روزنامه شرق
1399/09/30
صحنه رقابت ایران و آمریکا خرداد در عراق
تحلیل حسن رویوران از توافق آبی بغداد و آنکارا صحنه رقابت ایران و آمریکا خرداد در عراق زینب اسماعیلیسیویری: همسایگان یکی از همان پارامترهایی هستند که هیچگاه قابل تغییر نیستند. در این گذر، مرزها جایگاه خود را دارند و دوستیها یا دشمنیها در روابط همسایگی میتواند مفید یا مضر باشد. چه آنکه هشت سال جنگ و دشمنی بین ایران و عراق، یکانیکان عراقیها و ایرانیها را متضرر کرد و تلاش برای دوستی و رفاقت میتواند یکانیکان مردمان دو کشور را بهرهمند کند. اگرچه میتوان در جایگاه منتقدانه نشست و به آنچه اکنون نیز در رابطه دو کشور میگذرد، اعتراض کرد. از جمله آنکه عراق نیز یکی از کشورهایی است که طلبهای ایران در آن مانده و بغداد بدهکار ایران است. اما دولتمردان مجبورند در روابط بینالمللی از منظری درازمدتتر به موضوعات بنگرند و شاید ازهمینرو، فعلا تمرکز ایران بر بهبود هرچه بیشتر رابطه با عراق است. عراق امروز با نخستوزیری مصطفیالکاظمی، چهرهای نزدیک به ایالات متحده آمریکا با عراقی که حیدر العبادی، نوری المالکی یا عبدالمهدی در آن قدرت داشته بسیار متفاوت است و این تفاوت میتواند در انتخابات خرداد پیشرو در عراق، پررنگتر شود. با حسن رویوران، کارشناس مسائل عراق، در این مورد گفتوگو کردیم که عراق پیشرو، به کدام سمت پیش میرود. او معتقد است که خرداد ماه، در عراق نیز مصافی بین ایران و آمریکا رقم خواهد خورد. از او درباره تبعات توافق آبی آنکارا و بغداد بر منابع آبی ایران هم پرسیدم، موضوعی تلخ که حالا دیگر از دجله و فرات پرآب تاریخی هم خبری نیست.امروز در آخرین روزهای آذرماه سال ۹۹ اگر بخواهید شرایط رابطه ایران و عراق را توصیف کنید، چه پارامترهایی را در آن برجسته میدانید و کدام نقاط ضعف را در این رابطه حیاتی و مهم میپندارید؟
رابطه بین ایران و عراق ارتباط زیادی به نوع حکومتی که در عراق بر سر کار هست، دارد. قطعا حضور آقای کاظمی در حاکمیت عراق به عنوان بالاترین مرجع سیاسی، همگون با خواست ایران نبوده است؛ یعنی به عبارت دقیقتر، سال گذشته زمانی که آقای عادل عبدالمهدی بر سر کار بودند، آمریکا برای کنارگذاشتن او تلاش بسیار گستردهای انجام داد. با استفاده از بسیاری از انجیاوهایی که در عراق ایجاد کرده بود همچنین فضای مجازی، رسانهها و البته با استفاده از خواستههای بحق مردم در ازبینبردن طبقه فاسد سیاسی در این کشور، آمریکا تظاهرات و تجمعهایی در سراسر مناطق و استانهای شیعی ایجاد کرد، به این امید که بتواند گزینه خود را به نخستوزیری برساند. خب همین اتفاق افتاد و آقای عادل عبدالمهدی استعفا داد و آقای مصطفی الکاظمی به عنوان نامزد جریان طرفدار آمریکا به قدرت رسید.
تصور آمریکا این بود که میتواند با این جریان تا حدودی حضورش را در عراق نهادینه کند و با ایجاد حزبی لیبرال و طرفدار آمریکا، به جای اشغال نظامی، اشغال اجتماعی عراق را داشته باشد. اما مشکلی که رخ داد این بود که آقای مصطفی کاظمی با بهقدرترسیدن، تجمعها و تحصنها را جمع کرد و مردم تازه متوجه شدند که ابزار وظیفهای در اختیار آمریکا برای به قدرترساندن آقای کاظمی بودند و الان که این اتفاق افتاده دیگر باید به خانههایشان بروند. آنهایی که فریب خورده بودند، جاهایی اعتراض کردند و در مقابل دولت ایستادند و دولت آنها را سرکوب کرد، نمونهاش در شهر ناصریه که تعدادی کشته شدند.
اما آقای الکاظمی با وجود جمعکردن تجمعات با مشکلات متعددی مواجه است.
بله، بهقدرترسیدن کاظمی کل داستان نیست. آقای کاظمی همین که آمد، انتخابات زودرس را هم در خرداد ماه آینده اعلام کرد و طبق سناریو قرار بود حزبی هم تشکیل بدهد و وارد انتخابات بشود. اما بسیاری از مسائل ناخواسته اتفاق افتاد. اولین مسئله، مسئله مالی بود. درآمدهای عراق به دلیل سقوط قیمت نفت کاهش پیدا کرد و دولت عراق که بیش از ۹۰ درصد به درآمدهای نفتی متکی است، دچار مشکل شد و منجر به این شد که دولت آقای کاظمی درحالحاضر سه ماه از پرداخت حقوق عقب است و این نارضایتی جدیای ایجاد کرده است. تظاهرات اخیری که در کردستان عراق اتفاق افتاد، یکی از مهمترین واکنشها به همین بحث تأخیر در پرداخت حقوق کارکنان دولت است که نشان میدهد بحران از مناطق شیعی به مناطق کردی انتقال یافته و این برخلاف خواست آمریکاست. نکته دیگر اینکه دولت مجبور شد از صندوق بینالمللی پول وام بگیرد. از زمان بهقدرترسیدن دولتهای مختلف از زمان سقوط صدام تا الان، دولتها سیاست استقراض را ادامه دادهاند اما تراکم این بدهیها الان به جایی رسیده که دولت باید بخش مهمی از درآمدهایش را بهعنوان سود این پولها بپردازد و این سیاستها بحرانزاست و معلوم نیست چه زمانی عراق را دچار انفجارهای اجتماعی کند.
نکته دیگری که هست اینکه در اواخر دوره عادل عبدالمهدی آمریکا به ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس دست زد. واکنش اجتماعی نسبت به این حادثه در عراق بسیار گسترده بود. یعنی این شهادتها منجر به انسجام طیف طرفدار ایران شد. تظاهرات میلیونی در کاظمین، در کراده، بغداد، در کربلا و در نجف نشان از همین مسئله است. خود انسجام این نیروها و بعد عملیات گسترده علیه نیروهای آمریکایی در عراق، منجر به کاهش نیروهای آمریکایی و محدودیت حضور آنها در دو پایگاه به جای ۱۸ پایگاه شد و همه اینها نشان از حوادثی است که خارج از برنامهریزی آمریکا اتفاق افتاده و نمیتواند در خدمت آمریکا باشد.
از طرف دیگر، اکنون فاصله زیادی تا انتخابات نداریم و همه در حال آمادهشدن هستند، اما طرفداران آمریکا که عمدتا حالا زیر چتر آقای کاظمی قرار گرفتهاند، با این وضعیت اقتصادی و سیاسی نمیتوانند کاری را پیش ببرند و انتخابات را ببرند، مگر اینکه در انتخابات دست ببرند. الان نارضایتی اجتماعی نسبت به آقای کاظمی بیش از هر کدام از نخستوزیران قبلی است. به نظرم این وضعیت شرایط عراق را به زیان آمریکا میکند و در مقابل میتواند به نفع ایران باشد، اگر طرفداران ایران در عراق وضعیت را خوب مدیریت کنند و بتوانند برنامههای قابلقبولی برای حل مشکلات اجتماعی به مردم ارائه دهند.
بسیاری در مورد تحولات سیاسی بغداد بهویژه بعد از ترور سردار سلیمانی، معتقدند عراق از ارتباط نزدیک پیشینش با ایران دور شده است و این را مشخصه دوران کاری آقای الکاظمی میدانند. حتی بعد از سفرشان به تهران شایعه شد که او از ایران خواسته در امور عراق دخالت نکند. لطفا هم در مورد درستی یا نادرستی این گزاره بفرمایید و هم درباره فراز و فرود فعلی رابطه.
برای پاسخ به این سؤال باید به این گزاره توجه کنیم. آیا عراق میتواند با کاظمی یا با هر نخستوزیری که با ایران همراه نباشد، رابطه با ایران را محدود کند؟ تصور من این است که چنین چیزی امکانپذیر نیست. بله حجم روابط ممکن است کم و زیاد شود اما رابطه ایران و عراق یک رابطه طبیعی است و متکی به اشتراکات گسترده تاریخی، مذهبی و فرهنگی است. هیچکس نمیتواند این شرایط را تغییر دهد. حضور آمریکا در عراق یک حضور قلدرانه و سرکوبگرانه بوده که منجر به کشتهشدن صدها هزار عراقی شد و این هم در ذهن مردم عراق باقی مانده است و کسی نمیتواند این واقعیت را پاک کند.
نکته دیگری که در عراق وجود دارد، این است که در عراق نیروهای طرفدار ایران، از پایگاه اجتماعی بسیار گستردهای برخوردارند و تمام تلاشی که تا الان شده برای تغییر این شرایط، به نتیجه نرسیده است. آمریکا میتواند در عراق برای خودش مزدور جمع کند اما قطعا ایران نیاز به چنین شرایطی ندارد. طرفداران ایران، براساس اعتقاد طرفداری میکنند، برخلاف کسانی که با پول و تزریق پول از آمریکا و برنامههایش طرفداری میکنند یا در تظاهرات و تحصنها حضور پیدا میکنند.
با این اوصاف نگاه شما نسبت به روند تحولات پیشروی عراق چیست؟
شکی نیست که انتخابات آتی عراق در خردادماه اهمیت زیادی دارد، چراکه رقابتی که بین ایران و آمریکا در عراق هست، در عرصه سیاسی تعیین تکلیف خواهد شد. الان آمریکا از طریق آقای الکاظمی دارد تلاش میکند، حزب جدیدی تشکیل شود که مفاهیم لیبرالی را ترویج دهد و به دنبال این است که این حزب بتواند به گونهای شرایط حضور دائمی آمریکا در عراق را نهادینه کند و جایگزینی برای حضور نظامی آمریکا هم باشد. اما واقعیت این است که شرایط کنونی، مقاومت علیه اشغالگران، حضور مردم در عرصههای مختلف سیاسی، نشان داده است که حضور آمریکا یک حضور تحمیلی و متکی بر جذابیتهای مالی یا فشارهای سیاسی است. برعکس، حضور ایران در عراق یک حضور طبیعی و متکی به اعتقادات عمیق دینی و سیاسی است. این قطعا تجلی خودش را در انتخابات آتی خواهد داشت و شکی ندارم که انتخابات آتی نقطهعطفی در تاریخ عراق خواهد بود و نتایج فعالیتهای ایران و آمریکا در عراق را نمایان خواهد کرد.
ایران و عراق هنوز در اجرای بندهای مرتبط با قرارداد الجزایر با مشکلاتی مواجه هستند و با وجود توافقات چندینباره این امر به مرحله اجرا نرسیده است. اگرچه ناامنی و داعش و حوادث تروریستی در عراق میتواند علت اصلی آن باشد اما به نظر شما بخشی از حقوق ایران و مردم ایران هم در این بین تحت تأثیر قرار نمیگیرد؟ سازوکاری برای رهایی از این وضعیت هست؟
بله الان بحث اروندرود و تعیین خط مرزی و اینها در اولویت دو نظام سیاسی نیست، مخصوصا عراق. چراکه عراق اولویتهای دیگری دارد که به این مسئله نمیرسد و به دنبال اجرای این توافقها نیست. اما معنایش این نیست که حقوق ایران اینجا دارد تضییع میشود. توافقی وجود دارد بین ایران و عراق و آن هم توافق ۱۹۷۵ است که در سازمان ملل از طرف دو کشور تسلیم و بایگانی شده است. این مرجع حقوقی بین ایران و عراق است. آن توافقهایی هم که اخیرا صورت گرفته، چگونگی اجرای این توافق است که روی زمین مانده و اجرا نشده است. اما حقوق مردم ایران قطعا محفوظ است و گذشت زمان یا عدم توافق اجرائی در برخی از زمینهها، هیچگونه کم و کاستی در این حقوق ایجاد نخواهد کرد.
در جدیدترین تحول و در سفر آقای الکاظمی به ترکیه تصمیماتی بین دو طرف بر سر موضوع آب گرفته شده است که بدون شک برای ایران اهمیت قابل توجهی دارد. توافقات بغداد و آنکارا را چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا مسئله اروندرود و لایروبی آن جدی گرفته نمیشود؟
در بحث لایروبی اروند، به هر حال طبق توافق الجزایر، اروند یک رود مشترک ایرانی و عراقی است که خط تالوگ یا خطالقعرش، این رود را بین دو کشور تقسیم میکند. تقسیم این رود بین دو کشور ایجاب میکند که هزینه لایروبی این رود به صورت مشترک و ۵۰-۵۰ از طرف دو کشور تأمین شود. عراق در حال حاضر چنین آمادگیای ندارد، چراکه دولت نزدیک سه ماه است که حقوق کارکنان خودش را نتوانسته تأمین کند. متقابلا ایران هم الان تحت فشار محاصره است و تأمین بودجه برای لایروبی اروند شاید برای ایران هم آسان نباشد. بهتأخیرافتادن این مسئله، ریشه در شرایط سیاسی دو کشور دارد، اما این هیچ چیزی را در اصل موضوع که این رود مشترک است، تغییر نمیدهد.
دجله و فرات از ترکیه سرچشمه میگیرند و همچنین بعضی از رودهای دیگری مانند خابور و زاب که سرچشمههایشان در ترکیه یا داخل عراق است. اما از دریاچه مریوان، آب به سمت دربندیخان عراق سرازیر میشود و از آنجا به رود دیالی میرود که به دجله میریزد. ما یکی از منابع –البته- محدود آبی عراق هستیم که سرریز این آب به سمت رودخانه دجله میریزد. توافق عراق با ترکیه درباره آب اهمیت زیادی دارد، چراکه بیش از ۸۰ درصد منابع آبی عراق از سمت ترکیه تأمین میشود. الان دولت ترکیه سدهای جدیدی روی فرات یا در واقع روی دو رود اصلی که فرات را ایجاد میکنند، به نام فراتسو و مرادسو زده است. این دو رود به هم میرسند و فرات را تشکیل میدهند. الان دولت ترکیه سدهایی در اینجا زده است. خود دولت سوریه از قدیم سد حافظ اسد را در منطقه رقه زده است و عملا آب فراتی که زمانی در عراق بسیار خروشان بود، نسبت به گذشته محدودتر شده و این موضوع سطح زمینهای کشاورزی در عراق را محدود کرده است.
همچنین در مورد دجله، ترکیه الان دنبال ایجاد بزرگترین سد خودش روی دجله در منطقه دیاربکر است که میتواند آسیب جدی به دولت عراق و منابع آبی این کشور بزند. دولت عراقی که در قدیم بهعنوان بینالنهرین معروف بود، الان دچار کمآبی است و این عمدتا به سیاستهای ترکیه برمیگردد.
ایران هم با دریاچه مریوان که ایجاد کرد، حجم میزان آبی که به سمت عراق سرازیر میشود، محدودتر شد که دولت عراق نسبت به این مسئله ملاحظاتی دارد. همچنین میزان آبی که از کارون وارد اروندرود میشود به دلیل خشکسالی و به دلیل استفاده از آب شیرین، محدود شده است و منجر به این شده که آب شور خلیج فارس وارد اروند شود و الان حتی آبهای کناری شهرهای آبادان و خرمشهر و بصره شور شدهاند. این منجر به ازبینرفتن نخلهای بسیاری در دو طرف این رود شده است.
اینها مشکلات مشترکی است بین ایران و عراق و گاهی هم بین ایران و عراق و ترکیه. تصور من بر این است که سیاستهای آبی نمیشود فقط در چارچوب ملی تنظیم شود، مخصوصا در رودهای مشترک باید بر اساس مقررات بینالمللی مدیریت شود و باید منافع کشورهای دیگر را نیز در نظر گرفت و ایجاد سد یا هرگونه تغییر بر رودخانهها باید براساس منافع مشترک صورت گیرد.
سایر اخبار این روزنامه
افزایش بودجه نهادریاستجمهوری
کاندیدای نظامی باید با واحد خود قطع ارتباط کند
نوبت به پدرخوانده رسید
صحنه رقابت ایران و آمریکا خرداد در عراق
از عصبانیکردن دشمنان ملت ایران خوشحال میشوم
ترافیک ۱۴۰۰ در خیابان اصولگرایی
به یاد پرستاران قربانی کرونا؛ از نرگس تا رامین
آن دو پنالتی لعنتی
مردی كه نشر را معماری میکند
«مغولها» چند گام جلوتر از سینمای موج نو بود
یک مستند تکاندهنده
سواد رسانهای مدیران صداوسیما
سایه و روشن تفاهم الکاظمی و اردوغان بر سر آب
یازده سال پس از رحلت آیتالله