اولین طرح حکومت اسلامی در قرن بیستم


اما آنچه از جهاد نواب صفوی و یارانش همچنان در روایت تاریخ معاصر ایران پنهان ماند، طرح و برنامه دقیق و مفصلی بود که برای برپایی یک حکومت اسلامی در نظر داشتند. آنچه که طرحش در آن روزگار بسیار غریب و شگفت‌آور و شجاعانه به‌نظر می‌آمد. روزگاری که نهایت انقلابی‌گری در شعار «شاه سلطنت کند و نه حکومت»، خلاصه می‌شد.
در «تاریخ ایران کمبریج» در مقاله‌ای تحت عنوان «نیروهای مذهبی در قرن بیستم ایران» آمده است:
«... در اوایل 1945 سید مجتبی میرلوحی، طلبه‌ای 26 ساله ملقب به نواب صفوی، گروه فداییان اسلام را بنیان نهاد. این گروه اولین گروهی بود که فکر ایجاد حکومت اسلامی در قرن بیستم را مطرح ساخت و به سمت رسیدن به این هدف حرکت نمود.»(1)
در بخشی دیگر از مقاله فوق به برنامه‌های فداییان اسلام برای ایجاد حکومت اسلامی‌ اشاره شده بود:


«... برنامه اجتماعی و سیاسی که فداییان اسلام از پیش طراحی کرده بودند، برای دیرزمانی ایجاد علاقه می‌کرد. در «راهنمای حقایق»، بیانیه‌ای که در اواخر 1950 انتشار یافت، آنها خواستار آن شدند که... حقوق افراد مستمند باید مطابق معیارهای شرعی بدانها داده شود. حقوقی که تامین بهداشت عمومی به‌طور رایگان، مسکن ارزان قیمت و توزیع آزاد زمین‌های مزروعی کشت نشده را دربر می‌گرفت. این برنامه با آن زبان محکم و سازش ناپذیر، اولین علامت توجه به عدالت اجتماعی بود که در میان متفکران اسلامی و نویسندگان دهه 1970 بسیار پراهمیت جلوه کرد...»(2)
فداییان اسلام برنامه‌های خود برای ایجاد یک حکومت اسلامی را در کتابی تحت عنوان «راهنمای حقایق» و یا به نام «اطلاعیه‌ای از برنامه انقلابی فداییان اسلام» در سال 1329 انتشار دادند که در آن ضمن تحلیل اوضاع سیاسی و تاریخی ایران، مانند یک قانون اساسی جزء به جزء اداره کشور از طریق یک حکومت اسلامی بیان شده و حتی برنامه‌های هر وزارتخانه و سازمان و موسسه دولتی نیز در آن درج گردیده بود. آنچه که بعضا و پس از حدود 30 سال در قانون اساسی جمهوری اسلامی و حتی پس از آن و در روند پیشرفت انقلاب اسلامی، محقق شد.
در مقدمه کتاب «راهنمای حقایق» آمده بود:
«... این کتاب که اکنون در دست شماست... به منظور طرح برنامه اداره یک کشور اسلامی منتشر شد...»(3)
 و در اولین فصل‌های آن درباره چشم‌انداز اجرای احکام اسلامی در ایران نوشته شده بود:
«... ایران مملکت اسلامی است، بایستی احکام اسلام اجرا شود. اگر اجرا می‌شد، محیط ایران از بامداد روزهای عمر خویش تا به شام، نورباران بود...»
در ادامه کتاب فوق، ضمن تحلیل درباره مفاسد و نابسامانی‌ها و نابهنجاری‌های رژیم شاه، طریق اصلاح و دستورالعمل برای شئون حکومت و جامعه ارائه شده که در راس آن، وظائف روحانیت در ابعاد «مرجعیت»، «امور درسی»، «منابر»، «دسته‌ها و نوحه‌سرایی‌های عمومی»، «مساجد و مدارس و اوقاف»، «دائره امر به معروف و نهی از منکر و انتشارات» و «حقوق شرعیه» ذکر گردیده بود.
سپس به‌طور دقیق و با ذکر جزییات به برنامه هر وزارتخانه در دولت اسلامی پرداخته بودند که در راس آنها وزارت فرهنگ قرار داشت. در زمره وظایف این وزارتخانه،آموزش عمومی، گذراندن دوره ابتدایی برای همه و دوره‌های دبیرستان و دانشگاه نیز برای علاقه‌مندان و افراد با استعداد ذکر شده و همچنین برنامه‌هایی برای «رادیو و تبلیغات»، «جرائد» (مطبوعات)، «ارتباطات صحیح فرهنگی با دنیا»، «جمع‌آوری کتب علماء اسلام و ایران از اطراف دنیا و تشکیل کتابخانه بزرگ»، «اداره ایجاد حس امانت و اعتماد عمومی» به‌عنوان بخش‌های دیگر وزارت فرهنگ ارائه گردیده بود.
نکته قابل تأمل اینکه در زمره وظائف وزارت فرهنگ، حتی نوع فیلم‌هایی که بایستی در سینماها نمایش داده شوند نیز درج شده و توضیح داده بودند که این طریق بهترین و سریع‌ترین راه برای آموزش محسوب می‌شود. آنچه که بعدا بسیاری از متفکران و علما و رهبران انقلاب نیز متذکر شدند. در این قسمت نوشته بودند:
«.... موضوع تمام نمایشات و فیلم‌ها عبارت از تواریخ مفید اسلام و دنیا و تاریخ شیعه و قطعه‌های مفید اخلاقی و جنگی تاریخ و قسمت‌های حساس تاریخ عظیم اسلام و فیلم‌های صنعتی و کشاورزی و علمی‌ که بهترین تفریحات دماغی (روحی) دنیا و سریع‌ترین راه‌ تربیت فرزندان اسلام و ایران بوده و افکار عمومی را روشن و به عظمت اسلام و دقایق تاریخی اسلام آشنا می‌کند...»
برای وزارت دادگستری، بیش از هر موضوعی به اجرای احکام اسلام، انتخاب فقهای پاک و لایق برای قضاوت، تسریع در جریان امور قضایی، تعلق اراضی موات و زمین‌های بایر به عموم مسلمانان و... پرداخته شده بود، در وزارت کشور به امنیت و اجرای احکام اجتماعی اسلام، ایجاد دارالمساکین، خانه بینوایان، صدقات مستحبه، دائرهًْ ابناء‌السبیل (در راه ماندگان)، وسائل کسب و کار و فراهم آوردن آب و برق و راه و جاده و... برای عموم مردم توجه نموده و در وزارت دارایی به ایجاد بانک‌های قرض‌الحسنه و تقویت کالاهای داخلی، اقتصاد عمومی، صندوق صدقات واجبه، مالیات و جزیه عادلانه و اداره نظارت بر تجارات و عوائد عمومی و... تأکید گردیده بود.
در وزارت بهداری بر اعتلای اساس طب و دروس طبی و آموزش آن و ایجاد بهداشت و درمان و دارو و بیمارستان‌های رایگان برای عموم مردم و در وزارتی به نام «پیشه و هنر» بر صنایع دستی و ایجاد کارخانجات مختلف برای تهیه پوشاک و تمام وسایل زندگی و همچنین ذوب فلزات و معادن و تاسیس مدارس صنعتی برای‌تربیت و آموزش نیروی کار متخصص تأکید شده بود.
برای وزارت کشاورزی، برنامه‌های مدارس کشاورزی برای آشنایی به اصول علمی ‌و تجربیات کشاورزی و لزوم زمین‌های بایری که بایستی آباد شده و به همراه وسائل و ابزار کشت و زرع در اختیار کشاورزان گذارده شود، تعیین کرده بودند.
برای وزارت خارجه به مدارس سیاسی اسلام و‌تربیت زمامداران بر اساس معارف نورانی اسلامی و «حقوق فطری و طبیعی ثابتی که خدای جهان آفرین برای بشر نهاده»، پرداخته شده و همچنین ارتباط مشروع و مفید با جهان و تأکید بر اتحاد مسلمین مورد توجه قرار گرفته بود.
وی سفرهایی بنا به دعوت سران کشورهای اسلامی یا جمعیت‌های اخوان‌المسلمین به آن کشورها داشت، از جمله به لبنان و اردن و عراق و دیدار با افرادی مانند یاسر عرفات، شاه اردن، سیّد قطب و... و بالاخره به مصر رفت که نطقی تاریخی در مراسم سالگرد انقلاب مصر و در مقابل ارتش این کشور، ایراد نمود.(4)
در بخش وزارت جنگ یا دفاع، ضمن کاهش دوران خدمت نظام وظیفه به یک سال و موکول نمودن بخشی از آن به دوران مدرسه و آموزش حین تحصیل، بیش از هر موضوعی بر خودکفایی تسلیحاتی تأکید شده و در مورد هر نوع سلاح و ادوات نظامی، از انتقال کارخانه مربوطه به داخل کشور و ساخت تجهیزات و آلات نظامی توسط ایرانی‌ها سخن به میان آمده بود. مثلا:
«... بهترین سلاح‌های جنگی و کارخانه‌های اسلحه‌سازی را بایستی به‌وسیله وزارت پیشه‌وهنر و سایر مقامات مسئول تهیه نمایند و عملیات فنی آنها را به خوبی به فرزندان اسلام و ایران بیاموزند...»
یا در بخش نیروی هوایی و دریایی نوشته بودند:
«... به نحو مقرر، بهترین کارخانه‌ها و وسائل طیاره‌سازی بزرگ را بایستی در داخله فراهم نمود... و نیز وسائل و کارخانجات مهم کشتی‌سازی را فراهم آورده...»
بر این اساس و برخلاف رژیم شاه که از لحاظ ارتش و سلاح و ابزار نظامی، تا بن‌دندان به قدرت‌های استعماری وابسته بود و از همین روی، ده‌ها هزار مستشار نظامی، استقلال و حیثیت و هویت ایرانی را لگدکوب کرده بودند و حتی اغلب نیروهای سیاسی آن روزگار به هر حال به قدرتی خارجی تکیه داشتند اما فداییان اسلام بنا را از همان نخستین برنامه‌ها و حتی در پیچیده‌ترین موارد همچون وسایل و تجهیزات نظامی، بر خودکفایی و استقلال نهاده بودند، آنچه که پس از گذشت 70 سال از آن تاریخ، اینک در نظام جمهوری اسلامی محقق شده است.
فداییان اسلام در سایر موارد مانند «وزارت پست و تلگراف و تلفن» و «وزارت راه» و... نیز برنامه‌هایی از قبیل فراهم آوردن تلفن‌های جدید، ایجاد مراکز پستی و تلگراف در تمام روستاها و شهرها و... و سرعت بخشیدن به انتقال نامه‌ها و ‌اشیاء پستی و همچنین راه‌سازی در اقصی نقاط ایران و آسفالت کردن تمامی این جاده‌ها (در آن روزهایی که به راه‌های شوسه و شن و ماسه‌ای افتخار می‌شد) و گسترش راه‌آهن در دورافتاده‌ترین مناطق و... را ارائه داده بودند.
کتاب «راهنمای حقایق» در ادامه به اوضاع سیاسی کشور و برگزاری انتخابات کاملاً آزاد پرداخته و شاه و دولتش را دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامی دانسته و به آنها به شدت اخطار داده بود:
«...‌ ای خائنین پست فطرت، شما می‌دانید که حق با ماست و ایران مملکت اسلامی و سرزمین پیروان آل‌محمد است و شما دزدان و غاصبینی هستید که حکومت اسلامی ایران را با یک دنیا ‌ترس و لرز به‌طور موقت و عاریت غصب نموده‌اید و هر روز آماده فرار هستید و شما خود می‌دانید که ما ملت مسلمان ایران به یاری خدای توانا در همین روزهای نزدیک دست به انتقام از شما یک مشت خائن معدود گذاشته و به‌حساب چندین ساله جنایاتتان رسیدگی می‌کنیم...»
و این وعده الهی پس از 33 سال با پیروزی انقلاب اسلامی تحقق یافت.
دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان
__________________________________
1- نیروهای مذهبی در قرن بیستم ایران- حامد الگار- تاریخ ایران کمبریج- جلد هفتم- قسمت سوم- دوره پهلوی- ‌ترجمه دکتر تیمور قادری- نشر مهتاب، آبفام- چاپ اول- 1388- صفحات 345
2- همان صفحه 347
3- اطلاعیه‌ای از برنامه انقلابی فداییان اسلام- بهمن 1357- بی‌جا- بی‌نا
4- فداییان اسلام به روایت تصویر- ابراهیم عباسی- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- چاپ اول 1384- صفحات 80 و 81