«دشمن سازی» نابودی كشور است نه شجاعت

ارزيابي شما از آرايش سياسي انتخابات رياست‌جمهوري آينده چيست؟
واقعيت اين است که در شرايط کنوني وضعيت انتخابات آينده براي مردم در اولويت قرار ندارد و رغبتي براي حضور در انتخابات آينده ديده نمي‌شود. بنده معتقدم هيچ کشوري در جهان به اندازه ايران گرفتار تابوهاي سياسي نيست. تابوها، مجموعه عقايد و تصميماتي را شکل مي‌دهند که پس از مدتي مانند سنگ شده و به بت تبديل شده‌اند و در نهايت مانع هرگونه تغيير در کشور مي‌شوند. به همين دليل در شرايط کنوني کساني که داعيه‌دار کانديداتوري رياست‌جمهوري هستند افرادي‌اند که فرزندان چنين تابوهايي هستند.اين افراد در دل اين تابوها رشد کرده‌اند و ذهن آنها آميخته‌اي از اين جزميت‌هاي ناشي از تابوهاست. اين افراد گرفتار يک دور باطل شده‌اند و نمي‌توانند تحولات اساسي در کشور ايجاد کنند.در نتيجه در شرايط کنوني کشور نيازمند رئيس‌جمهوري است که بتواند در چنين فضايي تابوشکني کند. چنين فردي بايد اقدامات متهورانه و جدي براي تغيير انجام بدهد و به شعارهايي که در دوران انتخابات مي‌دهد عمل کند. بسياري از افرادي که در دوران انتخابات شعارهاي مختلفي مطرح مي‌کنند به محض اينکه به رياست‌جمهوري مي‌رسند محافظه‌کار مي‌شوند و گرفتار ساختارهايي هستند که اسير جزميت‌هاست. در شرايط کنوني ما نيازمند سياستمداران جسوري هستيم که وارد فضاي انتخابات شوند. نکته مهم درباره انتخابات آينده اين است که نهادهاي نظارتي به چه ميزان عمل مي‌کنند و اجازه مي‌دهند افرادي با روحيه نجات‌بخش در انتخابات آينده شرکت کنند. بدون‌ترديد اگر چنين افرادي وارد انتخابات نشوند کساني در انتخابات حضور پيدا خواهند کرد که تنها چند سال ديگر عمر کشور را به هدر خواهند داد. به همين دليل نيز معتقدم اگر يک ارزيابي دقيق و واقعي از وضعيت کشور انجام بدهيم به خوبي متوجه مي‌شويم که از دست دادن زمان به چه معناست. ما در افق1404 چند کشور رقيب از جمله مصر، عربستان، ترکيه و پاکستان داشتيم که رقباي اصلي ما در حوزه‌هاي کلان بودند. اين در حالي است که در حوزه‌هايي مانند ورزش، گردشگري و علم نيز رقبايي مانند قطر و امارات متحده عربي داشتيم. واقعيت اين است که ما در بسيار از موارد عرصه را به رقباي خود باخته‌ايم و از افق چشم‌انداز بيست ساله عقب مانده‌ايم. به همين دليل اگر قرار است يک رئيس‌جمهوري سرکار بيايد که هشت سال ديگر با يک عملکرد متوسط يا پايين‌تر از متوسط عمر کشور را به‌ هدر بدهد ما در آينده نيز راه به جايي نخواهيم برد.
تابوهاي شکل گرفته چگونه از بين خواهند رفت؟
اين تابوها با چند ژست تبليغاتي و شعارهاي انتخابات از بين نمي‌روند. برخي از سياستمداران کشور براي شکل‌گيري اين تابوها و جزميت‌ها، زحمت‌ها کشيده‌اند و مشتقت‌هاي زيادي را متحمل شده‌اند. به همين دليل حاضر نيستند به راحتي آنها را کنار بگذارند. به همين دليل در شرايط کنوني ما نيازمند سياستمداراني هستيم که در درجه نخست توسعه کشور براي آنها داراي اهميت باشد. توسعه بايد به يک گفتمان غالب در کشور تبديل شود.در چنين شرايطي نيز هيچ مانعي نبايد در مسير توسعه کشور قرار بگيرد. به عنوان مثال جمهوري خلق چين کشوري بود که تندترين مواضع را نسبت به سرمايه‌داري داشته است با اين وجود در زمينه تجارت جهاني و گردش سرمايه هيچ مانعي را ايجاد نکرده است. اين کشور تلاش کرده در قامت نظام سرمايه‌داري عمل کند و در نهايت به رقيب دنياي سرمايه‌داري تبديل شود.بنده به سياستمداران کشور توصيه مي‌کنم کتاب «چين» نوشته هنري کسينجر را مطالعه کنند.کسينجر در اين کتاب 40 سفر خود به چين را تشريح و عنوان مي‌کند کشوري که توسعه را انتخاب کرد، ايدئولوژي خود را در حوزه‌هاي مختلف حفظ کرد و اجازه نداد ايدئولوژي مانع توسعه شود. اين کشور با رقيب خود همکاري کرد و من بعد از چهلمين سفر خود متوجه شدم چيني‌ها چه کار کرده‌اند. الگوي توسعه مسالمت‌آميزي که چين در دهه شصت ميلادي تعريف کرده اين کشور را به جايي رسانده است که امروز داعيه ابرقدرتي و هژموني بر جهان را دارد. آمريکايي‌ها امروز تازه متوجه شده‌اند که رقيب آنها در سئول اين سال‌ها از امکاناتي استفاده کرده که در دنياي سرمايه‌داري وجود داشته و با استفاده از اين امکانات امروز به يک رقيب جدي براي اين کشورها تبديل شده است. ايران نيز در چشم‌انداز بيست ساله خود به دنبال اين بوده که به قدرت اول منطقه خاورميانه تبديل شود. اين اتفاق نيز بايد با تعامل سازنده با کشورهاي منطقه و جهان رخ مي‌داد. اين در حالي است که بخش‌هاي مهمي از اين رويکرد محقق نشده است.واقعيت اين است که مسئولان اجرايي ما تا جايي که مي‌توانستند دشمن‌سازي کرده‌اند. امروز که شرايط مناسبي براي تعامل با جهان به وجود آمده بايد از دشمن‌سازي پرهيز و دشمني‌هاي گذشته را تعديل کرد.


چگونه مي‌توان از فضاي مناسب کنوني در عرصه بين‌الملل استفاده کرد؟
شرايط کنوني، فضاي مناسبي است که به سود برجام است. با مشخص شدن نتايج انتخابات در آمريکا در عمل جريان طرفدار برجام در جهان تقويت شد. در چنين شرايطي دشمنان ايران مانند اسرائيل و عربستان همه تلاش خود را مي‌کنند که برجام احيا نشود. نکته قابل‌تأمل اين است که برخي گروه‌هاي سياسي در داخل کشور نيز به دنبال اين هستند که از احياي برجام جلوگيري کنند.در چنين شرايطي کساني هستند که عنوان مي‌کنند نبايد مقابله با تحريم‌ها به سياست اصلي کشور تبديل شود. اين افراد همان کساني هستند که هيچ چالشي در مقابل تحريم‌ها متوجه آنها نشده و به بهترين شکل زندگي خود را ادامه داده‌اند. اين افراد به دليل اينکه درد مردم را درک نمي‌کنند در واقع ناخواسته مخالف تنش‌زدايي هستند. اين افراد که به صورت ناخودآگاه با مخالفان برجام همراهي مي‌کنند و تلاش مي‌کنند نوعي اين‌هماني بين بايدن و ترامپ ايجاد کنند. اين افراد تلاش مي‌کنند بايدن و تيم وي را در موضع مقابله با ايران قرار بدهند.گويا منافع عده‌اي در تداوم چالش‌ها و تحريم‌هاست. در چنين شرايطي ما نيازمند رئيس‌جمهوري هستيم که در درجه اول از تصاعد و گسترش بحران جلوگيري کند و از هر فرصتي براي تنش‌زدايي بهره ببرد. تنش‌زدايي به مــعناي تـــرس نيست. نـــمي‌توان درباره کشوري که توانسته پهپاد آمريکا را ساقط کند و در يک اتفاق نادر در واکنش به شهادت سردار سليماني پايگاه عين‌الاسد آمريکا را موشک‌باران کند از واژه ترس استفاده کرد. کساني که از عبارت ترس استفاده مي‌کنند به دنبال اين هستند که فضا را احساسي کنند و به نام شجاعت کشور را به سمت انتحار ببرند. ما بايد بپذيريم در دنياي امروز کشورها اصل را بر تنش‌زدايي مي‌گذارند، نه تنش‌آفريني. کشور ايران با توجه به موقعيت ژئوپليتيکي‌اي که در آن قرار دارد، نمي‌تواند با جهان در حالت قهر دائم به سر ببرد. به همين دليل بايد فضا را به سمت کاهش تحريم‌ها و تنش‌ها پيش برد.
مهم‌ترين هدف کساني که به شکل‌هاي مختلف به دنبال جلوگيري از تنش‌زدايي‌ هستند، چيست؟
در روزهاي گذشته منطقه سبز بغداد مورد هدف راکت قرار گرفت. بنده ترديد ندارم کساني که چنين اقداماتي را انجام مي‌دهند به دنبال جلوگيري از تنش‌زدايي بين ايران و آمريکا هستند.در حالي که تيم سياست خارجي ترامپ عنوان مي‌کند ايران به دنبال ضربه زدن به منافع آمريکا در منطقه است و چنين اقدامات هدف‌داري را انجام مي‌دهد. بنده معتقدم هر کس چنين اقداماتي را طراحي مي‌کند از جمله دشمنان جمهوري اسلامي و ملت ايران است. به همين دليل هرگونه تلاش براي ايجاد تنش بين ايران و آمريکا بايد محکوم شود. زماني که سردار سليماني به شهادت رسيد ايران به صورت رسمي اعلام کرد واکنش مناسب نشان خواهد داد. اين واکنش نيز توسط نيروهاي ايران صورت خواهد گرفت؛ نه نيروهاي کشور‌هاي ديگر.در نهايت نيز اين اتفاق رخ داد و ايران پايگاه عين‌الاسد را مورد حمله موشکي قرار داد. نبايد فرصت تنش‌زدايي را از دست داد. با اين وجود در شرايط کنوني فضاي مذاکره وجود ندارد. مذاکره با آمريکا متفاوت از احياي برجام است. اين در حالي است که فضا براي احياي برجام وجود دارد. البته عوامل آشوب‌ساز وجود دارد اما ما نبايد بهانه را به دست اين عوامل بدهيم.
مجلس شوراي اسلامي با تصويب طرح اقدام راهبردي براي لغو تحريم‌ها، الزام به توليد اورانيوم با غناي 20 درصد و توقف اجراي پروتکل الحاقي در مقابل بد‌عهدي طرف مقابل را در دستور کار قرار داده است. اين مصوبه چه تأثيري در چشم‌انداز آينده ايران و کشورهاي غربي به‌خصوص آمريکا خواهد داشت؟
مجلس شوراي اسلامي براساس قانون اين حق را دارد که قوانين جديدي را مصوب کند. مجلس با توجه به دغدغه‌هايي که نسبت به مسأله هسته‌اي ايران دارد چنين مصوبه‌اي را تصويب کرده است. نکته مهم در اين زمينه اين است که اگر اين اقدام مجلس به معناي زمينه‌سازي براي خروج از برجام باشد نه‌تنها به تحريم‌ها پايان نمي‌دهد؛ بلکه زمينه را براي تحريم‌هاي جديدي فراهم مي‌کند. واقعيت اين است که در نهايت شوراي عالي امنيت ملي درباره موضوع هسته‌اي ايران تصميم‌گيري خواهد کرد. موضوع هسته‌اي جزء مباحث کلان کشور است که در شوراي عالي امنيت ملي مورد بحث قرار مي‌گيرد. در اين شورا آقاي قاليباف نيز به عنوان رئيس مجلس و نماينده نمايندگان مجلس حضور دارد و مي‌تواند ديدگاه‌هاي خود و ساير نمايندگان را مطرح کند. بدون‌ترديد اگر قرار است برجام با شرايط جديدي به ايران تحميل شود، کسي با اين رويکرد موافق نخواهد بود. پيش‌بيني بنده اين است که اگر عوامل آشوب‌ساز، زمينه‌ها و روابط مبتني بر برجام را دچار بحران نکنند کميته مشترکي از اعضاي برجام شکل خواهد گرفت که يک زمان را مشخص خواهد کرد که به صورت همزمان ايران و کشورهاي غربي و به‌خصوص آمريکا به تعهدات برجامي خود باز‌گردند. اين اتفاق به سود هر دوطرف خواهد بود، در غير اين صورت هدر رفتن زمان به ضرر طرفين خواهد بود.
چگونه مي‌توان اين عوامل را مهار کرد؟
واقعيت اين است که اين عوامل همچنان وجود خواهند داشت. هدف اصلي اين عده نيز اين است که برجام از حالت کما خارج نشود. به همين دليل اقدامات هدف‌داري که در عراق صورت مي‌گيرد بيش از آنکه با ايران هماهنگ باشد با کشورهايي مانند عربستان و اسرائيل هماهنگ است. اين کشورها نيز بيش از هر چيز از دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي ضد‌ايران دستور مي‌گيرند. به‌همين دليل بايد نسبت به چنين رفتارهايي حساسيت داشت.
رويکرد مجلس نشان مي‌دهد اصولگرايان به دنبال روي کار آمدن دولتي در آينده هستند که با مجلس کنوني در زمينه‌هاي مختلف و از جمله سياست‌هاي خارجي همسو و همراه باشد. وجود يک دولت اصولگرا در آينده چه تغييراتي در سياست خارجي ايران ايجاد خواهد کرد؟
بنده يک انتقاد متقابل نسبت به مجلس و دولت دارم. در مرحله نخست طراحي بودجه سال آينده کشور توسط دولت مبتني بر يک برجام احيا شده اشتباه است. در شرايط کنوني ايران روزانه 300 تا 400 هزار بشکه نفت مي‌فروشد. اين رقم با توجه به تخفيفي است که در بهاي نفت خود مي‌دهد. اين در حالي است که در بودجه سال آينده فروش روزانه دو ميليون و 300 هزار بشکه براي کشور در نظر گرفته شده است. اين يک درآمد غيرواقعي است که مي‌تواند طرفين غربي ما را بيش از اندازه گستاخ کند مبني ‌بر اينکه ايران براي احياي برجام بيش از همه عجله دارد. به همين دليل بودجه نياز به واقعي‌سازي براساس شرايط کنوني دارد. از سوي ديگر انتقادي که نسبت به مجلس وارد است اين است که سياستگذاري در زمينه سياست خارجي بدون مشورت با دولت در نهايت به ضرر کشور تمام خواهد شد. بدون‌ترديد رمز موفقيت سياست خارجي ايران وحدت رويه در سياست خارجي است.اين در حالي است که ربط دادن برجام به انتخابات رياست‌جمهوري آينده به ضرر کشور خواهد بود. برخي از سياستمداران ايران موضع‌گيري‌هاي آشکارشان با موضع‌گيري‌هاي پنهان‌شان متفاوت است که اين يک آفت براي فضاي سياسي ايران است.تنها چيزي که بايد براي اين عده داراي اهميت باشد سرنوشت کشور است. اين در حالي است که سرنوشت کشور را بايد براساس واقعيت‌ها شکل داد.