خواب‌های کرونایی

مریم طالشی
گزارش نویس
«توی خواب با کسی دست دادم. استرس کرونا داشتم. وقتی بیدار شدم دیدم دستم را روی هوا نگه داشته‌ام تا الکل بزنم.»، «خواب دیدم در فرودگاه هستم و دور و برم خیلی شلوغ است اما ماسک ندارم. در آن شلوغی دخترم را هم گم کرده بودم.»، «گاهی خواب می‌بینم بیرون از خانه‌ام و ماسک ندارم و هرچه می‌گردم ماسکم را پیدا نمی‌کنم.»، «خواب می‌بینم بدون ماسک سوار اتوبوس هستم و ناگهان یادم می‌افتد که کرونا هست. آنقدر به خاطر چنین چیزی مضطرب هستم که چند تا ماسک در جاهای مختلف کیفم می‌گذارم که چنین اتفاقی در بیداری برایم نیفتد.»، «در خواب می‌بینم که فقط یک ماسک داشته‌ام و آن هم روی زمین افتاده. همه ماسک دارند و فقط من بدون ماسک مانده‌ام. دولا می‌شوم ماسک را از زمین بردارم؛ نمی‌دانم چرا این کار را می‌کنم چون در بیداری امکان ندارد از روی زمین چیزی بردارم چه برسد به ماسک.»
اینها نمونه خواب‌های کرونایی هستند. اسمش را بهتر ازاین نمی‌شود گذاشت؛ خواب‌های کرونایی یا بهتر است بگویم کابوس‌های کرونایی. باز هم هست، برای بعضی‌ها مفصل‌تر و ادامه دارتر.


«من اوایل کرونا خیلی بیشتر خواب می‌دیدم ولی الان هفته‌ای یکی دو بار خواب می‌بینم. یکی از خواب‌هایی که خیلی در ذهنم مانده این است که سوار تاکسی شدم و هیچ کس درآن تاکسی ماسک نداشت و همه شیشه‌ها بالا بود. داشتم تلاش می‌کردم لااقل یکی از شیشه‌ها را بدهم پایین که هوا بیاید داخل اما موفق نمی‌شدم. یادم هست که وقتی بیدار شدم از شدت اضطراب خیس عرق شده بودم و قلبم داشت بشدت می‌زد. این یکی از بدترین خواب‌هایی بود که در این مدت دیدم. بقیه خواب‌هایم این‌طوری است که جایی هستم که همه ماسک دارند جز من یا اینکه جایی هستم که کسی رعایت نمی‌کند و همه می‌خواهند آدم را در آغوش بکشند یا روبوسی کنند.»
«حداقل هفته‌ای دو سه بار خواب می‌بینم یکی از عزیزانم کرونا گرفته و حالش خیلی بد است. توی خواب دنبال دارو می‌گردم و از این طرف به آن طرف می‌روم در حالی که خودم ماسک ندارم. یک بار در خواب دنبال کپسول اکسیژن بودم و پیدا نمی‌کردم. آنقدر در خواب دچار استرس می‌شوم که با همان حال از خواب می‌پرم. بعد خوابم ‌نمی‌برد و فقط خدا خدا می کنم زودتر صبح شود و من به خانواده‌ام زنگ بزنم تا ببینم حالشان خوب است یا نه؛ فکر نمی‌کنم این کابوس‌ها تا مدت‌ها بعد از کرونا هم رهایمان کند.»
«من چند بار خواب دیدم کسی که توی خواب می‌دانم کرونا دارد، می‌خواهد بغلم کند. من هی سعی می‌کنم خودم را کنار بکشم اما آن فرد در حالی که دارد سرفه می‌کند به سمتم می‌آید و من قدرتی در پاهایم ندارم که فرار کنم و از آنجا دور شوم. انگار در جایم میخکوب می‌شوم، حتی می‌خواهم فریاد بزنم اما صدایم درنمی‌آید. از این حال‌های بد که در خواب برای آدم پیش می‌آید. قبلاً خواب موجودی ترسناک را می‌دیدم که دنبالم می‌کند اما به مدد کرونا الان شکل خوابم تغییر کرده اما اضطرابش بدتر شده است.»
«خواب قبرستان و تشییع جنازه می‌بینم و نمی‌دانم چه کسی مرده اما می‌دانم از کرونا مرده است. آنقدر در خواب گریه می‌کنم که بیدار می‌شوم. این مدل خواب را هم زیاد می‌بینم که جایی رفته‌ام که احتمال خطر زیاد است، مثلاً رفته‌ام بیمارستان یا در مکان عمومی دیگری هستم در حالی که کسی اصلاً رعایت نمی‌کند و من توی خواب مطمئن هستم که دیگر قطعاً کرونا گرفته‌ام. واقعاً این جور خواب‌ها باعث فرسایش روان آدم می‌شوند.»
«دخترم یک بار جیغ زد و از خواب پرید و شروع کرد گریه کردن. اوایل کرونا بود، هرچه می‌پرسیدم خواب چی دیدی گریه می‌کرد. بعد که آرام‌تر شد گفت کرونا آمده بود و می‌خواست من را با خودش ببرد. احتمالاً بچه کرونا را به شکل هیولایی دیده بود. خوشبختانه دیگر به این شکل پیش نیامد که خواب ببیند البته اضطراب کرونا را دارد.»
اگر شما هم از این دسته خواب‌ها دیده‌اید، حتماً حال کسانی را که خواب‌شان را تعریف کرده‌اند درک می‌کنید. راستش برای خود من هم زیاد پیش آمده خواب‌هایی از این دست ببینم، خواب هایی که وجه اشتراک زیادی با کابوس‌های دیگران دارد و شبیه همان نگرانی‌هایی است که همه‌مان این روزها داریم. همه می‌خواهند از گزند ویروس در امان باشند؛ خودشان و عزیزانشان؛ اما چرا کرونا به خواب هایمان راه پیدا کرده؟ مگر همان بیداری به اندازه کافی مضطرب مان نمی‌کند که دیگر یک خواب راحت هم نباید داشته باشیم.
دکتر مجید صفاری نیا، روان شناس و رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران در پاسخ به این سؤال این‌طور می‌گوید:«روند مطالعات مشکلات روانی نشان می‌دهد که ظرف 50سال اخیر مشکلات روان شناختی نسبت به گذشته به مراتب بیشتر شده و همچنین ناشادی در بین مردم افزایش یافته است. دلیلش هم این است که در واقع رویکردهای جدید به زندگی، رفته به سمت لذت گرایی. توتالیتاریسم یا تمامیت خواهی ترویج لذت‌گرایی می‌کند، مثلاً شما وقتی یک کالایی را از برندی خاص می‌خرید یا فست فود می‌خورید هم در حکم لذت‌گرایی است. در واقع مفهوم زندگی را در ارضای نیازهای فردی می‌بینید، ارضای نیازهایی که با ماهیت تکاملی ما در ارتباط است. اما هرچه به سمت شهرنشینی و صنعتی شدن آمدیم، میزان غمگینی ما بیشتر شده و طبیعتاً افسردگی و اضطراب مان هم بیشتر شده است چنان که مطابق دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، اضطراب و افسردگی مردم دنیا از سال 2016 دو برابر رشد داشته است.»
صفاری نیا ادامه می‌دهد: «به نظر می‌رسد کرونا حادثه‌ای بوده که این رشد را تشدید کرده است، بنابراین ما افرادی را داریم که اضطراب بیشتری دارند و میزان افراد مبتلا به اضطراب و افسردگی در این دوره بیشتر شده است. این پدیده‌ای است که به خاطر بروز کروناست و در همه جوامع هم هست، بنابراین اگر شما خواب نگران کننده‌ای می‌بینید، به خاطر این است که شما در روز افکار نگران‌کننده‌ای دارید یا اگر شب خواب غمگینانه‌ای می‌بینید به خاطر این است که در طول روز احساس غمگینی می‌کنید. نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید خواب، بازنمای اتفاقاتی است که در ناخودآگاه ما می‌افتد یا افکار ناخودآگاه ماست. خواب در واقع یک روزنه‌ای برای شعور ناخودآگاه است. بنابراین کرونا می‌تواند اضطراب و افسردگی ایجاد کند و این طبیعی است، همان‌طور که یک بیماری مزمن مثل سرطان می‌تواند برای فرد مبتلا، افسردگی تولید کند یا فردی که دچار بیماری قلبی می‌شود، طبیعتاً دچار افسردگی می‌شود. حالا یک پاندمی هم مثل کرونا در جهان اتفاق افتاده و طبیعتاً این اضطراب و افسردگی را در بین مردم بیشتر کرده است. دلیل کابوس‌های کرونایی همین است.»
کرونا حالا در خواب‌هایمان هم رهایمان نمی‌کند. انگار می‌خواهد بگوید آرام نخواب که من هستم. نمی‌دانم روزی که این پاندمی عاقبت دست از سرمان بردارد، چقدر طول خواهد کشید تا اثرات آن از روح و روانمان پاک شود.