روزنامه آفتاب یزد
1399/10/22
دربی؛ پرچم سفید را بالا نبر لطفا!
امید مافی- بین دیروز و فردا، بین کرونا و تورم و بین مرگ و زندگی راهی جز دربی نیست.امروز در ازدحام سکوهای خالی و قارقار کلاغهای تبعیدی نبردی ورای تمام جدالها کلید خواهد خورد.نبردی که میتواند روزهای خوب تقویم را به یادمان بیاورد تا در بیقراری کمی قرار بگیریم و باور کنیم فوتبال هنوز هم میتواند به روی ساده دلان آغوش بگشاید و پاسخ حرمان و حسرت را با عشق دهد.امروز وقتی ابرهای ناشناس آسمان آزادی را تسخیر کنند پسران قرمز و آبی برای نشاندن گلخندههای شادی بر لبها حواس یکدیگر را پرت خواهند کرد و منتظر لحظهای میمانند که از گاف سیم خاردارهای رقیب نهایت بهره را ببرند و نیمی از سکوهای خالی را به آسمان هفتم
الصاق کنند.
دربی میتواند فریادرس باشد اگر توپچیها پناه بردن به لوای سفیدِ صلح را به گرده فراموشی بسپارند و در تمام طول پیکار به رقص پرچمهای سرخابی بیندیشند.
امروز برای آنکه فوتبال روسفید شود و سرور در روزگار قحطی سرور به خانه هایمان سرک بکشد باید دوئلی شکل بگیرد که با لبخند آغاز خواهد شد و با خشم ادامه پیدا میکند تا بیرحمی حاکم بر مرتع یشمی، کار یکی از دو حریف سنتی را یکسره کند.آن وقت غمگینترین دوآتشهها نیز میتوانند با پارچهای اشکهای خود را پاک کنند و به خاطر نمایشی دراماتیک کمی تا قسمتی
سرخوش شوند.
محافظه کاری در دربی دوشنبه هیچ جایی ندارد و با نخستین سوت قاضی میدان حمله،حمله و حمله در دستورکار شکارچیان کارزار قرار خواهد گرفت تا در اسرع وقت سنگرها شعله ور شوند و گلهای رنگارنگ در قاب چشمها بنشینند.آن وقت میتوان امیدوار بود دربی سراغ زخمهای عشق فوتبالها را بگیرد و چسب زخمی بر آنها نهد.
اینکه قطار اکسپرس آبیها تا اینجای کار کمتر توقف کرده و اینکه ترن سرخ بارها در ریلهای ملتهب متوقف شده ربطی به دربی نود و چهارم ندارد.این نبرد آنقدر پیچیده است که اگر قشون مسلحتر را همراه با موسیقی نحس تا دهانه گور ببرد و آرزوهای جاه طلبترین سرجوخهها را دود کند نباید تعجب کرد و با بهت و حیرت به ساقها نگریست.
تا آغاز گرد و خاک زمان زیادی نمانده.خدا را چه دیدید! شاید استارهای چند میلیاردی که یکشبه ره صد ساله را پیمودهاند در عصر پرحادثه کمی به تریج قبایشان بربخورد و به عشق مردمی که با فوتبال غصههای خود را هاشور میزنند زانو بزنند تا هم قد اندوه کسانی شوند که در این ماهها یک جرعه آب خوش از گلویشان پایین
نرفته است.
تا عصر شکیبایی میکنیم.شاید اینبار وقتی خورشید در درگاه آسمان زانو زد و تاریکی همه جا را گرفت بهار به کاکل دو فرمانده و بیست و دو کماندو سنجاق شود و زمستان با ژاکت سفید زودتر از موعد جای خود را به فصلی نجیب با پیراهن یک لای سبز دهد.
سایر اخبار این روزنامه
بازگشت چراغ راهنمایی به بازار مسکن و خودرو
دوراهی دولت فدرالی ـ تجزیه افغانستان؛ تنها گزینههای ممکن!
رفتار وحشتناک با یک بیمار سندروم داون
چرا مسئولان از روزنامهها حساب نمیبرند؟
سئول چارهای جز تسلیم شدن ندارد
درخواست محسن از فائزه:عذرخواهی کن
شورای نگهبان برنامه داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری را بررسی کند
اصلاح طلبان مرزبندی کنند
تاریخ آینه عبرت
قدرتی که از دست رفته
مدارس حضوری نباشد بهتر است
دربی؛ پرچم سفید را بالا نبر لطفا!
ویروس سرکش بیتدبیری!