روزنامه آفتاب یزد
1399/10/22
دوراهی دولت فدرالی ـ تجزیه افغانستان؛ تنها گزینههای ممکن!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: یک کارشناس مسائل افغانستان ضمن اشاره به این موضوع مهم که: « طالبان در مورد ایجاد یک دولت موقت به طور رسمی اظهار نظری نکرده است. اما برخی از مقامهای پیشین طالبان اخیرا نوعی متفاوت از نظام سیاسی را مطرح کردهاند که بدون انتخابات، شورای علما زعیم کشور را تعیین کنند.» به آفتاب یزد میگوید:«حتی اگر این ادعا ـ تشکیل دولت موقت ـ از سوی طالبان تکذیب شود در اصلِ موضوع، تردیدی وجود ندارد که طالبان تمام قدرت را میخواهد و نه بخشی از قدرت را!»
پیرمحمدملازهی میافزاید:« پیش روی طالبان دو راه حل وجود دارد؛ یکی فدرالی شدن حکومت در افغانستان که طی آن این کشور به چهار ایالت مستقل با یک سیستم مرکزی تقسیمبندی شود و دیگری تجزیه افغانستان که راه دوم بسیار خطرناک و مترادف با آغاز جنگهای قومی قبیله ای، دراز مدت و ویرانکننده است.»
> اشرف غنی: انقطاع حکومت قابل پذیرش نیست
محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان گفته: وظیفه او این است که به اساس اراده مردم، دولت را به شکل قانونی به جانشیناش بسپارد و با طرح این پرسش که "اگر این کار نشود آیا شما انقطاع حکومت را میپذیرید"، احتمال به میان آمدن حکومت موقت را رد کرده است. آقای غنی که در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان صحبت میکرد، افزود که اینجا مسئله شخصی مطرح نیست، بحث نظام و آینده مردم افغانستان است. ظاهرا این اظهارات در واکنش به زمزمهها و بحثها روی ایجاد یک اداره موقت به عنوان بخشی از گفتگوهای صلح دوحه مطرح شده است. آقای غنی در این سخنرانی گفت:«طالبان باید درک کند که افغانستان امروز افغانستان دهه ۹۰ میلادی نیست.» او افزود:«افغانستان بیشتر از آب و هوا به صلح نیاز دارد. » امرالله صالح، معاون اول رئیس جمهوری که در سفر «غنی» به ننگرهار او را همراهی میکرد، نیز در این محفل گفت که در روند مذاکرات صلح، دولت افغانستان تنها یک شرط دارد و آن رسیدن به قدرت از طریق انتخابات است. «صالح» با اشاره به مذاکرات صلح گفت که در مذاکرات صلح بر سر«جمهوریت و حقوق زنان» معامله صورت نمیگیرد. او افزود:«شرط ما این است که زعامت با رای مردم تعیین شود.»
> تکذیب میکنند اما حقیقت دارد!
پیرمحمد ملازهی ضمن اشاره به این موضوع مهم که:«طالبان در یکی دو روز اخیر تشکیل دولت موقت را رد کرده اند.» خاطرنشان میکند:« اما واقعیت این است که به دنبال آن هستند. چون دولت ترکیبی از دو داوطلب قدرت است. جهادیهای شمال که عبدالله عبدالله نمایندگی آن را در اختیار دارد و گروه دیگر لیبرال دموکراتها هستند که اشرف غنی رهبری آن را بر عهده دارد که نمایندگی آن قبلا بر عهده حامد کرزای بود.»
> اختلاف و رقابت عبدالله و غنی به نفع طالبان است؟!
ملازهی میافزاید: «اختلاف بسیار زیادی بین این دو داوطلب قدرت وجود دارد و یکی از ضعفهای اصلی دولت مرکزی همین اختلافی است که بین این دو جریان وجود دارد و طالبان از این مسئله استفاده مطلوب را کردند. یعنی به گونهای رفتار کردند که تقریبا ثابت شده این دولت حتی در صورت توافق طالبان با آن باز هم صلح در افغانستان را نمیتوانند تامین کنند. زیرا در افغانستان تفرقه به لحاظ قومی، مذهبی، نژادی، ناحیهای و محلی بسیار بالا است. بنابراین این فرصت برای طالبان است که شراکت در قدرت را مطرح کنند و به عنوان جبهه سوم در کنار دو جریان دیگر قرار گیرند و سپس سهم هر جریان را قدرت مشخص کنند.»
> طالبان میکوشد یک قدرت متوازن قومی و مذهبی شکل گیرد
این کارشناس شبه قاره میگوید:«پس اینطور به نظر میآید که طالبان این فضا را طراحی کردند و بیان میکنند برای جلوگیری از بروز مشکلات بعدی بهتر است که این دولت کنار رود و دولت موقتی ایجاد شود که این سه جریان یعنی جریان جهادی، جریان لیبرالها و جریان طالبان هر سه حضور داشته باشند و در آنجا توازنی از قدرت ایجاد شود که توافق بعدی طالبان با آن، بتواند به صلح و ثبات در افغانستان کمک کند. این استدلال ظاهرا کم کم دارد مورد قبول قرار میگیرد و خارج از توافق آقای خلیلزاد و آقای ملابرادر نیست. یعنی در پشت پرده آنها به یک جمعبندی رسیدند که برای به سرانجام رساندن مذاکرات و پایان دادن جنگ شرایطی باید ایجاد شود که یک قدرت متوازن قومی و مذهبی شکل گیرد که البته طالبان با دیدگاه امارت اسلامی که دارند به سادگی زیر بار نمیروند و پله پله جلو میروند.
> جهادیها ناچار شوند دست به سلاح خواهند برد!
پیرمحمد ملازهی با اشاره به برخی ملاحظات سیاسی در افعانستان به آفتاب یزد میگوید:«در هر صورت واقعیت دیگری هم شکل گرفته و آن این است که لیبرالها از پایگاه قومی و اجتماعی قدرتمندی برخوردار نیستند اما جریان جهادی هم از پشتوانه قومی و مذهبی برخوردار است و هم توان دست بردن به سلاح را دارد و میتواند مقاومت مسلحانه کند. در حالی که لیبرالها از این امتیازات برخوردار نیستند. بنابراین طالبان و این جریان باید بتوانند به تفاهم برسند و تقسیم قدرت بین این دو ـ سه جریان پیش آید. ظاهرا مسئلهای که اکنون اندک اندک مطرح میشود این است که ساختار اداری افغانستان را تغییر دهند و نظام قدرت متمرکز به سمت نظام فدرالی رود که حداقل چهار ایالت شود که هر ایالت دولت محلی خود را داشته باشد و در دولت مرکزی هم سهم توافق شدهای را داشته باشند و قانون اساسی که عوض میشود آن را تنظیم کند. نه تنها قانون اساسی در سطح داخل بلکه باید در سطح بینالملل و سطح منطقهای هم تنظیم شود. این بحثی است که آقای خلیلزاد به نظر آن را در پشت پرده پیش میبرد اما موانع در این زمینه بسیار زیاد است.
> انتخابات«کاملاً» آزاد به نفع طالبان است؟!
ملازهی در ادامه در پاسخ به اینکه آیا طالبان مخالف برگزاری انتخابات آزاد هستند خاطرنشان میکند:« اینکه انتخابات کاملا آزاد برگزار شود ممکن است طالبان در موضع مسلط قرار گیرند اما انتخابات فقط ریاست جمهوری نیست انتخابات در قانون اساسی افغانستان در سه سطح وجود دارد. یکی در سطح استانها است شورای استانها شورای شهرستان و شورای دهات که بسیار گسترده است. دیگری مجلس سنا و مجلس نمایندگان است. طالبان در دو منطقه تحت پوشش پشتونها ممکن است برنده اصلی باشند ولی قطعا در مناطق ازبک نشین، تاجیک نشین و هزاره نشین رای کافی نخواهند داشت که قدرت را در محل به دست گیرند. در ریاست جمهوری این شانس را دارند اما در دو نهاد دیگر ـ شوراهای محلی و استانی و مجالس ـ این امکان که آنها مسلط شوند وجود ندارد. بنابراین این مسئله قدرت آنها را تعدیل خواهد کرد یعنی ممکن است ریاست جمهوری را به دست گیرند اما شوراهای محلی را نه.»
> طالبان همه ی قدرت را میخواهد نه بخشی را!
ملازهی معتقد است:« این که انتخابات کاملاً آزاد برگزار شود اتفاق اتفاق بدی نیست اما لازمهاش این است که قانون اساسی اصلاح شود و ساختار متمرکز قدرت تغییر کند و بتوانند نظام قدرت فدرالی را پیاده کنند. مشکل اینجا است که طالبان تمامی قدرت را میخواهند یک نوع انحصار طلبی است و باعث بروز مقاومت در گروههای دیگر میشود و آن مقاومت است که تعیینکننده
خواهد بود.»
> یا فدرالی یا تجزیه!
ملازهی زهی تاکید دارد:« شکل نهایی افغانستان از دو حالت خارج نیست؛ یا یک نظام فدرالی کامل را طالبان میپذیرند و همین طور دیگر گروهها که به نفع شان خواهد بود یا اینکه افغانستان به دو کشور تجزیه شود کشور پشتونستان و کشور خراسان. جهادیهای شمالی موافق تجزیه افغانستان هستند. سیاست بینالملل هم وقتی ناامید شود که هیچ راهی وجود ندارد و طالبان هم تحت هیچ شرایطی راضی نمیشوند با گروههای دیگر کنار آیند ممکن است با تجزیه موافقت کند.»
> افغانستانی شبیه عراق؟!
این کارشناس مسائل افغانستان درباره تشکیل حکومتی در افغانستان مشابه حکومتی که در عراق است میگوید: «در عراق هم هنوز تکلیف مشخص نیست و چالشهای آن بسیار زیاد است و هنوز قدرت تثبیت شدهای در هیچ کدام از گروهها به وجود نیامده و به نظر بنده تجربه عراق در افغانستان قابل تکرار نخواهد بود. آن چیزی که با شرایط افغانستان مناسبتر است، توافق قومی مذهبی بر اساس نوعی تقسیم قدرت بر مبنای قانون اساسی است که اگر اتفاق افتد بحث فدرالی عاقلانهترین خواهد بود که حداقل چهار قومیت مهم اگر در این بحث به توافق برسند میتوان راه حل سیاسی برای افغانستان پیدا کرد و میتواند تجربهای برای کشورهای دیگر که در شرایط مشابه افغانستان قرار دارند باشد.»
> آیا طالبان به دنبال «صلح در گورستان» است؟!
ملازهی در پایان درباره ی درستی یا نادرستی نظر اشرف غنی که میگوید شیوه طالبان صلح در گورستان است اظهار میدارد:
«فکر نمیکنم این استراتژی در تمامی ابعاد بتواند جواب دهد حداقل به لحاظ ذهنی یک توازن قدرت در افغانستان است که بخشی از این توازن، توازن قومی است که در این چهار قومیت یک نوع نگاه وجود دارد که منافع همه این قومیتها در حفظ وحدت ملی و ارضی افغانستان تامین میشود. مسئله دیگر این است که طالبان یک گروه ایدئولوژیک است که این گروهها طبیعتا حداکثر امتیاز و قدرت را میخواهند. همان چیزی که آقای غنی میگوید حالت قبرستانی است یعنی که کسی نفس نکشد. باتوجه به اینکه گروههای دیگر امکان دست بردن به سلاح دارند این عملی نیست و اگر این اتفاق بیفتد جغرافیای جنگ عوض میشود و الان همه به این نتیجه رسیدند که جنگ نباید ادامه پیدا کند بنابراین آنچه که مهم است و در پشت پرده بین آقای خلیلزاد و آقای ملابرادر توافق شده و نمیدانیم چیست اما حداقل این است که طالبان یک سطحی از توزیع قدرت را پذیرفتند درست است که آنها میگویند میخواهیم امارت اسلامی را برپا کنیم اما این امارت اسلامی هدفش این بود تا بر کل افغانستان تسلط داشته باشد و هیچ قدرتی را با خود شریک نکند اکنون تفکراتش تعدیل شده است.»
> غنی احساس میکند قافیه را باخته است
این کارشناس مسائل سیاسی میافزاید:«ملا برادر این را پذیرفته و آقای خلیلزاد وی را قانع کرده است. مشکلی که اکنون وجود دارد در این قضیه نیست. مشکل این است که در جناح پشتونی قدرت دو دیدگاه است. دیدگاهی که آقای غنی دارد و دیدگاهی که طالبان دارند. این دو با هم مشکل دارند یعنی آقای غنی نمیتواند طالبان را تحمل کند و آقای ملابرادر غنی را. یعنی جدا از دسته بندیهای فکری و ایدئولوژیک و سیاسی و قومی نیاز به یکپارچگی است. آقای غنی احساس میکند که باخته است و معاملهای در حال شکلگیری است که در آن دیگر غنی جا ندارد. جایگاه قابل تصور برای آینده شمالیها هستند که نمایندگی سه قومیت اصلی و قومهای اقلیت را بر عهده دارند و همین طور طالبان که قومیت پشتون را پشت سر خود دارند. آقای غنی خود را بازنده میبیند به همین دلیل است که هشدار میدهد اگر طالبان مسلط شوند روی قبرستان حکومت خواهند کرد و سلوک قبرستانی را حاکم
خواهند کرد.
> موضع پاکستان به کدام سو در حرکت است طالبان یا دولت مرکزی؟
ملازهی در پاسخ به سوال که پاکستان اگر تصمیم گیر نهایی باشد به سمت طالبان خواهد رفت یا حکومت مرکزی بیان میکند: «سوال سختی است. پاکستان روی طالبان نفوذ آن چنانی که ما فکر میکنیم ندارد. طالبان تا زمانی که رهبری شان در شورای کویته است از امکانات نظامی و تسلیحاتی پاکستان استفاده میکنند تا حدی حرف شنوی از پاکستان دارند. طالبان اگر در افغانستان به قدرت رسند سیاستهایی را در پیش میگیرند که خیلی با پاکستان همسو نخواهد بود. طالبان ضمن اینکه به نوعی به پاکستان وابسته است اما این وابستگی دائمی نخواهد بود در زمان ملا عمر هم دیدیم که پاکستانیها خواستند خط جیران را به رسمیت بشناسد ملا عمر گفت این کار ما نیست و ارتباطی به ما ندارد. یعنی نوعی ملی گرایی در طالبان است و ایدئولوژی خود را با ملی گرایی ترکیب کردند. پاکستانیها اگر صد در صد مطمئن بودند که طالبان به نظامی تبدیل میشود که صد در صد خواستههای پاکستان را اجابت کند اصلا روی دولت مرکزی افغانستان حساب باز نمیکردند. اینکه میبینیم هم با طالبان کنار میآیند و هم سعی میکنند دولت مرکزی را داشته باشند به نظر میرسد ناشی از نگرانیهایی است که از موضع آینده طالبان
خواهد داشت.
ملازهی اما خاطرنشان میکند:« پاکستانیها از این مسئله ناراحت نیستند که طالبان قدرت را قبضه کنند. اما طالبان فقط اینها نیستند که با پاکستان کار میکنند طالبانی هم هستند که با داعش کار میکنند و دیدیم 11 کارگر معدن هزاره را در همین روزهای اخیر کشت. دولت پاکستان با تحریک طالبان هم روبه رو است که معتقد است از هند و افغانستان کمکهای تسحلیحاتی میگیرند و به دنبال این هستند که قدرت را در اسلام آباد اسلامی کنند. بنابراین دو طالب داریم و طالب یکپارچه در اختیار پاکستان نیست. طالب ضد پاکستان هم وجود دارد.»
سایر اخبار این روزنامه
بازگشت چراغ راهنمایی به بازار مسکن و خودرو
دوراهی دولت فدرالی ـ تجزیه افغانستان؛ تنها گزینههای ممکن!
رفتار وحشتناک با یک بیمار سندروم داون
چرا مسئولان از روزنامهها حساب نمیبرند؟
سئول چارهای جز تسلیم شدن ندارد
درخواست محسن از فائزه:عذرخواهی کن
شورای نگهبان برنامه داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری را بررسی کند
اصلاح طلبان مرزبندی کنند
تاریخ آینه عبرت
قدرتی که از دست رفته
مدارس حضوری نباشد بهتر است
دربی؛ پرچم سفید را بالا نبر لطفا!
ویروس سرکش بیتدبیری!