از آتشفشان گرسنگان بايد ترسيد

آرمان ملي- وحيد استرون: پاندومي کرونا، سريع‌تر از آنچه بشر تصور مي‌کرد، همه ابعاد زندگي و آنچه تاکنون ساخته بود را فرا گرفت و مانند طوفان عظيمي به نوعي سبب تغيير ساختاري شد. در حقيقت شيوع اين ويروس نشان داد که انسان، جوامع متمدن و کشورهاي پيشرفته تا چه اندازه در برابر اتفاق‌هاي ناشناخته آسيب‌پذير و ضعيف هستند. سياست، اقتصاد، فرهنگ، سلامت و روابط انساني با پاندومي کرونا به نوعي دچار تغيير شده و خسارت‌هاي مالي شيوع اين ويروس در جهان غير‌قابل محاسبه است. اما يکي از خسارت‌هاي سخت و زيان‌بار شيوع ويروس کرونا در کشورهاي کمتر توسعه‌يافته، که از رکود اقتصادي و گسترش فقر ناشي از محدوديت‌هاي کرونا سرچشمه مي‌گرفت، آسيب به روح و روان جامعه و گسترش آسيب‌هاي اجتماعي بود. مثلا زماني‌که کرونا در ايران شيوع پيدا کرد، کشور ما نه آمادگي زيان‌هاي سخت اقتصادي اين ويروس را داشت و نه وضعيت معيشتي مردم آنگونه بود که بتوانند چند ماه رکود اقتصادي شديد ناشي از قرنطينه را تحمل کنند، پس کرونا مستقيم به روح و روان و تاب‌آوري مردم در برابر مشکلات حمله کرد و باعث افزايش آسيب‌هاي اجتماعي و مشکلات روحي و رواني شد. البته برخي از کارشناسان براين باورند که اين آسيب‌ها از قبل در کشور ما وجود داشته اما با شيوع کرونا، اين آسيب‌ها از نقاط تاريک جامعه بيرون آمده و خود را بيشتر نمايان ساخته است. اگر چند جوان به شکل غير‌انساني به يک دختر در کرمانشاه حمله مي‌کنند و وسايل او را به سرقت مي‌برند، اگر چند نفر دوچرخه کودک دزفولي را جلوي دوربين مردم مي‌دزدند، اگر پليس آگاهي از افزايش سرقت‌هاي خرد و پديده سرقت اولي‌ها خبر مي‌دهد و... همه نشان از تشديد مشکلات اقتصادي در زمان شيوع ويروس کرونا و در سايه سياه تحريم‌ها دارد. اما اين آسيب‌ها فقط در زمينه سرقت‌هاي خشن و فروش مواد مخدر نبود و اگر اين عوامل را در کنار خودکشي 14 دانش‌آموز از سنين 11 تا 15 سال، به دليل مشکلات خانوادگي و فقر والدين و ناتواني آنها در تهيه اقلام آموزشي مانند «گوشي هوشمند»، بگذاريم، آن زمان نسبت به آمار سازمان نظام روانشناسي کشور بيشتر تامل خواهيم کرد که «60 درصد مردم ايران نياز به خدمات فوري روانشناسي دارند.» البته بسياري از اين موارد فقط مختص ايران نيست، اما به باور کارشناسان اگر مسئولان خيلي سريع به اين مشکلات رسيدگي نکنند و در جهت رفع آنها اقدام موثري صورت نگيرد، آينده نامعلومي را در دوران کرونا و حتي پساکرونا خواهيم داشت. در اين رابطه و براي بررسي بيشتر اين موضوعات «آرمان ملي» با مجيد ابهري، جامعه‌شناس و آسيب‌شناس گفت‌وگويي انجام داده که شامل نکات قابل‌تاملي است.
اتفاقي که متاسفانه اين روزها در جامعه ما افزايش پيدا کرده، خشونت‌هاي آشکار و پنهان است، با توجه به افزايش آمار نزاع در ماه‌هاي گذشته (بر اساس استناد به آمار پزشکي قانوني) و سرقت‌هاي خرد و پديده سرقت اولي‌ها و... نظر شما در رابطه با خطرات روحي و رواني‌اي که جامعه را تهديد مي‌کند، چيست؟‌
هر بيماري مخصوصا در قالب پاندمي گسترده، همزمان با خود، عوارض و آسيب‌هايي را وارد جامعه مي‌کند. متاسفانه بسياري از اين آسيب‌ها بعد از اتمام بيماري نيز در جامعه به‌شکل يک رفتار يا عادت نهادينه، باقي مي‌ماند که در دوران پساکرونا، بايد منتظر عواقب آزاردهنده‌ آن باشيم. در دوران کرونا فاصله‌هاي عاطفي، دوري از نزديکان، همچنين هزينه‌هاي کمرشکن پيشگيري و درمان اين بيماري، که معلوم نيست چرا بعضي از مسئولان آن را رايگان قلمداد مي‌کنند، به مشکلات روحي و جسمي دامن مي‌زند. مردم براي هر کدام از داروهاي مربوطه علاوه بر سرگرداني و دوندگي، بايد مبالغ قابل‌توجهي هزينه کنند و معلوم نيست که داروي تهيه شده اصلي يا جعلي يا ناکارآمد باشد. عرضه داروهاي تقلبي و تاريخ مصرف گذشته در خيابان ناصر خسرو يکي از اين موارد است که عوارض پزشکي آن بدتر از ابتلا به بيماري کرونا خواهد بود. براي تهيه و تامين بعضي از اين اقلام دارويي مردم با مشکلات مالي بسياري دست و پنجه نرم مي‌کنند و نمي‌توانند مبلغي را از کسي قرض کنند، چرا که هر فرد اگر از اقوام نزديک هم باشد، نگران روزهاي آينده خويش است و سعي مي‌کند پس‌اندازي براي خود و خانواده نگه دارد. بلاتکليف گذاشتن مردم درباره هزينه‌هاي درمان در کنار افزايش لحظه‌اي قيمت‌هاي اقلام ضروري و خوراکي، باعث مشکلات روحي و رواني در هر فرد مي‌شود. هزينه‌هاي نامرئي و معنوي نيز مانند مرگ عزيزان و عدم برگزاري مراسم يادبود و سوگواري در شرايط شيوع کرونا، سبب ضربات روحي مي‌شود. وقتي براي مرگ عزيزي فرصت برگزاري ترحيم نداشته باشيم، تا هميشه داغي بر سينه خواهد ماند. تخليه افسردگي‌هاي ناشي از فقدان در شکل و قالب مذهبي و سنتي مي‌تواند بخشي از دردها و دشواري‌ها را درمان کند. اين عوامل تاثيرگذار در کاهش تاب‌آوري روحي و رواني جامعه موثر است و فقدان آنها باعث وجود مشکلات روحي و رواني مي‌شود. حال در پاسخ به قسمت دوم سوال شما که در رابطه با افزايش سرقت‌هاي خُرد پرسيده بوديد بايد عرض کنم سرقت لوازم اتومبيل، موتور و دوچرخه، کيف و موبايل‌قاپي، زورگيري و... از سوي برخي از افراد که در فشارهاي دشوار مالي گرفتار شده‌اند، موجب تفکر و تاسف است. در اين ميان توقع اين بود که حداقل دولت با ابزارهاي خدماتي و رفاهي به کمک بازنشستگان، بيکاران و بيماران، سالخوردگان و زنان سرپرست خانوار بشتابد، چراکه گروه‌هاي ياد شده علاوه بر نيازمندان قبلا ذکر شده، روزگار بسيار سختي را سپري مي‌کنند. افزايش طلاق‌هاي عاطفي و غير‌رسمي، چهره سياه خود را در فصل پايان کرونا نشان خواهد داد. هيچ‌کس به‌فکر خانواده‌هاي داغديده و مصيبت‌زده نيست در حالي‌که بايد روانکاوان، روانشناسان و مددکاران بدون فوت وقت به کمک مصيبت‌ديدگان بشتابند. در صحبتي که با رئيس سازمان بهزيستي انجام ‌دادم، ايشان برنامه‌هاي بسيار خوبي را مورد بحث قرار ‌داد و اگر دولت به‌کمک اين سازمان بشتابد و خيرين و نيکوکاران پا‌پيش گذارند، با توجه به بانک اطلاعاتي و امکانات علمي و اجرايي بهزيستي، مي‌توان به کمک نيازمندان واقعي شتافت.
به باور کارشناسان يکي از خلأها در اين رابطه، فقدان يا کمبود حقوق شهروندي در جامعه است؛ منشوري که يکي از وعده‌هاي دکتر روحاني در اواخر دولت يازدهم براي تحقق آن بود، اما شاهد هستيم که اين حقوق شهروندي در جامعه وجود ندارد و با اتفاق‌هاي نظير زخمي شدن دختري در آبادان، يا مرگ جوان مشهدي که دچار اعتياد بود و موارد زيادي از اين دست که هر روز در ميان مردم مي‌بينيم، خود را به شکل خشونت پنهان و عريان در جامعه نشان مي‌دهد، نظر شما در اين رابطه چيست؟


بله، همان‌طور که اشاره داشتيد، منشور حقوق شهروندي در اواخر دولت يازدهم و اوايل دولت دوازدهم از سوي رئيس‌جمهور منتخب وعده شد. اما اتفاقاتي نظير حادثه مشهد و مرگ جواني که به اعتياد دچار بود يا درگيري با دختري که در آبادان زخمي شد يا موارد ديگر مانند خودکشي‌هاي آشکار و پنهان، حملات فيزيکي به ديگران، درگيري‌هاي لفظي و افزايش درگيري بين افراد خانواده در دوران قرنطينه و آسيب‌هاي مشابه، از نتايج کم‌توجهي به حقوق شهروندي است، درحالي‌که آقاي روحاني در اواخر دوران اول رياست‌جمهوري دوره اول، موضوع اجراي کامل حقوق شهروندي را ترجيع‌بند صحبت‌هاي خويش کرده بود. خشونت در فضاي مجازي و کاهش چشمگير سطح نشاط اجتماعي باعث بالا رفتن افسردگي، انزوا، خودکشي و تلخ‌کامي‌هاي ديگر شده و اين موارد در دوران پسا‌کرونا بيشتر از شرايط فعلي خواهد بود. در حال حاضر گسترش رفتارهاي خشونت‌آميز در روابط اجتماعي و پديد سرقت‌اولي‌ها هيچ نشاني از منشور شهروندي ندارد و باعث نگراني جامعه‌شناسان شده است. بايد وزارت رفاه به کمک سازمان بهزيستي بشتابد. بايد از روزي ترسيد که در مقابل آتشفشان خشم و غصه و اشک ديگر کاري از دست هيچ کسي برنيايد و آن زمان بيان راهکارها دير شده باشد.
شيوع کرونا نشان داده که ما در ارزش‌هاي اخلاقي دچار افول شده‌ايم، مثلا براي اثبات اين موضوع مي‌توان به پول دادن به کودکان در جلوي دوربين با خوردن فلفل يا انجام کارهاي زشت اشاره کرد که پليس با عاملان اين رفتار برخورد کرده است. در اين شرايط آيا قوانين بازدارنده اجتماعي مي‌تواند راهگشا باشد؟‌
بعضي‌ها در شرايط حاضر انگشت اشاره را به سمت مجلس شوراي اسلامي و نمايندگان آن گرفته‌اند، درحالي‌که ما در کشور کمبود قوانين نداريم، بلکه با تورم قانون روبه‌رو هستيم. نکته اساسي عدم اجرا، کم‌توجهي يا اجراي ناقص قوانين موجود است. اگر همين قوانين را با وجدان کار انقلابي و تقواي مالي، به اجرا درآوريم ديگر بعضي‌ از مسئولان نمي‌توانند براي شنا و سوناي آخر هفته به کشورهاي حاشيه خليج‌فارس بروند و روز بعد در پشت ميزشان از مشکلات و دردهاي مردم بگويند. عده‌اي از رفاه زياد و تورم درآمد دچار زحمت شده‌اند ولي در مقابل فروش نوزاد به شکل چشمگير و آزاردهنده‌اي رشد يافته يا مردم براي سير کردن شکم‌شان روبه سرقت تلفن همراه يا کيف‌قاپي آورده‌اند. نه اينکه قبلا اين موضوعات در جامعه وجود نداشته، بلکه اين رفتار نادرست غير‌انساني در حال حاضر دو تا سه برابر شده است، مخصوصا فروش نوزاداني که حاصل روابط معتادان و فقراست. در کنار اين موضوع پيش‌فروشي نوزادان بر حسب سفارش و همچنين فروش جنين، روشي است براي کسب درآمد و تامين مخارج خانواده‌هايي که اين روزها درآمدي ندارند. همچنين فروش اعضاي بدن مانند کليه يا قسمتي از کبد و... تا حدي زياد شده که کافي است سري به بيمارستان‌ها تخصصي کليه در تهران و شهرهاي بزرگ بزنيم. مثلا در ميدان ونک، کافي‌ است به بيمارستان شهيد هاشمي‌نژاد برويد تا ببينيد تمام کوچه‌ها، کرکره‌هاي پارکينگ‌ منازل، تيرهاي چراغ برق و تابلوهاي راهنمايي و رانندگي پر از اعلاميه فروش کليه با گروه خوني مختلف است. همچنين فروش مو و گيسوان بلند در خيابان منوچهري تهران به عنوان يک امر روزانه در حال انجام است. کافي است که به فروشگاه‌هاي مخصوص فروش کلاه‌گيس و مو مصنوعي مراجعه کنيد تا با قيمت‌هاي آن برحسب سانتي‌متر، رنگ و تعداد دفعات قطع مو مواجه شويد. اميدوارم دولت هر چه سريع‌تر فکري به حال گراني و تورم و فقر روزافزون جامعه کند و‌گرنه شاهد اقدامات ديگري براي سير کردن شکم خواهيم بود. از جناب رئيس‌جمهور و وزراي محترم، نمايندگان جهادي مجلس شوراي اسلامي تقاضا دارم به هشدار جامعه‌شناسان و آسيب‌شناسان گوش دهند و هر چه زودتر فکري به حال شرايط موجود کنند. گفتن اين سخنان سياه‌نمايي و از سر بدخواهي کشور، مردم، نظام و انقلاب نيست، ما فقط دلسوزاني هستيم که کاري از دست‌مان بر‌نمي‌آيد. چرا از اساتيد جامعه‌شناسي که در گوشه عزلت نشسته‌اند نمي‌پرسيد در کدام مسير بايد حرکت کنيم که فقر و آسيب‌هاي ناشي از آن کمتر شود.
در اين شرايط وزير بهداشت در رابطه با طغيان فقرا هشدار داده است. با توجه به سابقه و تجارب شما، چه راهکاري براي برون‌رفت از اين وضعيت پيشنهاد مي‌دهيد؛ در شرايطي که بيش از سلامت جسم، اين روزها از مشکلات روحي و رواني نگران هستيم و همان‌طور که شما نيز اشاره کرديد، اين مشکلات در دوران پسا‌کرونا خود را بيشتر نشان خواهد داد؟
بسياري از مديران و مسئولان ارشد کشور سکوت و صبر و آرامش مردم و تهيدستان را به‌حساب عملکرد خود مي‌گذارند؛ درحالي‌که رفتارهاي نيازمندان و فقرا در زمينه طغيان اجتماعي و نافرماني مدني فقط با ترمز ايمان و وفاداري به نظام بوده است و بايد از زماني‌ ترسيد که ديگر آتشفشان گرسنگان هيچ‌گونه ترمزي را نپذيرند. ظاهرا سازمان‌ها و وزارتخانه‌هاي ما مانند جزاير جداگانه عمل مي‌کنند و هر يک در دنياي ديگري سير مي‌کنند، انگار آنها در مقابل مردم مسئوليت ندارند. تنها راه نجات و پيشگيري از تحرکات دشمنان، کمک بلاعوض به نيازمندان و تهيدستان در اين شرايط است. در اين رابطه بايد به بالا بردن سطح نشاط و روحيه شادي در جامعه نيز کمک کرد.