجرا کاملاً سیاسی و براساس منافع کشورها و قدرت‌های بزرگ جهانی دچار نوسان است. تاکنون در جهان نزدیک به 250 سازمان تروریستی به ثبت رسیده است که از منظر برخی کشورها ممکن است یک گروه کاملاً تروریستی باشد اما از نظر کشوری دیگر آن گروه جهادی و مبارز و حق طلب اما گروه‌هایی همچون«القاعده»، «بوکوحرام»، « داعش»، «طالبان» و «منافقین» از آن دسته گروه‌هایی هستند که روی تروریستی بودن آن‌ها تقریباً اجماع جهانی به وجود آمده است.
> منابع مالی؛ گره کور یا معمای آسان؟!
گزارش‌های بسیاری در باره منابع مالی گروه‌های تروریستی در جهان رسانه‌ای شده است؛ برخی منابع اما هیچگاه اعلام نمی‌شود و آن‌هایی که اعلام شده نیز با بریز و بپاش این گروه‌ها همخوانی ندارد. اخیرا طی گزارشی 6 منبع تامین‌کننده ی گروه طالبان حکایت از آن دارد که این گروه نه به یک گروه که به سان یک دولت در حال فعالیت‌های مجاز و غیر مجاز اقتصادی است از فروش مواد مخدر گرفته تا اخذ مالیات از مردمان سرزمین‌هایی که در قلمروی آنان حضور دارند.


بر اساس گزارش‌های تایید نشده و منابع خبری گوناگون؛ درآمد سالانه ی طالبان بین 400 تا 1.5 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود و گروه داعش نیز کم و بیش به همین اندازه درآمدهای مختلف دارد. منهای گروه طالبان که ظاهری دولت گونه یا «شبه دولت» دارد برخی معتقد هستند: از القاعده تا بوکوحرام و از داعش تا جبهه‌النصره همگی به شکلی به امریکا و کمک‌های مالی و تسلیحاتی این کشور وابسته بوده و هستند. این پیوستگی به‌حدی رسیده است که امریکا برای نجات تروریست‌های وابسته به خود که در محاصره گرفتار شده‌اند، از نیروی هوایی خود بهره می‌گیرد. شاید همین رابطه پدر و فرزندی است که هم امریکا و هم گروهک‌های تروریستی علاقه زایدالوصفی به نفت دارند. در سوریه و عراق یکی از اصلی‌ترین اهداف گروه‌های تروریستی تسلط بر چاه‌های نفت و فروش آن به‌صورت قاچاقی به ترکیه و اقلیم کردستان بود.
گزارش‌های دیگری اما مسئله را عجیب‌تر می‌کند چون برخی از تحلیلگرها و خبرنگاران حکایت از آن دارد که درآمدها و اموالی که داعش در اختیار دارد بین 2 تا 6 میلیارد دلار است، اعداد و ارقامی که اگر تایید شود باید پذیرفت بیشتر از آن که با یک گروه مواجه باشیم با یک دولت به تمام معنا نظامی ـ اقتصادی مواجه هستیم که می‌تواند حتی به زودی و با فروکش کردن ناآرامی‌ها در مناطق تحت نفوذ، با دیگر دولت‌ها و حتی دولت‌های مرکزی وارد تعاملات سیاسی ـ اقتصادی شود. در گفتگو با دکتر جعفر قناد باشی به برخی از این مسائل پرداخته ایم:
درباره گروه طالبان گزارشی منتشر شده و منابع درآمدی طالبان برشمرده شده است که البته طالبان اوضاعش با گروه‌های تروریستی دیگر فرق می‌کند و بیشتر شبیه به یک دولت اداره می‌شود تا یک گروه تروریستی. اما وقتی گروه‌های تروریستی را نگاه می‌کنیم با توجه به اینکه فیلم ها، مستندها و سریال‌هایی درباره گروه‌های تروریستی ساخته شده، می‌بینیم این‌ها همه در بدنه خودشان دولت گونه اداره می‌شوند یعنی اقتصاد دارند منبع درآمدی دارند خریدهای رسمی انجام می‌دهند مثلا گروه داعش صدها تویوتا از شرکت‌های ژاپنی خریده بخشی از آن اگر چه هیچ گاه زیر بار هم نمی‌روند می‌گویند برخی دولت‌ها منابعی را در اختیارشان می‌گذارند و از این طریق ارتزاق می‌کنند ولی از یک جایی به بعد احساس می‌شود گروه‌های تروریستی یک حالت درآمدزایی و خود گردانی پیدا می‌کنند توضیحات شما در این رابطه چیست؟
پرسش بسیار کاملی بود و تقریبا تمام گزینه‌هایی که در ذهن داشتم در آن وجود داشت. گروه‌های تروریستی به نوع شان و تعداد اعضایشان و مرحله‌ای که در آن قرار دارند از نظر دریافت کمک‌ها متفاوت اند. گروه‌هایی هستند بسیار کوچک که شاید با درآمدهای اعضای شان شروع به فعالیت می‌کنند و بعد همان طور که بزرگتر می‌شوند برای تهیه سلاح و پوشش شان هزینه‌های سنگینی باید متحمل شوند لذا به فکر راه‌های درآمدی می‌افتند. بعضی سعی می‌کنند خود را به مراکز مذهبی وصل کنند و به نوعی از کمک‌های مذهبی استفاده کنند و بخشی هم از کمک‌های مردمی است. در مورد داعش و گروه‌های تروریستی که در شمال آفریقا بود گفته می‌شد که برخی از ثروتمندان عرب در آمریکا و اروپا هزینه را تامین می‌کنند. شماره حساب‌هایی را اعلام می‌کنند الان لازم نیست مستقیم فرستاده شود این شماره حساب‌ها را به گونه‌ای به اطلاع بخش خصوصی می‌رسانند و پول به حساب آنها واریز می‌شود. یکی از ماموریت‌هایی که در زمان آقای ترامپ و قبل او در آمریکا شد اینکه شماره حساب‌های اینچنین را بستند.
منسجم‌ترین گروهی که در دنیا اعانه یا کمک جمع می‌کند صهیونیست‌ها هستند که آن صندوق معروف یهود را دارند که یهودیان همه دنیا به آن حساب پول می‌ریزند. بحث درآمدی و هزینه‌های گروه‌های تروریستی بحث‌های میلیارد دلاری است یعنی رقم ها، رقم‌های بسیار سنگینی است که معمولا از عهده دولت‌ها ساخته است یعنی اشخاص نمی‌توانند. گروه طالبان گروه بسیار ثروتمندی است اما وقتی به درآمدهای‌شان نگاه می‌کنیم مشاهده می‌کنیم سالانه حدود 500 میلیون دلار فقط از طریق مواد مخدر به دست می‌آورند چیزی حدود 500میلیون دلار از مناطقی که در اختیار دارند مواد معدنی استخراج می‌کنند و می‌فروشند یا حتی در افغانستان رسما از کسبه مالیات دریافت می‌کنند. بخشی از اموالشان املاک و مستغلاتی است که در افغانستان، کشور پاکستان یا اقصی نقاط دنیا خریداری می‌کنند و بعضی کشورها ممکن است رقم‌هایی بفرستند مثلا برای گروه طالبان علناً گفته شده که آمریکا سالانه 500 میلیون دلار به این گروه کمک می‌کند. اعداد را که بررسی می‌کنیم می‌بینیم کمک‌هایی که به این گروه می‌شود در برابر منابع درآمدی شان مثلا کل کمک‌هایی که در سال 2019 به آنها شده 240 میلیون دلار بوده در برابر آنچه که او می‌خواهد ده‌ها هزار سرباز را همیشه آماده جنگ نگه دارد اسلحه را نمی‌تواند مانند کشورهای دیگر تهیه کند حتما باید با گروه‌های مافیایی وارد معامله شود و اسلحه را گران‌تر بخرد باید به کارمندانش حقوق‌های سنگین دهد بحث‌های امنیتی دارند، رفت و آمد دارند، پروازهای اختصاصی دارند یعنی به جای گروه تروریستی عملاً با شبه دولت‌های ثروتمندی طرفیم شخص نمی‌تواند مگر اینکه مانند اسامه بن لادن که سهمی در نفت عربستان داشت از آن مسیر ارتزاق شود.
بحثی که مطرح است حضور گروه‌هایی است که در سوریه می‌جنگیدند حدود 180 گروه کوچک و بزرگ زمانی که در سوریه جنگ بود حضور داشتند. این گروه‌ها انواع و اقسام دارند. گروهی ممکن است از هفت هشت نفر تشکیل شده باشد که با درآمد یکی از این‌ها اداره می‌شود. همان طور که گروه‌ها بزرگتر می‌شوند به فکر کسب درآمد می‌افتند و شماره حساب‌هایی را در نظر می‌گیرند و مثلا یک عرب ثروتمند که مخالف شیعیان است مبالغی به این حساب‌ها می‌ریزد و این حساب‌ها تبدیل به شماره حساب‌های بزرگ می‌شود. مثلا مبالغ خمس که شیعیان پرداخت می‌کنند در قبل آن می‌توانند موسسات بزرگ ایجاد کنند نیرو‌های مذهبی برعکس گروه‌های لائیک یا گروه‌های ملی گرا در گذشته که گروه‌های تروریستی تشکیل داده بودند اینها از کمک‌های مردمی که جنبه مذهبی دارد و بر اساس ثواب است تامین می‌شوند و این خود یک رقم بسیار بزرگ است. کم کم اینها راه‌های درآمدی پیدا می‌کنند و حتی برخی گروه‌ها وقتی مثلا متوجه می‌شوند که آمریکا هزینه‌هایی را برای گروه‌های مبارزاتی در نظر گرفته است به سمت و سویی می‌روند که بر همین اساس گسترش پیدا کنند. گروه‌های رسانه‌ای هم همین طور است یعنی وقتی می‌گفتند در رسانه‌ها 75 شبکه تلویزیونی خارجی علیه ایران کار می‌کند و از زمان کلینتون شروع شد آمریکایی‌ها علنا اعلام کردند ما به رسانه‌هایی که علیه ایران کار می‌کنند کمک‌های مالی می‌کنیم و فلسفه وجودی برخی شبکه‌ها همین کمک‌های مالی بود. گروه‌های مسئله دار هم نظیر اینها هستند که جنبه اپوزیسیون دارند هیچ بودجه دولتی برایشان نیست لذا ناگزیر یا از کمک‌های بین‌المللی استفاده می‌کنند یا کمک‌های دولت ها. در مورد طالبان هم ممکن است همین گونه باشد و چون می‌بینند علیه ایران کار می‌کنند به آنها کمک می‌شود حتی درباره گروه‌هایی که در ترکیه بودند نیز این مسئله مطرح بود که برای زنده ماندن پول‌هایی از عربستان به آنها داده می‌شد. عرب‌هایی که علیه ایران کار می‌کنند برخی از آنها مواضع شان با ریاض یکی نیست اما آنها به طور غیر مستقیم برای سراپا ماندن آن گروه‌ها به آنها کمک می‌کنند. مثلا صدام سکولار بود وهابیت را قبول نداشت و در عرصه رسمی 40 میلیارد دلار پول دادند که علیه ایران بجنگد فلذا گروه‌ها را زنده نگه می‌دارند. غربی‌ها هم به همین ترتیب وقتی می‌بینند گروهی به نفع آنها کار می‌کند بودجه‌ای را به آنها اختصاص می‌دهند تا بتوانند از آن گروه‌ها به نفع منافع خود استفاده کنند. اما بعد راه‌های درآمدی پیدا می‌کنند. در سوریه زمانی اینها نفت می‌فروختند. همه بانک‌هایی که در اربیل و موصل مصادره کردند پول‌های هنگفتی را به صورت نقد دریافت کردند. حتی گفته می‌شود برخی آثار باستانی بغداد فروخته شد. در افغانستان که فروش مواد مخدر است. علاوه بر همه اینها یک راه درآمدی، دزدی‌هایی است که اینها انجام می‌دهند. مثلا پ.ک.ک تا خوی در ایران آمدند و بانک آنجا را خالی کردند. داعش هم به همین ترتیب حکومت درست کرد. در افغانستان بخشی از مردم معتقد به داعش هستند مخصوصا پشتون‌ها و در حوزه روستایی‌ها تا بتوانند کمک‌هایی می‌رسانند. بنابراین گروه‌های تروریستی درآمدهای بسیار متنوعی دارند چه درآمدهای دولتی چه خصوصی چه راه دزدی و چه فروش اموال عمومی نظیر نفت و مواد معدنی. مثلا در مورد سوریه زمانی که شروع شد تحت عنوان جلسات دوستان سوریه سال اول بود که در تونس جمع شدند بعد در آنکارا بعد در پاریس و رسما به دوستان سوریه بودجه‌هایی اختصاص داده می‌شد یعنی می‌گفتند می‌خواهیم گروه‌های لیبرال و دموکرات را حمایت کنیم. در این جلسات خانم کلینتون و جان کری شرکت می‌کردند و دعواهایی که بین گروه‌ها در سوریه می‌شد دعواهای مالی بود یعنی هیچ گاه نتوانستند یک ائتلاف خوبی از این گروه‌ها به وجود آورند چون دعواها دعواهای مالی بود و حتی به رسانه‌ها هم کشیده شد.
غربی‌ها در این زمینه صندوق کمک شان عربستان است. همان طور که ما حزب الله را در سوریه کمک می‌کنیم. جیش الاسلام در سوریه را رسما عربستان حمایت می‌کند. شیعیان مسئله حلال بودن پول بسیار برایشان اهمیت دارد مثلا امام در زمان مبارزه با شاه هر گونه کمک از گروه‌های غیرشیعه را حرام می‌دانستند. بنابراین در این گروه‌ها این نگرش وجود ندارد و بابت اینکه پول از کجا تامین می‌شود نگرانی وجود ندارد. در این گروه‌ها یک نوع بی‌بند و باری استفاده از مال و منبع وجود دارد و برایشان منبع درآمد
مهم نیست.
در دنیا یک سری گروه‌ها داریم که به گروه‌های تبهکاری معروفند که در جنوب اروپا در جزایر سیسیل ایتالیا یا گروه‌هایی که در سومالی هستند و اقدام به سرقت کشتی‌ها می‌کنند یا در آسیای جنوب شرقی گروه‌های تبهکاری داریم کشورهایی مانند تایلند و هنگ کنگ که معروف هستند در آمریکای جنوبی در جامائیکا در آرژانتین هندوراس گروه‌های تبهکاری وحشتناکی داریم در شرق اروپا در کشورهایی مثل لهستان و صربستان هم به همین ترتیب. آنها تروریست نیستند بلکه گروه‌های تبهکاری هستند و از جایی ارتزاق نمی‌کنند و خودشان با کارهای تبهکارانه‌ای که انجام می‌دهند منبع درآمدی برای خود کسب می‌کنند از راه سرقت از راه قاچاق مواد مخدر از راه آدم ربایی و قس علیهذا. منتها وقتی وارد این گروه‌ها می‌شویم می‌بینیم تشکل‌های اقتصادی بسیار منظم دارند یعنی سرمایه‌گذاری کردند سهام خریدند در کار کارخانه‌ها وارد شدند و برخی به کارتل‌های بزرگ اقتصادی تبدیل شدند. در منطقه خاورمیانه به عنوان کانون بحران آیا بین گروه‌های تبهکاری و تروریستی و معمولا برانداز هیچ نسبت و سنخیتی وجود دارد که اینها وارد شرکت‌های سهامی شوند حمایت کنند بسته‌های اقتصادی را تعریف کنند مثلا این اسلحه تامین کند آن راه مواد مخدر را برایش باز کند از این مسائل سابقه ذهنی دارید؟
در اینکه افرادی دست به سلاح ببرند یا فرماندهی کنند یا تشکیل گروه مسلح دهند این طیف‌ها از لحاظ استفاده از سلاح و زور و قوه قهریه اشتراکاتی دارند. از آدمکشی و بی‌رحمی و خون ریختن استقبال می‌کنند. وقتی به راه‌های درآمدی می‌رسند چند شاخه می‌شوند برخی پوشش‌ها و توجیهاتی برای کارهایشان پیدا می‌کنند در داعش کسانی که آدم می‌کشتند مدرک از آدم کشی ارائه می‌دادند یا گفته می‌شد داعش را محل مهاجرت افراد شروری قرار دادند که اروپا از شرشان رهایی پیدا کند و در داعش شروع به آدم کشی کنند که در آخر هم به نفع فرانسه تمام شود. در بسیاری از گروه‌هایی که در سوریه تشکیل شده بود بسیاری برای تفریح آمده بودند گفته بودند در اینجا زنان زیبای سوری هستند پول داده می‌شود و حتی می‌توانید مشروب بنوشید لذا بخشی از آن پوششی بود که برای آزادی است و علیه کفر کار می‌کنیم پس پوشش‌ها بسیار مهم هستند. حتی گروه‌هایی که در برخی جاها تشکیل می‌شود نقش رابین هودی دارد. مسئله دیگری که مطرح است این است که چه کسانی این‌ها را به کار می‌گیرند مثلا وقتی آمریکایی‌ها ارتش شان در آمریکای لاتین پیش نمی‌رفت گروه مافیایی تقویت کردند یا در برخی قسمت‌ها برای ناامن‌سازی و تقویت فلسفه وجودی خود به این گروه‌ها روی می‌آورند. معتقدم داعش افغانستان را آمریکایی‌ها به وجود آوردند تا حضور خود در افغانستان را توجیه کنند. طالبان که در حال مذاکره‌اند داعش است که شیعه کشی می‌کند دقیقا همان کاری که آنها می‌خواهند. بهترین نیروهایی که در دانشکده‌ها و در خبرگزاری‌ها وجود دارند دقیقا همان کاری را انجام می‌دهند که آمریکایی‌ها می‌خواهند. در شمال آفریقا هم همین طور هر زمان که می‌خواهند در مصر اخوان را مورد فشار قرار دهند یا اعدام کنند قبلش عملیات تروریستی می‌کنند فضای امنیتی ایجاد می‌کنند بعد از اعدام اخوان‌ها یا زندانی کردن آنها حقوق بشر هیچ حرفی نمی‌زند. ترکیه هم به نام ارتش سراج کار می‌کند و نیرویی است که می‌گوید برای لیبی کار می‌کند لذا دولت‌ها این‌ها را به کار می‌گیرند خودشان نمی‌توانند با ارتش‌های رسمی کار کنند. گروه‌هایی که در ترکیه هستند می‌بینیم وقتی روابط ما بد می‌شود فعالیت آنها بیشتر می‌شود. گروه‌های خلق عرب در صورت بهبود رابطه عربستان و ایران خود به خود کوچک می‌شوند. الان که بحث اسرائیل است اخوان بسیار زمینه فعالیت پیدا کرده است. پشتیبان اخوان قطر و ترکیه است بنابراین به امارات می‌گویند با این دو کشور رابطه خود را خوب کنید اخوان دیگر به این مناطق کاری نخواهد داشت. بنابراین آنها دنبال افراد شروری هستند که زمینه کشتار دارند و به کار گرفته می‌شوند الان به دلیل تقویت پلیس‌ها و وجود دوربین‌ها و البته کمونیست‌ها گروه‌های تبهکاری به آن شکل وجود ندارند. نیروهای فرانسه الان در آفریقا و کشورهای بسیار مهم الماس خیز، نفت خیز و اطلاع خیز مسلمان می‌کشد پایگاه مهمی در شمال غرب آفریقا ایجاد کردند که در لیبی حضور داشته باشند در فرانسه باید توجیه شده باشد که اینها در حال کشتن انسان‌های وحشی هستند. مثلا سرخ پوست‌ها در آمریکا را انسان‌های خطرناکی مطرح کرده بودند که هر کجا اسم سرخپوست می‌آمد همه به یاد انسان‌های شرور و بد می‌افتادند. فقط استفاده عاملی نیست بنابراین موضع انفعالی اتخاذ می‌کنند به این دلیل که گروه را دستاویز برای کوباندن مجموعه‌ای قرار دهند یادم است در تهران زمانی که گروه‌های تروریستی تا مجلس و حرم امام آمدند عده‌ای می‌گفتند که به عمد نیروهای اطلاعاتی سبب ورود اینها شده است تا مجلس بودجه لازم برای مبارزه با این گروه‌ها را تصویب کند.
کشورهای جهان به سردمداری آمریکا و اروپا بابت برخی مسائل بانکی و مالی به ایران فشار می‌آورند مثل AFT، FATF همه بحث هم این است که شفافیت مالی. آیا مسدود کردن گلوگاه‌های اقتصادی تروریست‌ها برایشان اینقدر سخت است که این گروه‌ها معاملات میلیاردی انجام دهند نفت و مواد معدنی بفروشند خط ترانزیت مواد مخدر داشته باشند همه‌اش هم که اسکناس جابه جا نمی‌شود بالاخره حساب‌هایی در دنیا این‌ها را ساپورت می‌کند و کسانی هم می‌خواهند بگویند سیستم بسته مالی با شفافیت داریم شناسایی این حساب‌ها و رد یابی آن چندان برایشان سخت نیست وقتی فلان ایرانی را در فلان منطقه دنیابرای خرید مثلا یک لباس می‌توانند تحریم کنند بحث بودار می‌شود خود این مسئله یعنی دست آنها را بازگذاشتن برای فعالیت‌های اقتصادی خودش به نوعی حمایت مالی محسوب می‌شود یعنی آنها می‌توانند آزادانه کار اقتصادی انجام دهند این دوگانگی نشات گرفته از سیاست‌های همان کشورهاست یا در لایه‌های قدرت خود کشورها چندگانگی وجود دارد مثلا در ایالات متحده شنیدیم برخی گروه‌ها حتی دولت‌های در قدرت را تحت فشار می‌گذارند که کار به فلان گروه تروریستی نداشته باشند یا حتی حمایت مالی می‌کنند این دوگانگی و چندگانگی چگونه معنی می‌شود؟
زمانی که در ایران بحث تنباکو، تحریم آن و میرزای شیرازی مطرح بود همیشه تصور بود که آنها می‌خواستند تنباکو ایران را استفاده کنند و اینها نگذاشتند که انگلیسی‌ها و بلژیکی‌ها از تنباکو ایران استفاده کنند بعدها که کتابی را خواندم دیدم که اصلا اینگونه نبوده بسته‌هایی که برای شرکت آمده که بتواند تنباکو بخرد و بفروشد و فرآوری کند دیدن بسته‌های توپی است که انگلیسی‌ها وارد می‌کنند و در واقع به اسم تنباکو می‌خواستند ایران را مستعمره کنند. الان بحثی که درباره FATF و نظارت بر مسائل مالی ایران مطرح می‌کنند بهانه است. درست است که یکی از راه‌ها بستن راه‌های درآمدی است ولی برای آنکه بتوانند در یک کشور نفوذ و دخالت کنند باید اطلاعات مالی داشته باشند بدانند بودجه‌های دفاعی ما کجا خرج می‌شود که بر اساس آن ممنوعیت‌هایی اعمال کنند. بحث پوشش‌ها بسیار مهم‌تر است. مثلا وقتی وزیر خارجه عربستان به سودان رفته بود شبکه خبر تماس گرفته بود گفتم این بحث پوشش است بحث بیشتر سیاسی- امنیتی است. فردای آن روز خبر آمد که آنها می‌خواهند در لیبی از سربازان سودانی استفاده کنند و الان کم آوردند مصری‌ها نمی‌توانند سرباز بفرستند. ظاهر قضیه این است که FATF می‌خواهد محدود کند ولی هیچ کدام از گروه‌هایی که ما کمک می‌کنیم تروریستی نیستند حزب الله در لبنان حزب سیاسی است مردم به آن رای دادند در پارلمان حضور دارد الان اروپایی‌ها مانده‌اند چه کنند. طبق منشور سازمان ملل حزب الله در دفاع از لبنان عمل کرده است حتی به اسرائیل حمله نکرده است. حزب‌الله در سوریه داعش را سرکوب کرد و کارنامه روشنی دارند این اتهام تروریست را درست کردند تا از آن استفاده کرده و توجیه کنند که مثلا گروه حزب الله تروریست است. آقای ترامپ مدعی بود که شهید سپهبد سردار سلیمانی که چشم همه بود تروریست است. اگر سیاست بلد بودند می‌گفتند سردار سلیمانی هم سو با ما در مبارزه با داعش بود اما اینقدر بغض صهیونیستی این‌ها را گرفته بود که گفتند ایشان تروریست است. FATF می‌خواهد مقدرات کشور را در اختیار گیرد وقتی اجازه دهیم که به بودجه ما نظارت کند پوششی است برای تروریست. صدام بارها اعلام کرد سلاح کشتار جمعی ندارم اما نپذیرفتند بعد حمله گفتند که حق با او بوده و نداشته است!