مشکل ما در مقابله با کرونا فرهنگی است

شهلا کاظمی پور
جامعه شناس
برخی‌ها به‌شکلی القا می‌کنند که گویی با کاهش آمار فوتی‌ها، کرونا ازبین رفته است. اینکه فکرکنیم دوران کرونا به پایان رسیده، ساده انگارانه است. حتی اگرموج دوم وکرونای انگلیسی هم نمی‌آمد، باز نمی‌توانستیم ادعا کنیم که کرونا رفته است. اگر به آمار روزانه مبتلایان دقت کنید هم متوجه می‌شوید که روزانه هزاران نفر، مبتلای جدید به آمارها اضافه می‌شود و البته در حال حاضرباموج جدید این ویروس هم دست و پنجه نرم می‌کنیم، نوعی که ظاهراً تقویت شده است ونمی توان ازشیوع چند برابری آن در امان ماند. درابتدای شروع فازاول اغلب، این بیماری را شوخی گرفته وتعداد بسیاری از شهروندان برای حفظ معیشت به ناچار خود را درمعرض تهدید قرار داده بودند، بعد‌از افزایش فوتی‌ها درچند ماه گذشته، اجرای محدودیت‌ها شدت گرفت و آمار معکوس شد، اما اگر این محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها نبود، آیا می‌توانستیم به چنین نتیجه‌ای برسیم؟ قطعاً خیر، سؤال اینجاست که این بی‌توجهی از کجا ناشی می‌شود؟ از جایی که افراد برای خودشان ارزش قائل نمی‌شوند، برخی‌ها بهانه‌های اقتصادی می‌آورند، اما با یک ماسک پارچه‌ای هم می‌توان پروتکل‌های بهداشتی را رعایت کرد. مشکل عمده جامعه ما فرهنگی است. ما در فرهنگمان با برنامه‌ریزی و آینده نگری غریبه‌ایم. اینکه دورهمی می‌رویم، میهمانی می‌گیریم و به‌هر ترفندی متوسل می‌شویم تا مراسم عروسی بگیریم، برای این است آثار این بی‌مبالاتی در ظاهر دیده نمی‌شود، پس خیلی‌ها نمی‌خواهند به خودشان زحمت بدهند و بیشتر رعایت کنند. ما باید روی مسائل فرهنگی جامعه بیشتر کار می‌کردیم، اگرچه اکنون دیرشده است، به‌هرحال عده زیادی قربانی همین ضعف فرهنگی شده‌اند. خوشبختانه کرونا با صرف هزینه زیاد، لزوم فرهنگسازی دربرابر بیماری‌های همه گیر را بالا برد و مفهوم زندگی جمعی کاملاً جا افتاد. مثل اینکه شهروندان نباید نسبت به جان یکدیگر بی‌تفاوت باشند. چراکه حتی جان یک انسان هم مهم است، ما در شرایطی هستیم که خستگی، نا امیدی و ناراحتی برای همه است و البته شنیدن اخبار منفی و بی‌اعتمادی نیز وضعیت را تشدید کرده است.