بوی خوشی از عطاری‌ها به مشام نمی‌رسد

محمد مطلق
گزارش نویس
معجون هلیله سیاه و شکر سرخ و مصطکی، تجویز این روزهای عطاری‌ها برای کروناست. می‌گویند جواب هم گرفته‌اند. بخور اکالیپتوس و جوش شیرین هم هست و البته نسخه‌های معمولی‌تری مثل آویشن و پونه شیرازی و پونه کوهی و زوفا و بارهنگ و بالنگو. شاید شما هم مثل من فکر کرده باشید با بدتر شدن وضع کرونا، لااقل باید وضع کار و کاسبی عطاری‌ها بهتر شده باشد. به هرحال توصیه‌های اینترنتی و گاه توصیه خود پزشکان برای استفاده از انواع دمنوش و جوشانده هم بی‌تأثیر نیست اما راستش را بخواهید آن طور که خود عطاری‌ها می‌گویند اوضاع آنها هم خیلی خوب نیست. مثلاً مهدی که در شرق تهران عطاری دارد از زیاد شدن مطب‌های طب سنتی می‌نالد؛ مطب‌هایی که ظاهراً خودشان هم دارو در اختیار بیمار می‌گذارند و او را از رفتن به عطاری بی‌نیاز می‌کنند. شرکتی که مهدی در آن کار می‌کند 30شعبه عطاری در تهران دارد و آن طور که خودش می‌گوید یکی یکی درحال جمع شدن است:
«قدیم می‌گفتند دکترها بدخط هستند بدبختی الان دکترهای طب سنتی که فارسی نسخه می‌نویسند از آنها هم بدخط ‌ترند. می‌خواهم بگویم اصلاً  بسیاری شان سواد درست و حسابی ندارند و معلوم نیست کجا و چطور طبیب شده‌اند. خیلی‌هایشان هم که توی مطب دارو درست می‌کنند و دست بیمار می‌دهند. باور کنید این مطب‌ها کار و کاسبی ما را نابود کرده‌. پریشب بنده خدایی نسخه یکی از همین دکترها را آورده بود اینجا دیدم برایش قرص بلغم نوشته. گفتم عزیز من این قرص را دارم ولی به درد تو نمی‌خورد. برای هر معده دردی که قرص بلغم تجویز نمی‌کنند، بلغم برای نفخ معده و معده سرد خوب است نه زخم معده.»


خانمی وسط گفت‌و‌گو وارد می‌شود و عود می‌خواهد:
چه عودی خانم؟
مگه چند جور عود داریم؟
عود 18 تومنی هست، 70 تومنی هم هست.
همان 18 تومنی را لطف کنید.
مهدی هم مثل اغلب عطاری‌هایی که با آنها گفت‌و‌گو کردم حدود پنج سال است که وارد این شغل شده و دوره دیده و کلاس رفته تا اینکه توانسته مجوز یک شعبه‌ را از شرکت بگیرد. می‌پرسم چرا اغلب شما کم سابقه‌اید مگر نه اینکه عطاری شغل آبا اجدادی بود و تجربه نسل به نسل؟ می‌گوید: «نمی‌دانم ولی درست می‌گویید چند سالی هست که یکباره تقاضا برای عطاری زیاد شد. کاسبی هم خوب بود تا اینکه مطب‌های طب سنتی از راه رسید. من هم به فکر هستم که جمع کنم؛ یکی یکی داریم ورشکست می‌شویم. با دوتا عود و چند بسته زردچوبه که نمی‌شود زندگی چرخاند.»
برازنده به جای شکر سرخ، ترکیب هلیله سیاه و مصطکی و سیاه دانه را برای کرونا تجویز می‌کند و می‌گوید این دارو زمستانه و تابستانه دارد: «بعضی گیاهان مثل دارچین و زنجبیل و زردچوبه جزو فروش روزانه ما هستند. از قبل هم همین طور بود ولی الان به خاطر کرونا و توصیه به استفاده از گرمی‌جات مصرف دارچین و زنجبیل بیشتر شده. دیده‌ام خیلی‌ها تازگی دنبال کندر هم هستند. می‌گویند برای کرونا و پاکسازی ریه خوب است. البته دوجور کندر داریم؛ خوراکی و اسپندی. خوراکی‌اش را ما برای بالا بردن هوش و حافظه تجویز می‌کنیم اما تازگی‌ها می‌گویند برای کرونا هم مفید است. واقعاً اطلاعی ندارم که چه کاری روی سیستم بدن انجام می‌دهد.»
برازنده هم پنج سال است که وارد این شغل شده، آموزشگاه رفته و دو سال هم کنار دست کسی ایستاده و کار را یاد گرفته: «داروهای گیاهی و عرقی‌جات یک دریاست. اینکه شما مغازه باز کنی و یکی بیاید بگوید یک شیشه کاسنی می‌خواهم و شماهم بگویید بفرما که عطاری و سوپری فرقی نمی‌کند. باید گیاه را بشناسید و درست تجویز کنید.»
می‌گویم الان البته کار عطاری‌ها هم راحت‌تر شده، چون همه چیز بسته‌بندی دارد و شرکتی عرضه می‌شود و خواصش را هم پشت بسته نوشته‌اند. برای همین عطاری‌های الان مثل قدیم پر از رایحه دل انگیز نیست. با این همه، اینکه یک بیمار چطور و چه مقدار مصرف کند، مهم است. مثلاً شما به کسی که عرق کاسنی می‌خواهد چه توصیه‌ای می‌کنید؟ می‌گوید:
«من اول می‌پرسم کاسنی را برای جوش می‌خواهد یا کبد چرب؟ اگر برای کبد چرب باشد باید روزی سه فنجان قبل از صبحانه و قبل از ناهار و قبل از شام مصرف کند اما اگر به گرمی‌جات حساسیت دارد و جوش می‌زند، دو فنجان در روز هم کافی است. عرق بیدمشک و بهارنارنج هم هست که برای تپش قلب خوب است یا عرق بقناق که قند خون را تنظیم می‌کند و بعد از هر وعده غذایی باید مصرف شود. حالا فکر کنید یکی بخواهد برای قند خون کاسنی ببرد، خب من باید توضیح بدهم که این اثری ندارد و باید بقناق مصرف کند. بعضی‌ها هم اصرار می‌کنند که همان را بده چون از کسی شنیده‌اند.»
می‌گویم گاهی یک داروی گیاهی یا یک دمنوش مد می‌شود و به سرعت همه خانه‌های شهر را درمی‌نوردد. الان چه چیزی مد است؟ می‌گوید: «فعلاً گلاب و آبلیمو برای پوست صورت مد است. فروش گلاب‌مان خوب شده و انصافاً هم برای پوست خیلی خوب است اما این را هم باید بگویم که زیاده روی در استفاده از گلاب و آبلیمو پوست را تیره می‌کند.»
مغازه مسعود هم رایحه عطاری‌های قدیم بازار را ندارد اما تا توانسته با قفسه بندی‌های چوبی و نیمه تاریک نگه داشتن مغازه و یکی دو رادیو و گرامافون قدیمی، حال و هوای سنتی ایرانی به مغازه‌اش داده. مسعود از زاویه دیگری خراب شدن بازار عطاری‌ها را توضیح می‌دهد: «مردم همان وسواسی را که به اجناس دیگر پیدا کرده‌اند، نسبت به اجناس ما هم دارند. برای همین خود من به مشتری‌ها توصیه می‌کنم تا جایی که امکان دارد ضدعفونی کنند یا بجوشانند حتی عرقی‌جات را. به هرحال کاسبی خوب نیست. راستش را بخواهید من به خاطر علاقه شخصی و فضای مغازه و اسمم، اینجا را ول نکرده‌ام وگرنه عطاری‌ دیگر از سکه افتاده.»
مسعود می‌گوید: فروش گل زوفا و پونه و پنیرک و گل ختمی‌اش خوب است. چون همه اینها برای ایمنی بدن مفید است و بیمار مبتلا به کرونا هم باید سطح ایمنی بدنش را بالا ببرد.
پشت شیشه برای داروی معده چهل گیاه حسابی تبلیغ کرده. می‌پرسم واقعاً چهل گیاه را باهم مخلوط می‌کنید؟ می‌گوید: «نه حدود 15 گیاه است؛ مثل بادیان رومی یا ادویه ستاره‌ای، هل، زیره و بذر چند گیاه دیگر. تا حالا کسی نبوده که ببرد و برگردد بگوید نشد.»
می‌پرسم فرض کنید یکی وارد عطاری شما شود و بگوید یکی از بستگانم کرونا دارد، شما چه چیزی تجویز می‌کنید؟ می‌گوید: «من می‌گویم اگر امکان دارد اول باید بیمار را ببینم. چون بدون دیدن بیمار و سنجیدن جثه و مزاجش نمی‌شود تجویز دقیقی داشت. اصلاً کرونا نه، فرض کنید طرف وارد مغازه من می‌شود و می‌گوید دل درد دارم؛ خب من باید تشخیص بدهم این دل درد عصبی است، از خوردن سردی است، طرف معده سرد دارد یا اصلاً غذای ناجوری خورده است. خب وقتی اینها معلوم شد، آن وقت می توان گیاه مخصوص و میزان مصرفش را تجویز کرد. اینها شناخت می‌خواهد. برای همین عطاری با مغازه‌داری فرق می‌کند.»
مسعود هم درست پنج سال است که وارد این شغل شده اما آن طور که خودش می‌گوید همیشه نسبت به گیاهان و خواص آنها علاقه‌مند بوده تا اینکه تصمیم گرفته آموزشگاه برود و پای درس استاد بنشیند و کار را یاد بگیرد.
به یکی دو عطاری دیگر هم سر می‌زنم و پای درد دل‌شان از خرابی بازار می‌نشینم. این روزها زردچوبه و دارچین و زنجبیل سر لیست فروش روزانه همه آنهاست و سیاه دانه و عسل طبیعی و هلیله سیاه و شکر سرخ و مصطکی فروش ویژه روزهای سخت کرونایی.