روغن و تخم مرغ می‌خواهید تشریف ببرید تلویزیون!

رضا بردستانی‪-‬ تخم مرغ را هم دانه‌ای می‌فروشند هم کیلویی، هم شانه‌ای هم کارتنی! منتها این دانه ای، کیلویی، شانه‌ای و کارتنی؛ ربط بسیاری به قیمت دارد. یعنی یک وقت تخم مرغ ارزان است به مغازه دار می‌گویی مثلا 2 کیلو یا یک شانه یا حتی یک کارتن اما وقتی قیمت یک دانه تخم مرغ رسیده به قیمت یک شانه تخم مرغ در همین حوالی چند ماه قبل! لابد واحد شمارش تخم مرغ در سبد خانوار و سفره ی مردم، دانه‌ای است نه شانه‌ای و کیلویی و کارتنی! همین گونه است روغن مایع ـ از جامد نمی‌گوییم چون خیلی وقت است از حافظه
مصرف‌کنندگان پاک شده است! ـ که لیتری است اما آن هم دارد تبدیل می‌شود به میلی گرمی! دیگر کو که بتوانیم روغن مایع چندلیتری بخریم که دائم راه مان به این فروشگاه و آن فروشگاه نیافتد؟! از روغن مایع و تخم مرغ گفتیم اما تبلیغات صدا و سیمایی همچنان ثانیه‌ای است آن هم ثانیه‌ای چند میلیون تومان، تنها تفاوت در بهای تبلیغات تلویزیونی در ساعت و ثانیه ی پخش است در این که قبل این سریال باشد یا وسط آن مسابقه ی فوتبال واگرنه برای تلویزیون چه فرقی می‌کند چیزی را تبلیغ کند که نیست که گیر نمی‌آید!؟
این روزها کافی است 24 ساعت وقت بگذاری و تبلیغات خوش آب و رنگ تلویزیون را آنالیز کنی که خلاصه می‌شود در چند«برند» روغن و برنج و کشک و بادمجان و انواع سس و بستنی و فرش ماشینی و صد البته تخم مرغ و بعد سری بزنی به بازار مصرف و ببینی نه تنها قیمت‌ها اوج گرفته که قفسه ی فروشگاه‌ها خالی از روغن شده است و تخم مرغ!
این روزها قبل و وسط و بعد سریال‌های پربیننده تو می‌توانی از دلتنگیِ ندیدن روغن مایع به درآیی چون فقط تلویزیون است که روغن به تماشا می‌گذارد آن هم در برندهای مختلف با کارایی‌های یک گانه و دوگانه و سه گانه!


جدا از وسط کیک خامه‌ای که بستنی ریخته‌اند تو حتی می‌توانی تخم مرغ بسته‌بندی شده را هم ببینی و نیز قوطی طلایی رب گوجه و بطری طلایی دوغ می خواستیم به این جمع بندی
برسیم که اگر کالایی برای عرضه به مشتری حتی با قیمت‌هایی فراتر از نرخ مصوب وجود ندارد چه الزامی به تبلیغات دارید که یادمان آمد بین فراوانی تبلیغات و نایابی کالایی به نام روغن مایع می‌تواند ارتباطاتی وجود داشته باشد یعنی کافی است با یک ضرب و تقسیم ساده نخست تغییر قیمت انواع روغن مایع و تخم مرغ را بررسی کنی و در بستری از زمان یعنی از اردیبهشت تا دی ماه، قیمت‌ها را نیز آنالیز کنی تا ببینی برنده و بازنده ی ماجرا کیست؟!
اگر فکر می‌کنید برنده تلویزیون است دارید اشتباه می‌کنید چون فقط درصدی از این تبلیغات نصیب صدا و سیما می‌شود، اگر فکر می‌کنید برنده تولید‌کننده است بازهم دارید اشتباه می‌کنید چون برای تولید‌کننده اساسا ورود به چنین دسته بندی‌هایی محال و غیر ممکن است، باقی می‌ماند کسانی که تبلیغات را به سمت تلویزیون هدایت می‌کنند و بازار مصرف را در عطش نگه می‌دارند؛
در اصطلاح اقتصادی و جامعه شناسانه به این دسته می‌گویند دلال یا همان واسطه‌ها یعنی همان‌هایی که ذیل سایه ی دعوای مجلس و دولت بر سر کلیات بودجه و شرایط رئیس جمهور شدن، لا به لای دعوای صوری دولت و بانک مرکزی و به هم پریدن نمایشی صمت و همتی، در کنار تحلیل‌هایی مبنی بر خوب و بد بودن ارز 4200 تومانی و... فارغ از تمامی این بازی‌ها طی 8 ماه گذشته به آن چنان ثروت‌های افسانه‌ای از همین روغن و تخم مرغ رسیده‌اند که اگر همه ی ارز 4200 تومانی را در بازار آزاد می‌فروختند دارای اینچنین ثروت بی‌دردسری نمی‌شدند آن هم ثروتی که نه رسانه می‌تواند از آن سر در بیاورد نه دستگاه‌های نظارتی.
یک بار رخدادهای بورس و سکه و دلار را از اردیبهشت تا دی ماه مرور کنید بعد تفاوت قیمت روغن و تخم مرغ را با فراوانی مصرف آن محاسبه کنید و به تبلیغات این چند ماه، پخش شده از تلویزیون دقت کنید متوجه خواهید شد ما به التفاوت نرخ ارز بیشتر بوده یا ما به التفاوت قیمت روغن؟ مطمئنم هیچ ماشین حسابی نمی‌تواند سود حاصله را محاسبه کند! حالا هی بچسبیم به ارز و بورس و سکه و کلیات بودجه...