روزنامه جوان
1399/10/11
سرودن شعر در وصف اهلبیت برایم شادیآور است
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: ادبیات فارسی برد بزرگ فرهنگی تمدن اسلامی است که در جهان علاقهمندان مختلفی دارد. یکی از شیفتگان زبان فارسی خانم زینب کامیلوا از روسیه است که در قم طلبگی کرده است. وی در طول این مدت آنقدر شیفته زبان فارسی شده است که امروز خود به فارسی شعر میسراید. «جوان» به واسطه انجمن شهید ادواردو آنیلی و یکی از رهیافتگان روس در این انجمن با این بانوی مسلمان روسی گفتوگوی کوتاهی کرده است.آیا شما در یک خانواده مسلمان به دنیا آمدید؟
من در یک خانواده مسلمان و شیعه به دنیا آمدم، اما والدینم مذهبی نبودند. چون در دوران شوروی دینداری ممنوع بود، آنها هم به دین اهمیتی نمیدادند، ولی خودشان را مسلمان میشمردند حتی در مراسم روز عاشوار که در روستای اجدادیمان برگزار میشد، شرکت میکردند. من در دوران شوروی به دنیا آمدم، زمانی که والدینم دیگر از مسکینجا به ساراتوف نقل مکان کرده بودند. ساراتوف شهری غیراسلامی بود به همین دلیل من بدون آشنایی با دین بزرگ شدم، تنها چیزی که راجع به دین میدانستم، وجود خدا بود، از آنها شنیده بودم؛ خدا بزرگ است.
از چه زمانی به شناخت و تحقیق درباره دین علاقهمند شدید؟
وقت ورود به دانشگاه مجدد به داغستان رفتم و آنجا بود که دیدم مردم نماز میخواندند، روزه میگرفتند و درباره اسلام یا خدا و مباحثی از این قبیل صحبت میکردند. این موضوعات من را به اسلام علاقهمند کرد. کم کم اطلاعات را از مقالهها و احادیث جمعآوری و مطالعه کردم. در داغستان اغلب مسلمانان اهل تسنن بودند همین کثرت محرکی شد برای جستوجوی بیشتر، زیرا تشیع برایم پسندیدهتر بود، چون من در خانوادهای شیعی بزرگ شده بودم. چند بار مراسم عاشورا را دیده بودم، ولی چیزی درک نکرده بودم، ولی معتقد بودم که آیین مهمی بود، چون جمعیت زیادی را مجذوب خود کرده بود. اما میخواستم مطمئن شوم. بارها شنیده بودم که از نظر بعضی از سنیها، شیعیان گمراه خوانده شده بودند! ولی در مطالعاتم، هر چه بیشتر تحقیق میکردم، دلایل عاقلانهتری مییافتم که به نفع شیعیان بود و یک روز به ذهنم خطور کرد که آیا رسول خدا میتوانست دختر محبوبش که او را پاره تنش خوانده بود و بانوی هر دو جهان و بهشت بود را به مردی بدهد که در صراط مستقیم نبود؟ به نظرم پاسخ این پرسش از اساس منفی بود. یک دلیل دیگر که من را به تحقیق و رعایت دین اسلام وادار کرد، مشکلات در زندگی بود، ولی گاهی اوقات هیچ کاری از دست کسی برنمیآید. اینجاست که باید به خدای قادر متعال پناه برد. اما در زمان توسل پرسش دیگری پیش میآید و آن این است که آیا تو لیاقت دریافت امداد الهی را داری؟ پس از این موضوع من مقید به رعایت اصول و ارکان اسلام شدم.
آیا رعایت حجاب سخت است؟
تا زمانی که در ساراتوف زندگی میکردم هیچ چیزی درباره حجاب نمیدانستم، حتی زمانی که به داغستان آمدم هم حجاب را رعایت نمیکردم. برای من همه چیز از نماز شروع شد. وقتی مطمئن شدم که اسلام تنها راه درست است و خدا نماز خواندن را واجب کرده است، شروع به نماز خواندن کردم. سپس ایمان آوردم که نماز یکی از ارکان دین اسلام است. سپس روزهداری را شروع کردم و پوششم را عوض کردم. به لباسهای بلند و بسته و روسری رو آوردم البته هنوز تا حجاب کامل کمی فاصله بود، مدتی پس از آن و با مشاهده و دقت در پوشش بقیه خانمها و یافتن حدیثی راجع به زنان بیحجاب که دعایشان قبول نمیشود، تصمیم گرفتم حجابم را کامل کنم. چون آرام آرام و با تحقیق و تفکر به حجاب کامل رسیدم، داشتن این نوع پوشش برای من و اطرافیانم سخت نبود! البته بعضی از دوستان و خویشان با تصمیماتم موافق نبودند، از نظر آنها من خیلی غرقِ در دین شده بودم و حالِ نرمالی نداشتم! انتخابم را تقبیح میکردند و با بیاعتمادی به من نگاه میکردند! نمیفهمیدند که چرا من این کارها را انجام میدادم.
چطور شد که تصمیم گرفتید به ایران بیایید و به عنوان یک طلبه تحصیل کنید؟
از دوستانم شنیدم که در ایران دانشگاهی وجود دارد که از علاقهمندان به تحصیل برای درس خواندن دعوت میکند، حتی دورههای کوتاه مدت هم دارد. ضمن اینکه در تحقیقاتم متوجه شدم ایران یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی است و اکثر جمعیتش شیعه و مذهبی هستند. همچنین در ایران حرم بزرگان دین و امام هشتم قرار دارد. اولین بار برای شرکت در یکی از دورههای کوتاهمدت جامعهالمصطفی در سال ۲۰۱۳ به ایران سفر کردم. در آن زمان از شهرهای قم، اصفهان و مشهد هم بازدید کردم. از تمام سفرم و مدتی که در ایران بودم بسیار خوشم آمد و لذت بردم، حتی با زیارت حرم ایمانم محکمتر هم شد.
خانواده مخالف آمدن شما به ایران نبودند؟
بار دوم که به ایران سفر کردم برایم بسیار معنوی بود و من از ایران بیشتر خوشم آمد. دوست داشتم بمانم و بیشتر درس بخوانم، اما والدینم مخالف بودند البته خودم هم هنوز به قطعیت نرسیده بودم. دو سالی طول کشید تا تصمیم نهایی را گرفتم و در ایران مشغول به تحصیل شدم. این تصمیم بهترین تصمیم طول زندگیام بود، به آن پشتیبانی معنوی نیاز داشتم. متأسفانه پس از دو سال تحصیل در ایران و بنا به دلایل شخصی مجبور به بازگشت شدم.
چطور به شعر سرودن روی آوردید؟
در ۱۷ سالگی و به ناگاه به سرودن شعر روی آوردم. در دوران مدرسه دوستدار ادبیات بودم و وقتی به داغستان بازگشتم به یکباره شروع به سرودن شعر کردم. اشعار ابتداییام مذهبی نبودند، اغلب درباره زندگی، طبیعت و احساساتم بودند. اما از زمانی که علاقهمند به اسلام شدم، فقط اشعار مذهبی میسرایم. در زمان حضور در ایران و از طرف دانشگاهمان در چند مسابقه شرکت کردم و چند تا جایزه هم گرفتم که یکی از مهمترینشان دیدن رهبر انقلاب و زیارت امام رضا (ع) بود. چند تایی شعر به زبان فارسی دارم. در ابتدا فکر نمیکردم که بتوانم به یک زبان دیگر شعر بسرایم، اما با کمک اساتیدم و تلاش فراوان توانستم چند شعر فارسی بنویسم. ولی خواندن دیوانهای فارسی هنوز برایم سخت است و نیاز به وقت و زحمت زیادی دارد.
در حال حاضر مشغول به چه فعالیتی هستید؟
میخواهم در شعر و شاعری قویتر شوم و به تعداد اشعارم بیفزایم. زمانی تصمیم گرفتم تا صفحهای در فضای مجازی داشته باشم. این صفحه من را به سازمانهای اسلامی رساند و این سازمانها و بنیادها در رویدادهای مذهبیشان از اشعارم استفاده میکنند. همچنین به فکر انتشار شعرهایم هم هستم. ضمن اینکه کلیپ مراسم شعرخوانی خودم را هم خودم میسازم و در فضای مجازی منتشر میکنم. سرودن شعر در وصف اهل بیت برایم هم شادیآور است و هم به من احساس شرافت میدهد.
سایر اخبار این روزنامه
نقش هنرمندان در جبهه فرهنگی مکتب حاج قاسم
مستند «حاج قاسم» روایتگر شخصیت سردار سلیمانی برای نوجوانان است
«کراس» از روی دیوار گمنامی شهدا پرید
سران عبری، عربی و غربی در وحشت انتقام ۱۳ دی
ظلم وزارت ورزش به گردن رسانهها افتاد
سرودن شعر در وصف اهلبیت برایم شادیآور است
حبس ۲۵۰ میلیارد دلار در خانههای خالی
شورای رفاقت با خودروخواران!
انگلیس عقب نشست؟
ماجراهای بودجه و خرج دولت از رهبری
مبدلسازهای شوراهای اسلامی به پاتوق سیاسی یا بنگاه اقتصادی
شهید سلیمانی قهرمان صلح و عدالت
یک امت خونخواه سردار سلیمانی
حاج قاسم نهیب زد: فرزند شهید را از جایش بلند نکن!
نیروی قدس کارهای بزرگ را با کمترین هزینه انجام میدهد
مکتب سلیمانی قابلیت تبدیل به گفتمان عمومی را دارد