روزنامه وطن امروز
1399/10/03
ملکزادهها عارضهاند علت را دریاب!
رضا عبیری / مجتبی جوادی*: داستان معروفی برای فهم تفاوت علت با عارضه میگویند. «شخصی برای درمان جوشهای صورتش نزد ۲ پزشک رفته بود، پزشک اول با دادن پماد ضد جوش قائل بود که در سریعترین زمان ممکن جوشهای صورت را برطرف خواهد کرد ولی پزشک دوم پس از چند بار معاینه تازه فهمیده بود جوشهای صورت آن شخص ناشی از یک بیماری در کبد اوست و درمانی بلندمدتتر و ریشهایتر برای جوشهای صورت او تجویز کرد». تجویز پزشک اول مبتنی بر عارضه جوش صورت بود ولی تجویز پزشک دوم مبتنی بر علت جوش صورت. تاکنون واکنشهای مختلفی نسبت به استعفای دکتر ملکزاده صورت گرفته است؛ همگی نوعا به عارضه میپردازند و کمتر علت ماجرا را بررسی میکنند. برخی گمان میکنند با رفتن دکتر ملکزاده، مشکلات نظام سلامت حل خواهد شد، پژوهشها کاربردی خواهد شد، طب سنتی رواج پیدا خواهد کرد، پژوهشها به مسائل بومی خواهند پرداخت و گمانهایی از این قبیل بسیار هستند. از این افراد باید سوال کرد مگر جریان علمی در 7 سال اخیر به این وضعیت رسیده است که با تغییر یک آدم تغییر یابد؟ محدود کردن جریان اجتماع علمی به آدمها در سمتهای اداری و سازمانی را میتوان درمان عارضه دانست؛ درمانی که ممکن است در کوتاهمدت پاسخ دهد ولی جریان کلان را نمیتواند تغییر دهد. علت این جریان جای دیگری است و آن را باید شناخت و آنگاه برای درمانش طرح داشت. هدف از این یادداشت، طرح مساله استعفای ملکزاده در یک زمین دیگر است که به آن «حکمرانی علم» میگویند، لذا این یادداشت کاری به مباحث سیاسی و تبرئه یا محکوم کردن شخصی ندارد. بندهای نامه استعفای دکتر ملکزاده شامل برخی کلمات از قبیل اظهارات غیرعلمی وزیر، اهمیت مبانی علمی و پژوهشی، اهمیت مطالعات بالینی کافی، عدم درک درست وزیر از تحقیق و پژوهش، سطح بالای استنادات پژوهشی و شبهعلم و... بود. این نامه و سایر یادداشتهای1 دکتر ملکزاده بهصراحت گویای این موضوع است که حرفه و پیشه پژوهشگری آداب خاصی دارد. پژوهشگر و اجتماع علمیای که 40 سال از حیات خود را بر سبکی خاص بنا کرده است، نمیتوان با بخشنامه آن را تغییر داد (اشاره به ابلاغیه وزیر محترم بهداشت حدود 8 ماه پیش از استعفا). پژوهشگران حوزه پزشکی عمری خودشان را با گرنتهای سازمان جهانی بهداشت و موسسه ملی سلامت ایالاتمتحده معرفی کردهاند عمری در تلاش بودهاند همکاری بینالمللی داشته باشند، عمری سپری کردهاند تا شتاب علمی کشور را در مقایسه با کشورهای دیگر بالا نگه دارند و مقالات ISI بنویسند. حال انتظار نمیرود این انسان 40ساله (کنایه از شخصیت جاافتاده) در بحران کرونا، مسیر خود را براحتی تغییر دهد. شاید جملات فیلسوف شهیر، دکتر داوریاردکانی نیز بیانگر این اصل باشد که در کتاب «علم، پژوهش و سیاستهای پژوهشی» مینویسد: «اگر دانشمند و پژوهشگر بگوید کار من پژوهش است و مسائل سیاست علم و شرایط پیشرفت آن به من ربطی ندارد، سخنی درست گفته است، دانشمندان باید مطالعه و پژوهش کنند و کتاب و مقاله بنویسند اما مدیران پژوهش اگر از امکانها و شرایط پژوهش و وضع علم در جهان و در کشور خود بیخبر باشند، چگونه میتوانند نظام علم و پژوهش را اداره کنند؟». علم و پژوهش به طور اعم و پژوهشهای پزشکی به طور اخص، شرایط خاصی را میطلبند. آنگونه که پیداست برخی پژوهشها نیازمند اطلاعات و دادههایی هستند که باید از پیش موجود باشد. گاهی گردآوری این دادهها سالها زمان میبرد و بر پایه همین دادههاست که پژوهشهای بعدی شکل میگیرد. به نظر میرسد همکاریهای علمی داخلی و بینالمللی بخش جداییناپذیر انجام برخی پژوهشها هستند. ظاهرا فرآیند انجام پژوهش ریسک بالایی دارد و نتایج آن از پیش مشخص نیست. گویا برای اینکه یافته و کشفی مورد پذیرش سایر دانشمندان قرار گیرد باید مسیر خاصی را طی کرده و از منطق مشخصی پیروی کند، البته اگر مایلیم نتایج پژوهشمان را معتبر بدانند، از آن در تصمیمات استفاده کنند و نام شبهعلم بر آن ننهند. ظاهرا انجام برخی پژوهشها برای پژوهشگر اعتبار بیشتری دست و پا میکند و اگر به برخی پژوهشها نپردازد گویی از جامعه پژوهشگران طرد خواهد شد یا حداقل در مسیر اصلی باقی نخواهد ماند. آن طور که پیداست عالمان شاخصهای خاصی برای سنجش میزان کیفیت و اعتبار هر فرد و آثار او دارند. شرایط و شاخصهای مذکور فعالیتها و موضوعات خاصی را هم تهییج میکند. همه این موارد به این معناست که پژوهشگر باید در مسیر خاصی حرکت کند که توسط سایر پژوهشگران(بخوانید اجتماع علمی!) برای او ترسیم شده است. خارج شدن از این مسیر اگرچه ممکن است ولی عواقب بسیاری در بر دارد و بسیار پرهزینه است. تمام این موارد به این معناست که پژوهشگر خواسته یا ناخواسته در حال تبعیت است. گویا دائما ریسمانی بر گردن پژوهشگر است ولی یک ریسمان نامرئی. باید همه این ویژگیها را در نظر داشت تا راهبری مؤثری اعمال کرد. پژوهشگران برای تعیین موضوعاتشان از آقای نمکی اجازه نمیگیرند. به موضوعی میپردازند که فکر میکنند مهم است و به آن علاقه دارند و سایر پژوهشگران (شما بخوانید اجتماع علمی!) آن را ارزشمند قلمداد میکنند. آنها دغدغهها و مسائل پژوهشی خاص خودشان را دارند و اینکه آنها را از کجا گرفتهاند نیاز به بررسی دارد. ما معتقدیم تغییر در موضوع، روش، مدت زمان و سایر ویژگیهای پژوهش ممکن است امّا نه با بخشنامه و دستورالعمل. این کار ابزارهای خاص خودش را دارد. با جار و جنجال نمیتوان مسیر پژوهشها را عوض کرد. بهتر است برای انجام این کار دانش مورد نیاز را به دست آوریم و عالمانهتر با این موضوع برخورد کنیم. حذف و برکناری حکمرانان پژوهش (بخوانید دکتر ملکزاده) و پژوهشگران (ملکزادهها)، تنها علاج عارضه این مشکل است. علت مشکل جای دیگری است و در این ماجرا و ماجراهای مشابه کمتر کسی به این علت یا علتها رجوع میکند. * پژوهشگران حلقه حکمرانی علوم اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام ----------------------------------- پینوشت 1- برای مثال ببینید: hamshahrionline.ir/x6PXh