سرنوشت مصدومان دائمی استقلال چه می شود؟

علی مغانی   فوتبال قوانین نانوشته بسیاری دارد. قوانینی که گاه بی‌رحمانه به نظر می‌رسد اما چاره‌ای جز تبعیت از آن نیست. یکی از قوانین نانوشته‌ای که زیر پوست فوتبال حرفه‌ای جریان دارد، دل کندن از فوتبالیست‌های آسیب‌دیده است. از منظر اخلاقی شاید گذاشتن نام فوتبالیست مصدوم در فهرست فروش، با وجود همه خدماتی که به باشگاه کرده، عملی مذموم به نظر برسد ولی در فوتبال، منافع جمعی به منافع فردی ترجیح داده می‌شود. آنچه اهمیت دارد، موفقیت «تیم» است، نه صرفاً موفقیت «نفر». در فوتبال دنیا نمونه‌های فراوانی از بازیکنانی سراغ داریم که به رغم کیفیت فوق‌العاده‌ای که بروز می‌دادند، فقط به دلیل اسیرشدن در دام آسیب‌دیدگی، مجبور شده‌اند باشگاه بزرگی را ترک کرده و به لیگ‌های سطح پایین‌تری کوچ کنند. دنیل استوریج، مهاجم اسبق لیورپول یکی از مصداق‌های این داستان دردناک است. او که روزگاری با کوتینیو و رحیم استرلینگ، یکی از مخوف‌ترین مثلث‌های هجومی لیگ برتر را تشکیل داده بود و همزمان، مهاجم اصلی تیم ملی انگلیس محسوب می‌شد، آنقدر آسیب دید و به جای تمرین، راهی کلینیک فیزیوتراپی شد تا آرام آرام به نیمکت ذخیره‌ها هدایت شد اما این پایان نزول او نبود. استوریج حتی به عنوان بازیکن نیمکت‌نشین هم در اغلب اوقات در دسترس نبود و لیورپول چاره‌ای جز انتقال قرضی او به وست برومویچ و بالاخره آزاد کردن او نداشت. استوریج که در تمام رده‌های سنی برای تیم ملی انگلیس بازی کرده بود، چاره‌ای جز انتقال به لیگ سطح پایین‌تری نداشت چرا که هیچ باشگاهی مایل نبود بر سر مهاجمی که اکثر اوقات مصدوم است، ریسک کند. او ناگزیر به لیگ ترکیه رفت و همبازی مجید حسینی در ترابزون اسپور شد و عجیب اینکه با وجود زدن 7 گل در لیگ و جام حذفی، حتی برای یک بازی هم نتوانست 90 دقیقه در زمین دوام بیاورد. استوریج در طول فصل، 17 بازی ترابزون را به خاطر مصدومیت از دست داد و مجموعه این اتفاقات و حواشی زندگی شخصی‌اش، استوریج را به جایی رساند که حالا در 31 سالگی، بدون باشگاه باقی مانده. در استقلال، محسن کریمی یکی از مصداق‌های بازیکنانی است که تحت تأثیر کابوس مصدومیت، روند پیشرفت‌شان متوقف شد. محسن کریمی یکی از معدود فوتبالیست‌هایی بود که کارش را از نونهالان استقلال آغاز کرده بود. محسن با سابقه آقای گلی در لیگ نوجوانان و لیگ امیدها، چنان استعدادی بروز داد که امیر قلعه‌نویی را مجاب کرد او را به تیم بزرگسالان اضافه کند. یک سال بعد وینگر جوان استقلال، به مهره‌ای اصلی در تیم تبدیل شد و در لیگ پانزدهم 5 گل زد. کریمی به واسطه سرعت اعجاب‌انگیز، قدرت دریبلینگ و توانایی حمل توپش در همه سال‌هایی که پیراهن آبی بر تن می‌کرد، یکی از مهره‌های محبوب مربیان بود. حتی استراماچونی در اولین بازی لیگ نوزدهم، محسن کریمی را در ترکیب اصلی قرار داد اما آنچه باعث شد مجموعه استقلال از او ناامید شود، آسیب‌دیدگی‌های پیاپی و طولانی‌مدتی بود که این جوان را رها نمی‌کرد. او در شرایطی ایده‌آل می‌توانست امروز به جای نشستن روی نیمکت ذخیره‌های گل‌گهر، یکی از مهره‌های اصلی استقلال باشد اما روی بی‌رحم فوتبال، اجازه نداد کریمی به سقف فوتبالش نزدیک شود. در این روزها، استقلال همچنان مهره‌هایی دارد که با وجود توانایی‌های اثبات شده، دچار چنین وضعیتی شده‌اند. سیاوش یزدانی از آغاز لیگ نوزدهم، بیش از اینکه تمرین کند با آسیب‌دیدگی مواجه شده و داریوش شجاعیان بعد از دو بار پاره شدن رباط صلیبی، هنوز نتوانسته برای 5 بازی پیاپی در شرایطی باشد که 90 دقیقه در زمین بازی کند. در مقطعی که استقلال مدافعان میانی متعددی در اختیار داشته، غیبت یزدانی چندان به چشم نمی‌آید اما آبی‌ها این روزها به شدت به هافبکی با ویژگی‌های شجاعیان نیاز دارند.  حضور شجاعیان آماده، می‌تواند بخشی از بحران خلاقیت در خط میانی استقلال را کمرنگ کند. او جزو معدود هافبک‌های این روزهای استقلال است که هم توان برتری در موقعیت «یک در برابر یک» را دارد و هم در هر بازی می‌تواند پاس کلیدی به مهاجمان ارسال کند اما همه اینها مشروط به آن است که داریوش شجاعیان از آسیب‌دیدگی‌های گاه و بیگاه، رها شود. شاید لیگ بیستم آخرین فرصت برای این هافبک خلاق باشد که بازی با پیراهن آبی را تجربه می‌کند. او این فرصت را به سادگی از دست نخواهد داد.