خارج از پندار‌ها با رهبری

انتشار مستندی از دیدار غیر رسمی نخبگان فرهنگ و هنر با رهبر انقلاب دست‌کم دو موضوع را روشن کرد: ۱- دغدغه‌ها و اعتراض‌ها و کنایه‌های هنرمندان که در حضور رهبری به زبان آوردند، همان است که در میان مخاطبان عام و خاص خود در جامعه مطرح می‌کنند و اگر چیزی بیش هم گفتند، چیزی کم نگفتند. ۲-پاسخ‌هایی که رهبری برای این دغدغه‌ها دارد، همانی نیست که هنرمندان غالباً از زبان رهبری فرض می‌گیرند یا در تصور و حدس و گمان خود به آن می‌رسند. آنان که با قشر هنرمند و روشنفکر دمخورند، می‌دانند که این قشر غالباً پس از طرح ایرادی به فضای موجود، بلافاصله پاسخی را از طرف جامعه و مخالفان و حتی مثلاً رهبری مفروض می‌گیرند و این پاسخ فرضی را هم حداقلی و ضعیف شده می‌دهند تا بتوانند با مغالطه پهلوان‌پنبه به راحتی در همان دم حریف را دوباره مغلوبه کنند!
اما چند نکته قابل تأمل درباره این دو موضوع. اول اینکه برخلاف این ادعا که آحاد جامعه نمی‌توانند حرف خود را بدون لکنت زبان و با جرئت مقابل رهبری بیان کنند، دیدیم که این طور نبود و آنان که حرفی داشتند بدون لکنت به زبان آوردند. شاید برخی از همین آقایان هنرمندان مثلاً یک کارگردان سینما در شغل و پیشه خود اجازه ندهند یک زیردست، نطق بکشد و صدا برآورد و بر همین اساس تصور چنان بود که کسی اجازه ندارد مقابل رهبری بدون لرزش صدا سخنی بگوید، اما آنچه همگان دیدیم این بود که طرح موضوعات انتقادی مقابل رهبری، ستونی را از جای خود جابه‌جا نمی‌کند! و آن طور که برخی می‌خواهند القا کنند دیدار‌های رهبری از نوع سلطان و رعیتی نیست. به خاطر می‌آورم یک بار پیش از کرونا که در جمع کوچکی از روزنامه‌نگاران با رهبری دیدار غیررسمی داشتیم، یکی از حاضران بر خلاف عرف و ادب، به رهبر انقلاب یادآور شد فلان نکته‌ای را که گفتید، چندی پیش نیز در جلسه دیگری که من حضور داشتم گفته بودید! و رهبر انقلاب بلافاصله عذرخواهی کرد و گفت اگر می‌دانستم شما که این مطلب را آنجا شنیده‌اید، اینجا هم حضور دارید، نمی‌گفتم!
انصافاً این نوع عذرخواهی، دیالوگ یک سلطان با رعیت نیست.
نکته دوم نقد‌هایی که به رهبری و حکومت شد، این بود که سطح اعتراضات و ایرادات را نمایان کرد. مدعی نیستیم که در میان منتقدان حکومت، سطح بیان و سطح نقد در همین حد است، اما هنرمندان بی‌شک بار‌ها و بار‌ها پاسخ‌هایی برای این نقدهای‌شان در جمع‌های خصوصی و غیر از آن گرفته‌اند و ظاهراً طرح دوباره این ایراد‌ها مقابل رهبری یا نشانه‌ای از نیاز روحی ایشان به دیالوگ با شخص اول است -که این نیاز برآورده شد- یا نوعی جزم‌اندیشی و باقی‌ماندن بر حرف اول است که در این دومی، گوینده اصولاً به دنبال پاسخ گرفتن و پاسخ شنیدن هم نیست!


اما درباره پاسخ‌های رهبری به برخی منتقدان این نکته اهمیت دارد که رهبری به بیشتر آنان گفتند این طور نیست که گمان شود رهبری همه چیز را گل‌وبلبل می‌بیند یا اینکه تصورش را نمی‌کرده که در جمهوری اسلامی، اوضاع ممکن است چندان هم ایده‌آل نباشد. مهم‌ترین حرف رهبری دقیقاً همین بود که یادآور شدند با شناختی که از نوع انسان و تمدن‌های بشری و جوامع گوناگون دارند، «اشکالات و اختلالات مجموعه نظام، خلاف انتظار ایشان نبوده است». آنجا که در پاسخ به کسی که «وضع موجود» را به رهبری یادآور شد، گفتند: «ادعایی وجود ندارد. اشکالات را به قدر شما می‌دانم. خیال می‌کنید همه پیش من به‌به و چه‌چه می‌کنند. من خیلی می‌خوانم، گزارش‌های مردمی را هر روز می‌خوانم، از روشنفکر، همه جور. من تصور نمی‌کنم که در همان بهشت جمهوری اسلامی که در ذهن‌مان بوده‌است، زندگی می‌کنیم. ما قطعاً اشکال در کارمان هست. اختلال در کار مجموعه وجود دارد. اما خلاف انتظار من هم نیست. ما انسان‌ها ضعف و نقص داریم. خسته‌شدن داریم. نخبگان و خواص ما دچار مشکلاتی می‌شوند. مسئله نخبگان و خواص را دست‌کم نگیرید.»
دیدار نخبگان حوزه فرهنگ و هنر با رهبری از رهبران جهان که در جوانی بیشتر آثار عظیم تمدن بشری در حوزه رمان و ادبیات را خوانده است و این را تاکنون ادامه داده، غنیمت است و به دعوت‌شدگان جلسات آینده اینچنینی می‌آموزد که باید با دستاوردی سهمگین در حوزه ادب و هنر، خود را آماده گفتگو کنند.
چه خوب شد که این دیدار‌های مستند به نمایش درآمد. بسیاری را به نوع استدلال و ظرفیت اندیشه منتقدان و به نوع مواجهه رهبری با منتقدان آشنا کرد. آن‌ها که دلشان صاف و منطق‌شان سلیم باشد، بهره خود را
خواهند برد.