روزنامه جوان
1399/10/14
آغاز جاودانگی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: تاریخ، عالم خستگیناپذیر و زندهیاد آیتالله محمد تقی مصباح یزدی را با دو خصلت به خاطر خواهد آورد؛ یکی تبیین نظریه اجتماعی- سیاسی اسلام و دیگری مراقبت از اینکه آن را به انحراف و التقاط، مشَوه نسازند.اما در فقره اول: هر حرکت اجتماعی، با فهم و تبیین آغاز میشود. میراث علامه مصباح در این حوزه، بی هیچ اغراق، همسنگ علامه طباطبایی و علامه مطهری است. قدر و منزلت علمی او در این میدان نیز، هماره مورد تصدیق دشمنان وی بود! بودند کسانی که بعدها در کسوت مخالفانش در آمدند، اما پیشتر بخش مهمی از بضاعت کلامی و فلسفی خویش را، از خوان دانش او کسب کرده بودند، پیروان که جای خویش داشتند! یک بار از خودش شنیدم که فرمود: «پیش از انقلاب، شاخصترین دانشگاهها و مراکز علمی اهل سنت از جمله مصر را، به پای جست و جو گشتم و کمتر واکنشی علمی به آوردههای مدرنیته دیدم! از همان دوره بود که سعی کردم تا نقد آن را، در زمره اولویتهای خود قرار دهم...» میراث علمی او نه تنها عالم تشیع، که جهان اسلام را تکافو کرد و میکند! او همچنان و تا دههها، مرجع علمی باورمندان به اسلام اجتماعی و سیاسی خواهد بود.
اما در جنبه انحراف ستیزی، کارنامه علامه مصباح بس طولانی و پرفراز و نشیب است. او از نخستین کسانی بود که به عرصه نهضت اسلامی گام نهاد. نزد امام خمینی «ذوالشهادتین» بود و در غیابش، نشریه «انتقام» را منتشر میکرد. نامهای مخفی که در آن دوره، تنها چند خط از آن، اعدام داشت! با این همه در سالیان منتهی به انقلاب، وجود نقاب اسلام بر چهره بسا گروههای چپ و التقاطی، موجب شد تا توجه وی به افسونِ ایشان جلب شود! این بیم آن گاه در وی قدرت گرفت که دید برخی دوستانش، با علم به عقاید سؤالبرانگیزِ این عناصر و جریانات و بهرغم نهی امام خمینی، به آنان کمک مالی میکنند! (نامه امام در این باره، هنوز رسماً منتشر نشده است) از آن دوره نگرانیهای او با شهید مطهری مماس شد و بر آن شد که باید در همان دوران مبارزه، با آنان به مرزبندی پرداخت.
مصباح با همین دغدغه، بار دیگر در دومین دهه از تأسیس نظام اسلامی، به میدان آمد. این بار امّا، در مواجهه با پشیمانشدگان از انقلاب، که امام را راهی موزه تاریخ میخواستند و شهادت امام حسین را، معلول خشونت طلبی پیامبر قلمداد میکردند! آنها اگر چه امروز معمایی حل شدهاند و اغلب در رسانههای عربی-عبری لانه کردهاند، اما آن روز گردانندگان روزنامههای زنجیرهای بودند و با ذهن و اعتقاد میلیونها جوان، بازی میکردند! ترور شخصیتی که در آن دوره و صرفاً در پی روشنگریهای نظری مصباح از وی سراغ گرفت، کم مانند بود! گمان نمیبرم که جنگ روانی علیه آیتالله کاشانی در مقطع نهضت ملی و ایضاً شایعه پراکنی علیه شهید آیتالله بهشتی در سالیان اولیه تأسیس نظام اسلامی نیز، چنان گسترهای داشته است! دشمن یکی از کانونهای مهم نظریه پردازی سیاست دینی را شناخته و در پی نابودی آن بود، هر چند که در نهایت در وصول به این هدف، طرفی نبست! او، اما در آن سالیان، به این شلتاق گسترده بی اعتنا مینمود و تنها ادای وظیفه را میجست! اهل معامله نبود که اگر میبود، میتوانست عرشنشین رنگین نامههای اصلاح طلب شود و مگر عمله جنگ روانی، افرادی را که نیم از هزارِ دانش مصباح را نداشتند، به عرش نرساندند؟
برافروزندگان شعله هدایت و شکنندگان جو فریب و تزویر، در پی مرگ حیاتی جاودان را میآغازند. افرادی بیشتر را در سپهر روشنگری خویش جای میدهند و از بسا آنان که بعدها میآیند، همچنان دستگیری خواهند کرد. علامه مصباح، از دیروز بر ستیغ جاودانگی قرار یافته است.
سایر اخبار این روزنامه