به‌دنبال معیشت فراموش‌شده

کشوري که مدعي بود و مي‌خواست که با اتکا به توليد داخلي خود را از وابستگي به اقتصادهاي جهاني نجات بدهد، امروز بخش عظيمي از کالاهاي مورد نيازش را از طريق واردات تامين مي‌کند. از مواد اوليه که نيامدنش به داخل کشور بسياري از صنايع و بنگاه‌هاي توليدي را به تعطيلي کشاند گرفته تا اين روزها که کرونا هم مزيد بر علت شده و در کنار تحريم و سوءمديريت‌هاي مخربي که شاهد آن هستيم، اقتصاد مردمي را به ورطه نابودي کشانده و آنها به گوشه رينگ زندگي کشانده است. دهک‌هاي مختلف کشور از کارگران گرفته تا کارمندان، حقوق‌بگيران و آنهايي که درآمدهاي ثابت دارند و همچنين بازنشستگان در جرگه نيازمندان قرار گرفته‌اند. آسيب‌هاي اجتماعي به سطوح مختلف جامعه به شدت و به‌وضوح قابل ملاحظه است هرچند که دولت و دولتمردان معتقدند که اقدامات خوبي براي تامين معيشت مردم صورت گرفته است. شايد هم دليل آن اين باشد که خيلي کمتر از دفاتر خود بيرون مي‌آيند تا در جريان واقعيت‌هاي اين روزهاي کشور قرار بگيرند.
پيامدهاي اجتماعي اقتصاد بيمار
يکي از پيامدهاي اجتماعي اقتصاد بيمار شکل‌گيري اعتراضات صنفي عليه وضعيت نامطلوب اقتصادي و معيشتي است. همين‌طور که چند روز پيش شاهد اين قضيه بوديم. افزايش قيمت‌ها به طرز غيرقابل کنترل، نوسان‌هاي شديد، کاهش ارزش ريال، کاهش قدرت پوشش هزينه دستمزدها و درآمدها، افزايش نگراني‌ها از آينده، بي‌ثباتي اقتصادي، بي‌تدبيري و نبود تصويري روشن از آينده اقتصاد ايران باعث تشديد اين وضعيت شده است. ضمن اينکه بي‌برنامه بودن مسئولان اقتصادي در رده‌هاي مختلف اين موضوع را تشديد کرده است. همين الان در بازارهاي مالي مختلف از جمله بازار سرمايه شاهد ريزش بسيار شديد شاخص هستيم که همين موضوع سرمايه‌هاي جذب شده به اين بازار را دچار تسلسل کرده است. مردم نيازمند مديريت جهادي و همراه با عرق ملي و ارجحيت دادن منافع کشور بر منافع شخصي هستند. امروز اگر بازنشستگان به وضعيت اقتصادي خود انتقاداتي را مطرح مي‌کنند، تنها علت آن معيشتي است که انگار فراموش شده است.
تريبون‌هايي‌ براي حرف نه عمل!


بازنشستگان اين روزها بيشترين ‌آسيب‌ها را متحمل شده‌اند، چراکه بخش عظيمي از آنها صرفا با حقوق بازنشستگي روزگار مي‌گذرانند و افزايش لحظه‌اي قيمت‌ها آنها را فقيرتر کرده است. در اين ميان هم مسئولان در صندوق‌هاي بازنشستگي تامين اجتماعي بارها از تريبون‌هاي مختلف صحبت کرده و به بازنشستگان وعده دادند که مشکلات آنها را پيگيري مي‌کنند. همسان‌سازي و افزايش حقوق براساس تورم و همچنين توجه به نيازهاي بازنشستگان از جمله مواردي هستند که تا امروز هيچ اقدامي درباره آنها صورت نگرفته است. از آنجايي که طلب‌هاي چند صد هزار ميليارد توماني تامين اجتماعي از دولت و سازمان‌هاي دولتي وصول نشده و از آنجايي که صندوق‌هاي بازنشستگي نيازمند بودجه‌هاي دولتي براي ادامه راه‌شان هستند و از آنجايي که صندوق‌هاي بازنشستگي در کشور دچار نقص و عيب جدي هستند،‌ بسياري از کارشناسان اقتصادي معتقدند حتي اختصاص بودجه در سال آينده نمي‌تواند صندوق‌هاي بازنشستگي را نجات دهد و اين کار موجب خواهد شد تا صندوق‌هاي بازنشستگي در سال‌ها و دهه‌هاي آينده به يک بخش پرهزينه براي کشور بدل شوند و با توجه به کاهش جمعيت جوان و افزايش جمعيت بازنشسته، دولت مجبور است هر سال بر ميزان آن هزينه‌ها بيافزايد که اين يعني اقتصادي ناکارآمد که مجبور است کار کند تا صرفا بتواند حقوق بازنشستگان را پرداخت کند.
مردم را دريابيد
به هر حال امروز بازنشستگان، کارگران، حقوق‌بگيران و تمام کساني که در دهک‌هاي پايين جامعه قرار گرفته‌اند نيازمند يک اطمينان، ثبات و اعتماد به اقتصاد و مسئولان هستند تا بتوانند نسبت به آينده اميدوار باقي بمانند. وضعيت فعلي اقتصاد کشور باعث گرفتاري‌هاي زيادي براي خانواده‌ها شده و حتي بسياري از آنها را دچار نااميدي از بهبود وضعيت کرده است. اگر امروز انتقادات مطرح‌شده توسط بازنشستگان را يک نشانه از وضعيت اقتصادي کشور بدانيم بايد توجه داشته باشيم که اگر اين وضعيت در آينده ادامه پيدا کند و مردم نتوانند معيشت خود را به‌راحتي و با حداقل سختي تامين کنند اين وضعيت ادامه خواهد يافت، اما موضوع مهم و روشن اين است که مردم زير بار فشار مشکلات اقتصادي کمر خم کرده‌اند و بيشتر از اين نمي‌توانند اين مشکلات را تحمل کنند. امروز بسياري از اقلام اساسي مانند گوشت قرمز، مرغ، ماهي، تخم‌مرغ، لبنيات، ميوه و ساير اقلامي که مردم معمولا استفاده مي‌کنند يا از سبد خانوار حذف يا به حدي کم شده است که حتي به چشم نمي‌آيد. اين وضعيت به اين شکل نمي‌تواند ادامه داشته باشد و مديران و مسئولان اقتصادي بايد زودتر و قبل از وقوع هرگونه بحران جدي اجتماعي و فاجعه انساني نسبت به اين مهم اقدام کنند.