در مدیریت بحران چه می‌گذرد؟

در مدیریت بحران چه می‌گذرد؟ مهدی زارع* مدیریت بحران حدود یک دهه است که به‌صورت سازمانی ذیل وزارت کشور درآمده است. وضع فعالیت‌های ستادی در این حوزه و برقراری هماهنگی بین نیروهای مدخله‌گر «بعد از رخداد سوانح» مهم‌ترین مورد ظهور و بروز مدیریت بحران در ایران بوده است. مدیریت بحران محل برنامه‌ریزی برای پیشگیری از سوانح و ریسک‌های بیشتر بعدی نبوده و عملا با شکل فعلی، نهادی مؤثر در ساختار دولتی نه برای پیشگیری و نه در مرحله مقابله (پاسخ) و بازسازی و آمادگی نیست. این در حالی است که ما از نظر زیرساختی مشکلات مختلفی داریم. بیش از 90 درصد مصالح خانه‌های سنتی روستایی و بخش درخور‌توجهی از ساختمان‌های قدیمی شهری در ایران که عمدتا در زمانی بیش از 50 سال قبل ساخته شده‌اند، از خشت‌های سنتی، سنگی و سازه‌های غیرمهندسی هستند که با استفاده از مصالح محلی و نیروی کار غیرماهر ساخته شده‌اند. این عوامل اغلب با نبود ارتباط مناسب بین عناصر ساختمانی، وزن بیش از حد ساختمان‌ها به دلیل دیوارهای ضخیم و سقف‌های سنگین، اجرانشدن قانون ساخت‌وساز لرزه‌ای و فساد، به صدور مجوز پروانه ساختمانی بدون بازرسی کافی و منظم منجر می‌شود و در نهایت به ساخت بسیاری از ساختمان‌های ناامن در کشور می‌انجامد. ساخت مسکن مهر و مسکن اجتماعی «ملی» که نوعی حاشیه‌نشینی سیستماتیک برای طبقات کم‌درآمد مهاجر (از روستاها و شهرهای کوچک) به حاشیه شهرهای بزرگ و مراکز استان‌هاست. در حدود 15 سال اخیر شکل جدیدی از حاشیه‌نشینی حدود 10 درصد از جمعیت ایران را به ‌شکل زندگی در مجتمع‌های ارزان‌قیمت حاشیه‌ای ایجاد کرده است. عوامل اقتصادی‌-اجتماعی متقابل از جمله فقر، دور‌بودن از مراکز شهرها، کمبود مصالح ساختمانی مناسب و نامناسب‌بودن محل ساخت ساختمان‌های مسکن‌ مهر-ملی، عملا موجب شده تا این نوع شهرسازی حاشیه‌ای به حاشیه‌های ناامن شهرها به ‌صورت گسترده بیفزاید.
 این مسکن‌های حاشیه‌ای جدید در زمین‌لرزه ورزقان 1391، مورموری ایلام 1393 و ازگله سرپل ذهاب 1396 و دماوند 1399 پاسخی بسیار ناامیدکننده نشان دادند و مشخص شد که از آسیب‌پذیرترین نواحی شهرها در هر زمین‌لرزه متوسط به بالا همین مسکن‌های مهر هستند. سازمان مدیریت بحران تقریبا هم‌سن با مسکن مهر در ایران است و می‌توانست (می‌تواند) با رصد این نوع توسعه شهری و حاشیه‌ای در ایران به پیشگیری از سوانح بعدی بسیار کمک کند. اولین آیین‌نامه زلزله در ایران در سال 1348 بود؛ آیین‌نامه 519 که برای اولین‌بار فصلی به‌عنوان فصل زلزله از سوی زنده‌یاد مهندس «علی‌اکبر معین‌فر» نوشته و در آن گنجانده شد. رخداد زلزله‌ها (مانند زلزله پنجم دی‌ 132 بم و 21 آبان 1396 ازگله سرپل ذهاب) نشان داد که کدهای ساختاری و استانداردها در برابر زلزله فقط روی کاغذ برای محافظت و رهایی از طبیعت فاجعه‌بار سوانح کافی نیستند. لازم است مؤسساتی برای پاسخ‌گویی و مطالبه‌گری درباره نحوه رعایت این کدها و استانداردها مسئولیت بپذیرند. این نهادها در ایران سازمان‌های نظام مهندسی هستند. بانک‌های اطلاعاتی و سیستم‌های مدیریت اطلاعات در هنگام زلزله بم ناکارآمد و ناکافی بودند. تعداد تلفات گزارش‌شده از 25 هزار تا بیش از 45 هزار نفر و تعداد مصدومان از 20 هزار تا 75 هزار نفر متفاوت بود. مراکز لرزه‌نگاری در ایران، ایالات متحده و فرانسه مقیاس زمین‌لرزه را از 6.3 تا 6.7 ریشتر اعلام کردند؛ درحالی‌که در نزدیک‌ترین مرکز لرزه‌نگاری به بم (داده شتاب‌نگاری ثبت‌شده در ایستگاه شتاب‌نگاری بم) اندازه بزرگا 6.5 اندازه‌گیری شد. ضمنا محل زلزله در اولین دقایق بعد از رخداد در جازموریان (با فاصله بین از 150کیلومتری از کانون واقعی زلزله) گزارش شد. مدیریت ضعیف داده‌ها از جنبه‌های مختلف ازجمله منابع انسانی، آمار مربوط به حمل‌ونقل تلفات، تأمین و تقاضای لجستیکی و... آشکار بود. سیستم‌های ارتباطی ازجمله سیستم‌های تلفنی در ساعت‌های اول بعد از حادثه قطع شد و باعث تأخیر در اعلام فاجعه و احتمالا افزایش مرگ‌ومیر شد. چنین رویداد مهمی فقط برای حدود 20 روز در روزنامه‌های سراسری پوشش داده شد و تنها روزنامه سراسری جام‌جم بود که تقریبا به صورت منظم و تا دو ماه بعد از رخداد به پوشش روزانه وقایع مرتبط با زلزله بم ادامه می‌داد. فاجعه شهری 5/10/1382 بم، جهان را بسیج کرد تا بلافاصله واکنش نشان دهند؛ اما کشورهای در حال توسعه باید نیاز اساسی به آمادگی طولانی‌مدت، بسیج، پیشگیری و احتمال بروز یک فاجعه دیگر مشابه زلزله بم را در مناطق در معرض خطر به خاطر بسپارند. چند مطالعه انجام‌شده روی مجروحان بستری در برخی بیمارستان‌های تهران نشان داد که برنامه‌ریزی ضعیف در جست‌وجو و نجات و همچنین انتقال منجر به تلفات زیادی شده است. برنامه‌ریزی ضعیف عامل مسئول در سوءمدیریت آوار بود؛ به نحوی که زباله‌های شهری و بیمارستانی تفکیک نشده و آوارها به‌ طور غیرمنطقی در اطراف مناطق مختلف شهری جمع شد. این شواهد بیانگر برنامه‌ریزی ضعیف از جنبه‌های گوناگون و سازماندهی ضعیف قبل، حین و بعد از زلزله 1382 بم است.
* استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی