آقای بطحایی! حالا چرا؟!

رضا بردستانی‪-‬ از استعفای سیدمحمد بطحایی وزیر سابق آموزش و پروش دولت دوم حسن روحانی 19 ماه گذشته است.اما 19 ماه بعد تازه بطحایی یادش افتاده که «گلایه»کند،«افشاگری» کند، «روشنگری»کند، «شرح ماوقع»بدهد و در نهایت«آب ریخته نذر معلم جماعت کند»! روحش شاد محمدحسین بهجت تبریزی ـ استاد شهریار ـ که باز هم بسراید؛ آقای بطحایی... حالا چرا؟!
> حرف‌های کهنه با تاخیری پرابهام!
سید محمد بطحایی وزیر سابق آموزش و پرورش در نشست بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان دانشگاه تهران دوران شهیدرجایی را پرفروغ‌ترین دوران دانسته و گفته: ما در آموزش و پرورش شرایطی داریم که در دولت برای سایر وزرا ممکن است فهم آن سخت باشد. وزیر مستعفی آموزش و پرورش همچنین یادآور شده است که: من خودم مدرسه غیرانتفاعی ندارم و از خودش لابد پرسیده که: چگونه یک مدیر می‌تواند در کنار مدیتش یک بنگاه اقتصادی نیز داشته باشد؟
بطحایی البته دلیل دیر حرف زدنش را پرهیز از ایجاد مسئله جدید برای دولت عنوان کرده: «فهم من این بود که در آن شرایط و حتی امروز به هیچ وجه نباید مردم را نگران‌تر کرد.» گُل حرف‌های بطحایی اینجا است که می‌گوید:


« هنگامی استعفا دادم که فکر کنند برای انتخابات مجلس است یعنی این آخرین فرصتی بود که می‌شد به شکلی رفتار کرد که تنش‌ و فضاسازی‌های رسانه‌ای ایجاد نشود و رادیو و تلویزیون‌های بیگانه و ناجوانمرد به بهانه استعفا، جمهوری اسلامی را تخریب نکنند.» باقی حرف‌ها هم همان حرف‌هایی است که برخی وزرا نیز جسته و گریخته؛ گفته اند: اجازه ی صحبت با رئیس جمهور داده نمی‌شود!
> افکار عمومی نمی‌پذیرد آقای بطحایی!
حرف‌های بطحایی اگرچه درد دلی کهنه بوده اما واکنشی نیز برانگیزانده نشده است و این یعنی آقای بطحایی با 19ماه سکوت عملاً راه هرگونه دفاعی را بر خود سد می‌کند! دیر حرف زدن، درست حرف نزدن، بی‌موقع سکوت کردن و بدموقع لب به سخن گشودن... تماماً یک نتیجه
در بر خواهد داشت و آن این که جامعه و افکار عمومی
نه تنها قانع نمی‌شود که با صدها و شاید بیشتر از صدها سوال مواجه می‌شود سوالاتی که البته خود پاسخش را می‌داند. کاری به درستی و راستی حرف‌های بطحایی نداریم اما به همین اندازه بسنده می‌کنیم که آقای بطحایی! از نزدیک شاهد تلاش بی‌وقفه ی شما برای وزیر آموزش و پرورش شدن بودیم، لابی‌ها و سفرهای استان به استان شما از اذهان مدیران کل استان‌ها پاک نشده است، ارتباط‌گیری با رسانه‌ها را که حتماً فراموش نمی‌کنیم و نیز تلاش دوستان آقای بطحایی در مجلس را!
همه ی این‌ها در مواجهه با استعفای همچنان سوال برانگیز آقای بطحایی حکایت از «گز نکرده، بریدن است» یعنی آقای بطحایی فقط تلاش کرد وزیر شود و شد اما تلاش نکرد وزیر خوبی باشد چون وقتی به در بسته خورد استعفا داد و بعدِ استعفا به سکوتی 19 ماهه تن در داد و حالا بعد 19 آمده که بگوید آن روز که استعفا دادم اول ماه نبود، وسط ماه بود؟! چیزی نداریم بگوییم جز این که آقای بطحایی را با خودشان و تفکرات شان تنها بگذاریم و یادآور شویم در سایه ی وزارت کوتاه مدت شما فقط خدا می‌داند چه اندازه به آموزش و پرورش ضربه خورد و بازهم فقط خدا می‌داند که مدیریت همچنان متزلزل وزارت آموزش و پرورش را باید همچنان به پای آقای بطحایی نوشت که دولت را در ماقبل عملی انجام شده قرار دادید وگرنه وزارت آموزش و پرورش کجا و بطحایی و حاجی میرزایی کجا؟! به همین یک جمله ی انتهایی خوب فکر کنید آقای بطحایی که برخی استان‌ها همچنان درگیر مدیرانی هستند که شما انتخاب کردید و بعد استعفانامه نوشتید!