پاداش یک عمر بندگی خدا

در عمر ۳۲ ساله رهبری رهبر معظم انقلاب بودند شخصیت‌های مختلفی که از جهات نظری و عملی نزدیک به سلوک این شخصیت الهی عمل می‌کردند و همه ما از آن چهره ها، خاطرات به یادماندنی در ذهن داریم، اما به یقین می‌توان گفت در میان همه این افراد، دو شخصیت در طول حیات پر برکت خود ثابت کردند با وجود آنکه در حوزه فعالیت خود سرآمد روزگار خویش بودند، جز خدا و مسیری که رهبری معظم انقلاب در آن طی طریق می‌کردند هیچ مسیری را نپیمودند که از قضا سرنوشت هر دو این بزرگواران در دی ماه به هم پیوند خورد و با کوچ الهی خود غم بزرگی را بر دل‌ها نشاندند.
شهید سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی شخصیتی بود که در کسوت یک فرمانده متبحر به فنون نظامی در عین برخورداری به همه آنچه جزو الزامات دانشی یک فرد نظامی در مقام فرماندهی است، آنچنان ارتباطی با خالق خویش برقرار کرده بود که جز خدا و تبعیت از ولی خدا که سکان هدایت این انقلاب را برعهده گرفته، هیچ چیز و هیچ کس نمی‌توانست او را در مسیری که می‌پیمود ناامید کند.
مواجهه سیدالشهدای مقاومت با پدیده‌های سیاسی و غیرسیاسی آنگونه بود که رهبر حکیم ما نقشه آن را ترسیم کرده و بر اساس آن حرکت می‌کردند. مواجهه هوشمندانه و حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب در طول رهبری ۳۲ ساله در جنگ همه جانبه با دشمن، به اعتراف دوست و دشمن، موقعیت ایران اسلامی را در عرصه منطقه‌ای و جهانی ارتقا داده و با افزایش توان بازدارندگی نظام اسلامی، حربه‌های دشمن عنود را یکی پس از دیگری خنثی و دشمن را در مواجهه با انقلاب اسلامی با بحران استراتژی مواجه ساخته است و کیست که نداند شهید سلیمانی سهم بسزایی در پیاده سازی این مواجهه و استراتژی داشته است. شهید سلیمانی در طول سه دهه فرماندهی در سپاه قدس به‌ویژه از سال ۲۰۱۱ تازمان شهادتشان که امریکا به‌دنبال تغییر معادلات منطقه غرب آسیا بود و به ظن باطلش «ایجاد خاورمیانه جدید» بود، همواره محاسبات دشمن را با هوشمندی و اقدام به موقع و سریع خود تغییر می‌دادند و کلید این تغییر محاسبه، راهبرد مقاومتی بود که متاثر از راهبرد کلان رهبر انقلاب صورت می‌گرفت. چراکه این شهید عزیز به درستی کلام امام خویش را فهم کرده بود. آنجا که ایشان فرمودند: «گزینه قطعی ملت ایران در مواجهه با دشمن، مقاومت در همه زمینه‌هاست. چراکه مذاکره با دولت کنونی امریکا سمّ مضاعف است. البته جنگی نخواهد شد بلکه برخورد، برخورد اراده هاست و در این زمینه، اراده ملت ایران و نظام اسلامی قوی‌تر از دشمن است و به فضل الهی پیروز خواهیم شد».
شهید سلیمانی با هشت سال مقاومت جانانه و ایستادگی در برابر نیرو‌های تکفیری در خدمت امریکا و رژیم صهیونیستی در عراق و سوریه نشان داد که راهبرد مقاومت و اراده‌ای که رهبر انقلاب در مواجهه با دشمن بر او تأکید دارند، با گوشت و پوست حاج قاسم عجین شده و این شهید عزیز از عمق وجود این راهبرد را درک کرده و بدان اعتقاد دارد.


ایستادگی ایران در برابر استکبار بیش از آنکه یک مسئله سیاسی صرف باشد، یک اصل ایدئولوژیک راهبردی در نظام جمهوری اسلامی است. اصلی که برگرفته از محکمات قرآنی و بینات سیره نبوی و علوی است. استعلا و علوطلبی فرعون گونه امریکا در مواجهه با دیگر ملت‌ها و تجاوزات پی در پی جنگ طلبان امریکایی به نقاط مختلف دنیا نمونه‌ای امروزی از همان نظام مستکبر فرعونی- قارونی است که یک سلطه‌گر در آرزوی تسلط بر همه دنیاست. در برابر این نظام ظالمانه، حرف ایران این است که نه ظلم می‌کنیم و نه زیر بار ظلم می‌رویم. آنچه حاج قاسم شهید ما در منطقه به خصوص از زمان دفع تجاوز رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه تاکنون در قطع ید جبهه استکبار و متجاوز امریکایی در منطقه انجام داده است، بر گرفته از اصل ایدئولوژیک راهبردی مبارزه با استکبار بوده است. منطق حاج قاسم همچون منطق رهبر انقلاب عدم اعتماد به دشمن بود. ایشان مکرر به طرف عراقی گوشزد می‌کرد که این دشمن عنود که خود خالق داعش در منطقه بوده نمی‌تواند در خط مبارزه با این گروه منحرف و تروریست باشد و به چنین دشمنی هیچ‌گاه نباید اعتماد کرد که گذر زمان این نگاه امام خامنه‌ای و سرباز او حاج قاسم را اثبات کرد.
توکل بر خدا، اعتماد به وعده الهی و اعتماد به نفس در رفتار و عمل شهید سلیمانی موج می‌زد. شهید سلیمانی مصداق بارز اعتقاد به این آیه شریفه از سوره حضرت محمد (ص) «ذلِک بِاَنَّ اللهَ مَولَی الَّذینَ ءامَنوا وَ اَنَّ الکافِرینَ لا مَولی لَهُم»؛ خدا یار و مولای مومنان است و کافران هیچ مولا و یاور و یاری ندارند، بودند و همین ایمان و اعتقاد بود که شاهد پیروزی خیره کننده جریان مقاومت در سوریه و عراق و پایان حکومت داعشی بودیم که از امریکا گرفته تا رژیم صهیونیستی و سعودی از این گروه تروریستی حمایت می‌کردند. شهید سلیمانی عاری از هرگونه ترس در مواجهه با دشمن در معرکه نبرد بود و این جملات امیرالمومنین (ع) در خطبه ۱۱ و سفارش حضرت به فرزندش را با همه وجود در خود پرورش داده بود. آنگاه که امیرالمومنین علی (ع) در جنگ جمل زمانی که پرچم فرماندهی را در دست محمد بن حنفیه می‌داد، تأکید فرمودند: تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ؛ کوه‌ها فرو ریزند ولی تو همچنان استوار باش. دندان غیرت و حمیّت بفشار و بر قلّه‌های عزم و اراده گام بردار. جمجمه خویش را به خدا وام ده و گامهایت را محکم بر زمین کوب. پایانه دشمن را زیر نظر گیر و دیدگانت را بر برق شمشیر خیره مساز، و بدان که پیروزی از سوی خداست. شهید سلیمانی آنچه امیر المومنین (ع) در جنگ جمل به فرزندشان سفارش کرده بودند را در غوطه شرقی، حلب، خان طومان، بوکمال و نقطه نقطه سرزمین تحت اشغال تروریست‌ها در سوریه و عراق به کار بستند و دوست و دشمن شهادت می‌دهند که حاج قاسم ما جمجمه خود را به خدا وام داده بودند که اگر چنین نبود نباید وی به دست شقی‌ترین دشمن یعنی امریکا به شهادت برسند.
شهید سلیمانی پاداش خلوص نیت، تبعیت پذیری و سر سپردگی محض خود به اسلام، انقلاب و ولایت فقیه را پس از یک عمر مجاهدت، با عزتی که خدا به او داد، سرانجام گرفت. آنچنان که رهبر عزیزمان بلندترین الفاظ را برای این شهید به‌کار برد و تنها سیره او و زندگی مبارزاتی‌اش را شایسته مکتب داشتن دانست. اگر شهید سلیمانی توانست در کسوت یک نظامی، با خودساختگی و بندگی خدا، محبوب قلوب یک جهان شود و در پایان عمر سراسر برکت خود اشک را بر گونه‌های رهبرش بنشاند و او را سزاوار شایسته‌ترین القاب کند، خود ساختگی، بینش عمیق، ولایت پذیری، بندگی خاص خدا و صد‌ها ویژگی دیگر که همگی در وجود این عالم ربانی علامه آیت‌الله مصباح یزدی جمع شده بود، چنان شخصیتی از او ساخته بود که ولی خدا رهبر عزیز انقلاب وی را مطهری زمان لقب داده و اندیشه‌های او را راهگشا برای نسل‌های آینده بداند و با تمام محدودیت‌های کرونایی، بر پیکر مطهر او نه در یک مراسم رسمی بلکه در بیت خود نماز اقامه کند. اینگونه رفتار‌ها نشان از پاکی طینت و درستی مسیری است که این دو عزیز در طول حیات پر برکت خویش داشته‌اند و طبیعی است که بالاترین پاداش این دنیا رضایت نایب امام زمان و پاداش اخروی آن عند ربهم یرزقون خواهد بود.