پیام سیاسی یک لایحه اقتصادی

علیرضا صفاخو‪-‬ این روزها عدد فروش نفت در بودجه ۱۴۰۰ محل بحث بسیاری میان دولتمردان، مخالفان سیاسی دولت و کارشناسان اقتصادی شده است. کارشناسان اقتصادی این عدد را واقعی و دست یافتنی نمی‌دانند و بر این باور هستند که با توجه به شرایط موجود و تحریم‌های نفتی، انتظار فروش ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت، نوعی خوشبینی به حساب می‌آید. اگرچه برخی هم این اقدام را از منظر موضع سیاسی و تعمدی دولت روبه پایان روحانی در خالی کردن منابع موجود جهت خالی کردن دست
دولت بعد، پس از استقرار در پاستور تعبیر می‌کنند. با این همه، نگاهی به آنچه حسن روحانی در آخرین نشست خبری خود مدعی شد: «ما ۲میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت را باید تولید کنیم و بفروشیم و این را هم به وزیر نفت اعلام کرده‌ام که به دنبال بیشتر از این هم باشیم.» و همچنین تاکید وی مبنی بر اینکه «ما بر مبنای خوشبینی این بودجه را تنظیم نکردیم، بلکه بودجه براساس واقع‌بینی نوشته شده است. وزارت نفت گفته است که ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه توان تولید نفت دارد، اما لزوماً قرار نیست همه آن را هم در خارج از کشور به فروش برسانیم، ممکن است یک میلیون و ۸۰۰ بشکه را در خارج بفروشیم و ۵۰۰ بشکه هم در داخل به فروش برسانیم. به هرحال بودجه ۱۴۰۰ ما بر اساس واقعیتهاست و توان اجرایی شدن هم دارد.» می‌تواند قابل تامل باشد.
در این وادی به نظر نمی‌رسد که حتی با بازگشت آمریکا به برجام و لغو بخشی از تحریم‌های نفتی کشور که همانند گذشته اجازه فروش نفت با محدودیت و میعانات و فرآورده‌ها به ایران اعطا کند، فروش رسمی نفت ایران در بازار‌های جهانی بتواند در سال آتی ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه باشد؛ چرا که هم ظرفیت بازار بسیار محدود و شکننده است و هم از سوی دیگر لغو تحریم‌ها بی‌تردید رویدادی خلق‌الساعه و فوری نخواهد بود.
در این میان آنچه قابل تامل است اینکه آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته است:«فروش ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت در بودجه ۱۴۰۰ پیامی است به جهان و هدف دولت در سال آینده است.» اما در این میان جا دارد از تعبیر مناسب دکتر پیمان مولوی در گفتگو با پایگاه خبری اقتصاد 24 وام بگیرم که گفت «به نظر می‌رسد این پیام بیشتر از آنکه به بیرون باشد پیامی به داخل است مبنی بر اینکه با توجه به شرایط موجود اقتصادی برای برگشتن به مدار فروش جهانی، باید تحریم‌ها برداشته شود.» کما اینکه وزیر نفت نیز در اظهارنظری گفته بود که این میزان فروش پیامی برای برداشته شدن تحریم‌هاست؛ بنابراین بدنه دولت هم به آن آشناست که بدون برداشته شدن تحریم‌ها این میزان فروش نفت مشکل است.


در واقع در این غائله می‌توان با استناد به تعابیر اقتصاددانانی مانند پیمان مولوی، دو رویکرد برای اقتصاد ایران متصور بود. یک دیدگاه که معتقد است تحریم‌ها باید برداشته شود و رویکرد دیگر که تحریم‌ها را نعمت می‌داند. به نظر می‌رسد در این شرایط تمامی افرادی که به دنبال توسعه ایران هستند، باید دقت داشته باشند که تحریم‌ها هرچند باعث می‌شود که به فرصت‌هایی در کشور که قبلا فکر نمی‌کردیم فکر کنیم، اما عدم ارتباطات بین‌المللی، نبود ایران در زنجیره جهانی ارزش و سرمایه‌گذاری سبب بروز مشکل جدی در زنجیره‌های ارزشی داخل خواهد شد.
در واقع امروز هر ایران‌دوستی می‌داند که وجود تحریم‌ها هر روز اقتصاد ما را نحیف‌تر و شکننده‌تر می‌کند و ادامه آن تاثیر‌های فاجعه باری در بلندمدت برای اقتصاد کشور خواهد داشت..
اگرچه در این زمینه خبر‌های مربوط به بررسی دوباره FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌تواند مثبت و نوید بخش باشد و پیامی حاوی این را داشته باشد که ایران نیاز دارد مانند سایر کشور‌های جهان مثل روسیه، چین، عراق، ویتنام و... در چرخه مالی جهان قرار بگیرد؛ بنابراین این یک سیگنال مثبت است. اگرچه در مورد اینکه اتفاق مورد نظر چه زمانی انجام خواهد شد و آیا به بعد از مرداد ۱۴۰۰ موکول گردد، پرسشی است که نمی‌توان امروز پاسخ مطمئن و قطعی برای آن یافت!