روزنامه آفتاب یزد
1399/10/10
این آموزش خشن!
بابک خطی- تمرکز بر مسئله آموزش کودکان، نوعی احساس عمومی اضطراب در دانشآموزان را نشان میدهد؛ مسائلی چون نگرانی از انجام تکالیف، اضطراب نمره یا تراز، تشویش ناشی از تعامل با همسالان و...را میتوان به عنوان نمونه از این مسئله مثال آورد در صورتیکه تجربهی تحصیل، مرحله مهمی از آموزش زندگی کردن است. اینگونه به نظر میرسد گروههایی که از مسابقهای کردن تحصیل و آموزش طوطی وار سود میبرند ارزشهای خاصی را در جامعه وارد و نهادینه کردهاند، مواردی که دسترسی به کتاب درسی کمک آموزشی خارج از پروتکل مواد درسی، ملاک شدن نمره تراز بالا به عنوان محور اصلی توانمندی، تحصیل در مدرسههای خاص و... را ارزش تعریف میکند.این «ارزش»ها به نوبه خود ایجاد «تمایز» مصنوعی کرده،دانشآموزان را به دو دسته دارندگان ارزشها و محرومان آن تقسیم و در مرحله بعد ایجاد «خشونت نمادین» میکند.در حالی که در عمل و در شرایط واقعی عملکرد، پشتکار و استعداد افراد است که به کار آمده و میزان سنجش است و در دنیای واقعی هر چه کودکان در محیطهای دارای تفاوتهای فرهنگی، نژادی، زبانی و... بیشتر تحصیل کنند بهتر رشد مییابند و ویژگیهایی چون برابری انسانها، احترام به انسانها، رواداری و... در آنها به شکل بهتری یادگرفته و درونی میشود.
یادگرفتن مهارتهای زندگی، تمرین نه شنیدن نیز در یک محیط چندسویه بهتر محقق میشود.
اما «خشونت نهادین» اهل «تمایز» بر اساس تعریف نامدلل خود است؛ هر چه مدرسه خاصتر، سرمایه نمادین و پرستیژ اجتماعی بیشتر و طبعا گروههایی از جامعه که به دلیل مسائل مختلف
- از جمله مادی-نمیتوانند در این مسابقه شرکت کنند احساس بیکفایتی میکنند.
در روش آموزش، خصوصا در دوره ابتدایی، معلمان دانا و سیستم آموزشی پویا باید تدابیری برای مقابله با این نوع خشونت بیندیشند تا ذهن بکر کودکان با مفاهیم آزاد ذهنی و اولویت داشتن توانایی و پشتکار به عنوان ارزشهای واقعی
مزین شود.
احساس شرم و اضطراب ناشی از این خشونت نیز بسیار مسری بوده به طور پاندولی بین کودک و والدین نوسان میکند و نمیتوان بر تخریب اعتماد بهنفس و ایجاد احساس خطرناک عدم کفایت در دانشآموزان محروم از مدارس خاص و شرایط خاص -به دلایل گلخانهای- چشم پوشید.
کودکان دلبند ۷ تا ۱۸ ساله که در سن تحصیل هستند و از اوان کودکی تحت چنین فشار خردکنندهای از جامعه تکوین و بلوغ مییابند، چه آیندهای پیش رو خواهند داشت در حالی که قرار است آیندهساز جامعه باشند.
در حالیکه حس بد تحقیر هیچ ارتباطی با میزان توانایی و استعداد و میزان اثربخشی و بازده بالقوه ندارد، جوانان آیندهسازی خواهیمداشت که از بدو امر نسبت به صاحبان «ارزش» نمادین احساس کمبود میکنند.
آیا تصویری خشنتر از این میتوان تصور کرد؟!
سایر اخبار این روزنامه
حداقل برای استعفا خوش سلیقه باشید!
طرح «موتوریار» باعث کاهش تخلفات میشود؟
موهبت توسعه اینترنت
نقشه اصولگرایان برای محمد و رستم
مسکن ارزان شد؛ تنها یک درصد!
فرصت واکسن کرونا برای مسئولان
حداقل دستمزد در ترکیه حدود ۳۸۰ دلار شد
حقوقدان یا اقتصاددان
این سند را جدی بگیرید
این آموزش خشن!
لباسی به اندازه و برازنده ملتتان بدوزید
مازوت سوختی خطرناک با آلایندگی بالا
الکساندر نواک و جر زنیهای روسیه
درباره طرح موتوریار