حاشیه‌های یک انتصاب

آرمان ملي- اميد کاجيان: هرچند اقداماتي مانند حمله به سفارت عربستان را بتوان با ورزش‌هاي رزمي عجين دانست (!) اما چنين چيزي را با فرهنگ نمي‌توان تطبيق داد. دوازدهم دي‌ماه 94. روزي است که قطعا هيچگاه در تاريح ايران از ياد نخواهد رفت؛ روزي که ناگهان شبکه‌هاي اجتماعي پر شد از وقوع يک اتفاق عجيب. تصاوير، تصاوير تخريب بود و شکستن، همراه با سوت و کف و ماشا... ماشا... گفتن حمله‌کنندگان.حمله به سفارت يک کشور چيز عجيبي است و پيش از اين نيز در طول اين چهاردهه نمونه‌هاي مشابهش رخ داده اما اين يکي در چنين شرايطي نوبر است (!) جالبي ماجرا اين است که در دولت روحاني و در اوج مسائلي مانند توافق هسته‌اي و برجام و اعتدال و... اين اتفاق يعني حمله به سفارت عربستان در کشور رخ مي‌دهد. دوازدهم دي‌ماه 94. در آن روزها ناگهان حس مسئوليت عده‌اي خودجوش(!) با حمله به سفارتخانه عربستان سعودي و کنسولگري آن در تهران و مشهد فصل جديدي از تقابل اعراب و تهران به شمار مي‌آمد. قطعا نمي‌شود به همين راحتي با هر بهانه‌اي به يک سفارتخانه‌اي حمله کرد. به‌هرحال سعودي‌ها توانستند از حمله به سفارتشان در جهت مظلوم‌نمايي و اعمال فشار بر تهران بهره ببرند و دومينوي قطع رابطه با ايران و را به راه اندازند که تا حدي هم موفق بودند.
مسببان
همه اينها در حالي رخ داد که البته اين پرسش مطرح بود، چه کساني باعث و باني همه آن خسارت‌هايي شدند که ايران به واسطه حمله به سفارت عربستان ناچار شد بپردازد؟ موضوعي که عملا به قطع رابطه کشورمان با برخي از کشورهاي عربي منتهي شد. جالب اينکه با بحراني‌تر شدن عواقب اين حمله، هرچند عده‌اي در داخل مي‌خواستند اين يکي را هم به گردن دست‌هاي پشت پرده بيندازند، اما شناسايي آمران و عاملان حمله به سفارت، گواه از چيز ديگري مي‌داد. تا جايي که حتي پاي دادگاه روحانيت هم به قضيه باز شد. بازداشت‌هايي که همان موقع دراين رابطه صورت گرفت نشان مي‌داد که نمي‌توان از در انکار برآمد، اما در اين ميان نام يک نفر روحاني هم به عنوان يکي از مسببان مطرح شد. حسن کردميهن؛ روحاني‌اي که نامش پيش از اين هم در برخي محافل خاص آمده بود و البته آنقدرها هم نفوذ داشت که در دل خيلي‌ها جا باز کند. گفته مي‌شود کردميهن علاوه بر روحاني بودن مدير چند مجموعه فرهنگي اصولگراست. با اين حال او هيچگاه به‌صورت علني درباره حمله به سفارت مورد سوال قرار نگرفت. بعد از اين نام او اما يکبار ديگر در رسانه‌ها مطرح شد؛ کردميهني که خود را هيچگاه براي آنچه انجام داده پاسخگو نمي‌ديد، ناگهان معلوم شد که در انتخابات 96 از کساني است که در ستاد انتخاباتي يکي از کانديداهاي اصولگرا نقش دارد. خيلي‌ها او را يکي از حاميان قاليباف مي‌دانستند. کردميهن و حضورش بعد از ماجراي سفارت عربستان، در انتخابات رياست‌جمهوري و نقش‌آفريني او آنقدر عجيب بود که اسحاق جهانگيري در مناظرات سال 96 با اشاره به اين موضوع و اينکه چگونه عاملان و آمران آن حمله اکنون در ستاد انتخاباتي هستند سخن به ميان آورد.
دامن زدن به شائبات


بسياري معتقدند که اگر سال 90 با مساله سفارت انگلستان برخورد مي‌شد، ما شاهد حمله به سفارت عربستان نبوديم، اما ظاهرا با حمله‌کنندگان به سفارت عربستان هم اين‌بار نه‌تنها برخوردي قاطع نشده بلکه بعضا روند پست گرفتن و رشد جايگاه آنها نيز ادامه داشته است در جدي‌ترين اين اقدامات اکنون موضوع جديد ديگري رسانه‌اي شده و آن اينکه کردميهن به‌عنوان رئيس جديد کميته فرهنگي فدراسيون جودو معرفي شده است. طي حکمي از سوي آرش ميراسماعيلي، رئيس فدراسيون جودو، «حسن کردميهن» به عنوان مشاور و رئيس کميته فرهنگي فدراسيون منصوب شد. هرچند اقداماتي مانند موضوع سفارت عربستان را شايد بتوان با ورزش‌هاي رزمي عجين دانست(!) اما چنين چيزي را با فرهنگ نمي‌توان تطبيق داد. اکنون پرسش اين است که چنين انتصابي چه معنايي در فضاي عمومي و سياسي مي‌تواند داشته باشد؟ جلال جلالي‌زاده نماينده سابق مجلس به «آرمان ملي» مي‌گويد: کساني که دنبال منافع ملي هستند از هر گونه اقدامي که باعث شائبه‌افکني مي‌شود پرهيز مي‌کنند؛ حال آنکه اقدام اخير ممکن است باعث ضربه به منافع ملي شود. اساسا چرا افرادي را که مشکوک به حرکات تند هستند بايد به سمت‌هايي ملي منصوب شوند. وي گفت: اينکه ساير کشورها مي‌بينند چهره‌هايي که اقداماتي اينچنين داشته‌اند نه‌تنها در هيچ مخاطره و پاسخگويي نيستند بلکه مورد احترام قرار مي‌گيرند، قطعا درباره کليت ساختار کنوني کشور قضاوت‌هاي بدي خواهند داشت. قطعا بايد براي هر کاري به ظرايف متفاوتي دقت کنيم مگر اينکه اساسا از اقدامات بعضا عجيب هدف خاصي داشته باشيم که اين درست منطقي به نظر نمي‌رسد.