روزنامه مردم سالاری
1399/10/29
اصلاحات: تاکتیک-استراتژی
به موازات تعاملات انسانی و کنشهای جمعی، «اصلاحات» به عنوان مکانیزمی برای بسامان کردن امور وجود داشته است. فارغ از کم و کیف دیدگاههای اصلاحی، شخصیت و نفوذ اصلاح گران، جهت و سمت و سوی آن، اصلاحات ساز و کار کم هزینهتری بوده و خواهد بود که بواسطه همین کمینه بودن هزینههایش، از منافع بیشینهای برخوردار است. اصلاحات اگر جوهر برنامه و سیاستها قرار بگیرد و اصالتش برای همگان محرز شود، سایر تغییرات هزینه بری امثال انقلاب، شورش، کودتا و جنبشهای خیابانی اتفاق نميافتند، پدیدههایی که اتفاقشان ماحصل فقدان دیدگاههای اصلاحی یا در انزوا بودن آنهاست.اصلاحات مانند هر پدیده اجتماعی دیگر بسترها، ملزومات و مقدمات خود را دارد. مادامی که مقدمات آن فراهم نباشد، منتج به نتیجه دلخواه نخواهد شد حتی اگر گوش فلک از هیاهوی آن پُر باشد. هر چند همین هیاهو خود بی فایده نخواهد بود و در قیاس با سایر جنبههای تعامل و تقابل جریانها و گروههای سیاسی بسته و غیراصلاحی، حداقل طبل منفی آنها را بر کوی و برزن جار ميزند. در تمام تاریخ سیاسی این مرز و بوم با خصوصیات استبدادی-توتالیتر، هر اندیشه و شخصیتی که در تلاش بود تا از سم و جوهر سیاستهای هژمونیک یکجانبه نظام سیاسی بکاهد، به تناسب از درجاتی از اصلاحات برخوردار بود. اینگونه دیرینه شناسی و تبارشناسی اصلاحات همزاد سیاست و تدبیر امور دولت و جامعه بوده است. با این وجود آغاز اصلاحات منسجم مبتنی بر خواست عمومی در ایران به دوران مشروطه بر ميگردد. نگارنده بر این عقیده است که ماهیت اصلاحی مشروطه بیشتر از مفاهیمی مانند انقلاب، نهضت یا جنبش است که بر آن ميگذارند. هر چند قبل تر از آن شخصیتهایی منفرداً از وجوه اصلاحاتی قدرتمندی برخوردار بودند، کسانی مثل امیرکبیر، قائم مقام فراهانی، سپهسالار، امین السلطان و غیره... هر چند بواسطه فقدان زمینههای اجتماعی (چیزی که اکنون اصلاحات جامعه محور ميگویند) آنها قائل به اصلاح از بالا بودند. عدهای موفق و عدهای ناموفق بودند. برخی خود به بی حاصلی کارشان اذعان داشتهاند. سید جمالالدین اسدآبادی معترف به این امر بود.
اصلاحات بر مبنای خصائل منحصر به ذاتش در کنار سایر وجوه اجتماعی تغییرات و صورتبندیهای اجتماعی به زیست خود ادامه داد و در هر برههای قائلان و حاملان مخصوص به خود را داشت. اصلاحات اما نتوانست به تمامی کارکردهای مثبتش را بر ساحت جامعه هژمون کند. ناکامی آن به تمامی ناشی از زور هماوردانش نبود که خود نیز بی تاثیر نبود. چه در ماهیت، چه در ابزار و چه در اهداف!
اکنون و نزدیک به دو دهه است که جریانی برنامه اش را اصلاحات نامیده و بر همین سیاق خودشان را اصلاح طلب نامیدهاند. مجال آنالیز درصد و تناسب این همانی اصلاحات و اصلاحطلبان در این وجیزه نیست اما بی گمان آشیانه اصلاحات سرپناه نیروهایی شد که حداقل در دهه قبل از آن، آسمان را رنگی دیگرگونه ميدیدند. هر چه بود با اقبال جامعه مواجه شدند. خود اما امیدی به این همه استقبال نداشتند. از همین جا در بزنگاه حیرت و هیجان، خود را در آوردگاه «عصر اصلاح طلبی» در بوته آزمونی سخت دیدند. تا آمدند گفتمان اصلاحطلبی تدوین کنند و اصلاحات را حصاربندی، تداخل واقعیات رقابتهای سیاسی (ناتوانی از تعامل متناسب و متعادل با حاکمیت و جامعه) در راس هرم و آرزوها و هیجانات قاعده مردمی اصلاحات، سپهر سیاسی را دو دستی تقدیم پوپولیسم یارانه-نفت کردند. به سادگی ميرفت که بادآورده را باد ببرد. اما تلاقی تمرکزگرایی داخلی با افراط گرایی خارجی اینقدر جامعه را در ورطه بی ثباتی و تداخل قرار داد که اصلاحات و جامعه از سر ناچاری و با سراسیمگی بر روحانی که خود را میانه ای میان سفید و سیاه سیاست ریل گذاری کرده بود به اجماع رسیدند.
روحانی نتوانست برای اصلاحات که سال 1384 به کما رفت و در سال 1388 ميرفت که نعشش به خاک سپرده شود، دایه مناسبی باشد. اینگونه الان اصلاح طلبان بدون توجه به مفید یا غیرمفید بودن اجماع پیرامون برکشیدن روحانی در آن مقطع، معترفند که سرمایه و اعتبارشان در سبد روحانی سوخت و چاره را در برگشت به اصل خویش ميدانند. خویشتنی که زیر بار انفعال روحانی بویژه در دور دوم ریاست جمهوریاش، در مسلخ جامعه ذبح شد. به راستی که اصلاح طلبان در میانه دو قطب جامعه و نظام، سرگردانانی حیران بودند. هیچگاه نتوانستند در متن آرزوهای جامعه و مطالبات نظام پل مناسبی برقرار کنند. البته تقصیر همه از آنان نبود؛ چرا که رقیبان بس زیاده خواه و جامعه بیش از حد منفعل و عافیت طلب بودند!
اکنون اصلاحات در میانه میدان و در برزخ بی اعتمادی از هر دو سو قرار گرفته است مصداقا در انتخابات ریاست جمهوری! مطلوب بخشی از سیستم خروجی مجلس گونه است حتی اگر تلخی اش، بی رمقی انتخابات باشد.
جامعه نیز به این نتیجه رسید که از کوره راه انتخابات طَرفی نخواهد بست. نتیجهای سخت دهشتناک که منجر به مجلسی نوبر شد!
اصلاح طلبان میدانند در هر دو سو استقبالی از آنان نخواهد شد. با ارنج اصلی رد صلاحیت می شوند و با ارنج فرعی صرفا به بازی گرفته میشوند و لاغیر. باشند یا نباشند متضرر میشوند. اما گاهی ضررها با هم متفاوتاند. ضرر نبودن به حذف منتهی میشود، اما ضرر بودن با هر ارنجی نهایتا به باخت میانجامد. هراس از یک باخت نباید به حذف از لیگ ارجحیت داده شود. پس بایستی لشکر متفرق اصلاحات، برای ایران هم که باشد خاصیت هفتاد و دو ملتی را کنار بگذارند و آماده باشند تا مشارکت فعال داشته باشند. گو اینکه از هر دو سو نواخته شوند. از یکسو ابزار و از سوی دیگر دست رد بر سینه شان! این غیر از هجوم تاتاری اپوزیسون به آنها خواهد بود.
شرایط اینقدر بغرنج و پیچیده است که در میانه تاکتیک برای اصلاحات و استراتژی برای ایران! اصلاحات بایستی ناگزیر به استراتژی متوسل شود حتی اگر تاکتیک را از دست بدهد!
سایر اخبار این روزنامه
اینستکس تا حد زیادی بیاثر بوده است
اصلاحات: تاکتیک-استراتژی
خبر
سرنوشت بودجههای میلیاردی فاضلاب اهواز چه شد؟
کار با معلولان نباید مجازات تلقی شود
رفع تعهد ۱۴ و نیم میلیارد یورویی در پرونده ۲۵۰ صادرکننده ارزهای صادراتی
بازار سرمایه در سیکل ناامیدی یا ترس و وحشت؟
هر اقدامی که موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات گردد، ضد منافع ملی است
پاکسازی واشنگتن از آثار ترامپ
معیشت مردم نباید دستخوش تقابل مجلس با دولت شود
برجام با تلاش ایران زنده است نه تروئیکای اروپایی
قصد نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را ندارم