روزنامه ایران ورزشی
1399/09/30
مثل همیشه به خودمان باختیم
سرمقاله علی عالی «هزار بار یک مسأله را گفتیم و کسی توجه نکرد اما وظیفه حکم میکند که باز هم بگوییم» آندره ژید ما بهخاطر شکستهایمان شایسته توبیخ هستیم. شایسته نکوهش. ما دهههاست بهخودمان میبازیم و حواسمان هم نیست «بازنده» هستیم. تکرار اشتباهاتِ همیشگی. تکرار مسألههایی که به بحران تبدیل میشوند. ما دانسته و با چشمانِ باز اشتباه میکنیم و اطمینان داریم تبعاتی ندارد. در ایران، اشتباههای شما راحت بخشیده میشود، راحت چشمپوشی میشود، راحت ندیده گرفته میشود و خیالتان راحت است حافظه جامعه ایران کوتاهمدت است. برای همین مهدی تاج و حیدر بهاروند در دوحه حاضر میشوند تا خودشان را به تیم برسانند؛ آنهم با مشکل ممنوعالخروجی و معطلی 10ساعته در فرودگاه برای وثیقه. وضعیت در وزارت ورزش بهتر نیست؛ بحران انتخاب مدیرعامل و اعضای هیأتمدیره و افرادی که به باشگاه نزدیک میشوند. وضعیت باشگاه اسفبارتر است؛ غیرشفاف، مبهم و پر از علامت سئوال. اوضاع این اشتباهها و خطاها به صداوسیما هم میرسد، به هواداران، اسپانسرها، اعضای هیأتمدیره، به فدراسیون فوتبال و به باشگاههای دیگر هم میرسد. فستیوالِ اشتباهاتِ شگفتانگیز در ظرفی به نام فوتبال ایران. دستِ مهدی شیری بهعنوان عاملِ شکستِ امروز را پیش از این پای قرارداد ویلموتس، پای انتخاب مدیرعامل برای پرسپولیس و استقلال، پا ی برگزاری لیگ، پای انتخابِ افراد برای سمتهای کلیدی، پای داوری، پای تصمیمات بزرگ و پای گلِ عجیب ژاپن به ایران در جام ملتهای آسیا هم میبینید. بیشتر از حریف و رقیب، به خودمان و اشتباهاتمان باختیم. باور نویسنده این است این شکستها و این پیروزیها، این موفقیتها و این ناکامیها، این رسیدن و نرسیدنها «حق» ما نیست. پرسپولیس حتی اگر قهرمان آسیا میشد هم دردی از فوتبال ایران و مشکلات تمام نشدنیاش درمان نمیشد چراکه پایههای ساختاری فوتبال ایران و مدلِ باشگاهداریاش از اساس اشکال دارد و با کمترین فشار به فروپاشی میرسد. اگر موفقیتها، صعود کردنها و پیروزیها منجر به زیرساختها نشود، منجر به ساختنِ آینده نشود، منجر به توسعه سختافزاری و نرمافزاری نشود، هیچ فایدهای نخواهد داشت. ظلم بزرگی است قهرمان شویم و بخواهیم روی همه این مشکلات خاک بپاشیم و مقابل عکسِ یادگاری مدیران، دفنش کنیم. وضعیت امروز فوتبال ایران حلقهای است از زنجیره اتفاقات بد گذشته که دستهای همه را بسته است. با برد مقابل النصر به «پیروزی توهم زا» میرسیم و با شکست مقابل اولسان، «محکوم» خواهیم بود. فوتبال ایران مثل همه بخشهای دیگر در مدیریت، برنامهریزی و سرمایهگذاری ضعف دارد و هیچ ایدهای برای ادامه مسیر ندارد. باور کنید ما در همه این سالها به «خودمان» باختیم تا «حریف». ما به خودمان، رفتارمان، فکرمان و قضاوتهایمان باختیم. رشد و توسعه فوتبال بدون شک با بد اخلاقی و دور شدن از ارزشهای انسانی و فرهنگی میسر نخواهد بود و ما را به بیراهه میبرد. ما نیاز به آموزش داریم تا از دلِ این تربیت، مدیرانِ آیندهنگر تولید شوند. مدیرانی که ضابطه را بدانند و صداقت داشته باشند. در عالم واقعیت، فوتبال ایران بعد از انقلاب نه دولتی شد و نه به راه خصوصیسازی رفت. بهتر است بگوییم فوتبال ایران، نه مواهب اقتصاد دولتی را پیدا کرد و نه از مزیتهای اقتصاد بخش خصوصی برخوردار شد. گویی هم دولتی بود و هم خصوصی، هم مالکیت و اعتبار بی حد و حصر در آن وجود داشت و هم دولت، هر وقت و هر زمان که اراده میکرد، مالکیت را از بیخ و بن قلع و قمع میکرد. هم بخش خصوصی وجود دارد و هم این دولت است که نفسهای بخش خصوصی را میشمارد و کنترل کار به دست آنهاست. فوتبال ایران همین است، از این طرف رانده و از آن طرف مانده؛ فوتبال ایران در همه این سالها نتوانست از مزیتهای بخش خصوصی و دولتی بهره ببرد اما تا دلتان بخواهد از نقاط ضعف هر دو سیستم برخوردار شد. همین شد وضعیت امروز فوتبال ایران، «بی تکلیف» و پر از مدیرانی که «تصمیم» میگیرند، اداره میکنند، فکر میکنند و سیستمها، قواعد، قوانین و ساختارها را -متأسفانه به اشتباه- برای فوتبال ایران نهادینه میکنند. «انسانهای اشتباهی» برای فوتبال ایران، از فدراسیون تا باشگاهها، از مربی تا مدیر. توسعه «انسان ویژه» میطلبد که در فوتبال ایران دیگر خیلی وقت است قدم نمیگذارد. برگردیم به پرسپولیس و ناکامی در آسیا؛ برای فوتبالی که سالهاست بهترین نتیجه، صعود به جامجهانی است، چه انتظاری دارید؟ کدام باشگاه در ایران نزدیک به مدل باشگاهداری در قطر، امارات، ژاپن، کره و حتی چین است؟ پرسپولیس ناامیدکننده بود حتی مقابل تیمی که خود را برنده صددرصد این بازی نمیدانست و با ترس در فینال حاضر شده بود. تیمی شکننده با اشتباهات پرتعداد. مطمئن باشید این حسرت برای یحیی، کادرفنی و بازیکنانش ابدی خواهد بود و هرگاه بازی را ببینند آه خواهند کشید که چگونه برنده این میدان نبودند. ما دوباره به خودمان باختیم. به اشتباهاتِ بچگانهمان. ما سالهاست به خودمان میبازیم و درس نمیگیریم. نه ساختار حرفهای داریم، نه مدیرانِ حرفهای، نه بازیکنان و مربیان و هواداران حرفهای و نه نگرش و ایده حرفهای.
سایر اخبار این روزنامه
میدانستیم وزیر ورود میکند ما زودتر اقدام میکردیم!
90 درصد پستهای بینالمللی ورزش ایران فایده ندارند
خاقانی، نهمین مصدوم فصل
جنگ نابرابر سهراب با رقبای خارجی
چه کسی حق شوخی با فرگوسن را داشت؟
فغانی داور اصلی ایران شد
کافو: من درست وسط یک بازی به دنیا آمدم
یک دست تا قله آسیا
مثل همیشه به خودمان باختیم
شکست پرسپولیس؛ فیلم تکراری؟