روزنامه جوان
1399/09/29
خنثیسازی تحریمها و تجربهای که داشتیم
در فاصله ۲۰ روز این دومین بار است که مقام معظم رهبری بر ارجح بودن خنثیسازی تحریم در مقابل رفع تحریم سخنانی را ایراد فرمودهاند. یکبار در چهارم آذرماه، ایشان در دیدار رؤسای سه قوه و دیگر اعضای شورای عالی هماهنگی اقتصادی با تأکید بر اینکه برای علاج تحریمها دو مسیر «خنثیسازی تحریمها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد، فرمودند: البته ما مسیر رفع تحریم را یکبار امتحان و چند سال مذاکره کردیم، اما به نتیجهای نرسید. در این سخنرانی با اشاره به مسیر غلبه بر تحریمها و بیاثر کردن آنها فرمودند: «این مسیر ممکن است در ابتدای کار، سختیها و مشکلاتی داشته باشد، اما خوشعاقبت است. اگر با تلاش و ابتکار و با سینه سپر کردن در مقابل مشکلات بتوانیم بر تحریمها غلبه کنیم و طرف مقابل بیاثر شدن تحریمها را ببیند، بهتدریج دست از تحریم برخواهد داشت.»در فاصله تقریباً ۲۰ روز پس از تأکیدات چهارم آذر، بار دیگر در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت و خانواده شهید سلیمانی یکی از محورهای اساسی فرمایشهای ایشان موضوع خنثیسازی تحریمها و ارجحیت آن بر رفع تحریمها بود و فرمودند: «رفع تحریم به دست دشمن است، اما خنثیسازی آن به دست خودمان است. بنابراین باید بیش از آنکه به فکر رفع تحریم باشیم بر خنثی کردن آن تمرکز کنیم. البته نمیگوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگرچه اکنون چهار سال است که تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریمها یکباره برداشته شود، تا امروز نه تنها تحریمها برداشته نشد، بلکه زیادتر هم شد.»
در خصوص فرمایشهای مقام معظم رهبری طی سالهای اخیر جمهوری اسلامی یک تجربه بزرگ را پشت سر گذاشته که میتواند مبنای رفتار مسئولان و مردم در مواجهه با پدیده ظالمانه تحریمها باشد.
تجربه فشار دولتهای غربی برای عدم فروش بنزین به ایران و پیوند زدن تحریم این ماده حیاتی با زندگی روزمره مردم شاید گویاترین نمونهای است که میتوان در بی اثر کردن تحریمها به آن اشاره کرد.
اولین قدم برای تحریم بنزین در سال ۱۳۸۸ بهبهانه وجود یک تأسیسات زیرزمینی غنیسازی در ایران برداشته شد که در اصل این نتیجه انتخابات ۱۳۸۸ و تلاش غرب برای فشار به ایران بود که دشمن را مصمم به تحریم بنزین کرده بود تا در بستر فتنه ۸۸ و پیوند آن با کمبود بنزین در کشور، آتش فتنه را شعلهورتر نماید. در شهریور ۸۸، دولت «اوباما» لایحهای را در کنگره امریکا مطرح کردکه بر اساس آن، هر کدام از شرکتهای بینالمللی که بیش از یک میلیون دلار به ایران فراوردههای نفتی بفروشند حق فروش نفت به امریکا را نخواهند داشت. این لایحه در مهر همان سال در سنای امریکا تصویب و از سوی اوباما امضا شد و در بودجه سال ۲۰۱۰ وزارت انرژی امریکا قرار گرفت. واکنش ایران به این طرح، آغاز یک طرح ضربتی تولید بنزین بود که به دلیل وجود برخی زیر ساختها در صنایع پتروشیمی کشور، استحصال بنزین از پتروشیمیها در دستور کار جریان دلسوز و انقلابی قرار گرفت. هر چند با آمدن دولت جدید در سال ۱۳۹۲ و با فشار خانم ابتکار رئیس سازمان محیط زیست، پروژه تولید بنزین از پتروشیمیها به بهانه وجود آلایندهها تقریباً تعطیل شد و دولت اوباما که برای کشاندن ایران پای میز مذاکره و انجام توافق برجام، موقتاً چراغ سبز برای واردات بنزین به ایران نشان داده بود، فعالیتهایی که در زمینه تأمین بنزین از داخل و عدم وابستگی به غرب آغاز شده بود - اگر نگوییم به جهت کاسبکاری برخی در واردات بنزین - با یک خوشبینی کودکانه تیم جدید در دولت یازدهم به محاق رفت. هرچند خود غربیها میدانستند متوقف کردن فروش بنزین به ایران ناممکن است و مجالی برای مذاکره بر سر این تحریم وجود ندارد. به این ترتیب در کمتر از ۹ ماه روشن شد که طرح تحریم فروش بنزین ایران شکست خورده و دیگر فایدهای ندارد. اما اتفاقی که غربیها و در رأس آنها امریکاییها میخواستند در ایران بیفتد، افتاد و آن توقف و به تبع آن، تعطیلی پروژه تولید بنزین در داخل و وابستگی مجدد ایران به این کالای ارزشمندی بود که برای تأمین آن ناگزیر باید دست خود را به سمت غرب دراز کند.
جالب اینجاست که با وجود آنکه اکنون که ما روزانه بیش از ۱۱۵ میلیون لیتربنزین با کیفیت یورو ۴ و ۵ در کشور تولید میکنیم و با کاهش مصرفی که اکنون داریم، بیش از ۲۰ میلیون لیتر را ذخیره یا به فروش میرسانیم، هنوز هم بندهای متعددی در قوانین تحریمی امریکا به بحث تحریم بنزین اختصاص یافته است. به عنوان مثال در بخش تحریمهای نفتی مربوط به قانون «سیسادا» مصوب سال ۲۰۱۰، کنگره امریکا تحریم اشخاصی که فراوردههای نفتی پالایش شدهای را برای ایران فراهم کرده یا به ایران بفروشند و یا کالاها، خدمات، تکنولوژی، اطلاعات یا حمایتهایی که میتوانند به طور مستقیم و برجسته به افزایش توانایی ایران برای واردات فراوردههای نفتی پالایش شده کمک کنند، به ایران فروخته یا اجاره دهد، پیشبینی شده است. به نظر میرسد امریکا در قانون تحریمی خود با وجود آنکه میداند ایران دیگر به این ماده وارداتی نیازی ندارد، با نگاه به آینده تلاش دارد این قانون تحریمی را حفظ کند تا شاید در بستر برجامهای دیگر و تضعیف ایران، شرایط برای آنها به گونهای تغییر کند که ایران روزی مجدداً به بنزین وارداتی نیازمند شود و با این قانون مانع ورود بنزین به کشور شود. خنثی سازی یعنی همین رفتاری که جوانان با اراده این کشور در رابطه با تحریم بنزینی انجام دادند. این نمونه بیانگرآن است که وقتی با تکیه بر نیروهای داخلی زمینه تحریم از میان میرود، خود به خود آن تحریم نیز از گزینههای تصمیمگیری دشمن کنار گذاشته میشود. در مقابل، مذاکرات برجام نشان داد که تا زمانی که زمینههای تحریم باقی است، طرف مقابل به این راحتی ابزار تحریم را کنار نمیگذارد و باز به بهانهای، آنها را احیا و حتی تشدید میکند. بنابراین باید به این نکته واقف بود که تحریمها تا زمانی که وجودشان به کار آید، از روی میز دشمن کنارگذاشته نخواهند شد.
اینکه تصور شود برای لغو و رفع تحریمها فقط چند دستور اجرایی رئیسجمهور امریکا کافی است و با رفتن «ترامپ» و آمدن «بایدن» همانگونه که خوشبینانه پس از توافق برجام از رئیس جمهور روحانی گرفته تا وزیر خارجه ظریف گفتند تحریمها بالمرّه برداشته میشود و برخی اذعان داشتند که از فردای برجام ما با ۱۵۰ میلیارد دلار پولهایی که به کشور وارد میشود، چه کار باید بکنیم! دستکم با واقعیات تاریخی که ما در طول این ۴۲ سال و به ویژه در هفت سال اخیر آن را تجربه کردیم سازگاری ندارد. باید دولت و همه ارکان تصمیم گیر کشور و مردم به این باور رسیده باشند که تنها بیاثر کردن تحریمهاست که میتواند نسخه نجاتبخش برای کشور باشد.