روزنامه مردم سالاری
1399/10/29
هر اقدامی که موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات گردد، ضد منافع ملی است
سال ۱۴۰۰، سال پر انتخاباتی برای کشور خواهد بود، سیزدهمین دوره ریاست جمهوری، ششمین دوره شوراها، میاندورهای خبرگان و مجلس شورای اسلامی انتخاباتهایی هستند که در ۲۸ خرداد سال آینده شاهد آنها خواهیم بود. اصلاح طلبان به عنوان یکی از جریانات سیاسی کشور همواره یکی از موتورهای محرک هر انتخابات بودهاند که این روزها سرگرم فراهم سازی حضور خود در انتخابات آتی هستند. باشگاه خبرنگاران جوان با مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب اصلاح طلب مردم سالاری گفتوگو کرده تا از حال و هوای جریان اصلاحات و برنامههای انتخاباتی آنان آگاه شود.مشروح گفتوگو را در ادامه میخوانید:
در جریان اصلاحات، جلسات انتخاباتی در چه وضعیتی است؟
جلسات شورای هماهنگی به دلیل وضعیت کرونایی به صورت مجازی برگزار میشود. ۳۲ حزب اصلاح طلب که در آن جا حضور دارند، راهبردی برای بحث انتخابات مطرح کردند که ما به صورت مشروط در انتخابات شرکت کنیم. البته درون اصلاحات سه دیدگاه وجود دارد، دیدگاه اول و چیزی که تصویب شد آن است که ما به صورت مشروط در انتخابات شرکت کنیم. شرطهایی که برای این دیدگاه مطرح شده آن است که انتخابات عادلانه و رقابتی برگزار شود، از درون جبهه اصلاحات نامزدی داشته باشیم و زمینه حضور مردم به خوبی فراهم شود که بتوانند شرکت کنند.
دیدگاه دوم معتقد است که ما شرطی نداریم و به هر قیمتی شده حضور خواهیم داشت و اگر از درون جبهه اصلاحات هم نامزدی نباشد، به صورت نیابتی از سایر جناحها و گروهها نامزد قرض میگیریم. دیدگاه سوم هم مایوس هستند که بتوانند نامزدی داشته باشند، لذا آنها امیدی به معرفی نامزدی ندارند.
از بین این سه دیدگاه، دیدگاه اول وجه غالب است. بر همین اساس گفتند که نظر برخی بزرگان هم گرفته شود و چند نفر مامور صحبت با سید محمد خاتمی شدند. چند نفر هم که شخصیتهای ملی هستند، اما حزبی نیستند، به عنوان مشاور بیایند و نهاد اجماع ساز تشکیل دهند.
آیا در جلسات درباره شخصی تصمیم گیری شده است یا افرادی هستند که به عنوان مصداق در مورد آنها بحث کنید؟
خیر. حتی چند نفر مشاور هم به صورت قطعی مشخص نشده اند و هنوز بحث میشود که چه کسانی مشاور باشند.
نظر شما در مورد اسامی که مطرح میشود و گفته میشود جریان اصلاحات روی آنها اتفاق نظر دارد، چیست؟
محسنهاشمی در مصاحبهای حدود ۲۰ اسم را مطرح کرد، بعد گفت که شوخی کردم. در هر صورت گمانه زنی زیاد است، اما سر هیچ کدام از آنها بحثی نشده است.
نظر شما در مورد نامزدها چیست؟
موضوعی در دفتر سیاسی حزب مردم سالاری تصویب کردیم که در کنگره ۱۹ حزب که پایان بهمن ماه برگزار میشود، تصمیم نهایی گرفته شود که از درون حزب مردم سالاری نامزد مطرح شود یا خیر.
نهاد اجماع ساز ممکن است ساز و کاری داشته باشد که هر کس میخواهد بیاید و آنجا بررسی شود، ما هم از درون حزب مردم سالاری برنامههایی داریم و ممکن است نامزد جداگانه معرفی کنیم.
شما برنامهای برای انتخابات دارید؟
اگر حزب تصمیم بگیرد، شرکت میکنم.
نهاد اجماع ساز، جدا از شورای هماهنگی اصلاحات است یا ذیل آن تعریف میشود؟
۳۲ حزب شورای هماهنگی، چند نفر را به خود اضافه میکنند، اما چیزی شبیه شورای عالی سیاستگذاری نخواهد شد و قطعا این نهاد ذیل شورای هماهنگی است و نه فوق آن.
شورای هماهنگی سر جای خود باقی میماند و یک نهاد اجماع ساز که در آن تعدادی مشاور به اعضای شورای هماهنگی اضافه میشوند، فعالیت خود را دنبال خواهد کرد.
صحبتهایی در خصوص احیای مجدد پارلمان اصلاحات شد، آن بحث به کجا رسید؟
نهاد اجماع سازی که ما در حزب مردم سالاری از بهمن ۹۷ دنبال میکردیم و طرح آن در شورای هماهنگی تصویب شد، اجرایی نشد. پیش بینی ما این بود که ۴ هزار نفر از سطح کشور از بدنه اصلاح طلبی بیایند و تصمیم بگیرند، نامزدها آنجا خودشان را مطرح کنند و از دلِ پارلمان اصلاحات، نامزدی به شیوه دموکراتیک برگزیده شود.
حتی پارلمان در مورد انتخابات مجلس، شوراها، خبرگان، شورای مرکزی تصمیمگیری کند که آنها سر افراد تصمیم بگیرند که علیرغم مصوبه شورای هماهنگی، اجرایی نشد.
آیا برای شورای شهر تصمیماتی گرفته شده و چرا انقدر انتخابات شوراها کم رنگ شده است؟
بحث مجزایی در خصوص شوراها در شورای هماهنگی اصلاحطلبان مطرح نشده است. یعنی انتخابات خرداد ۱۴۰۰ به صورت یک بسته دیده میشود که بخشی از آن، انتخابات شوراها و بخشی انتخابات ریاست جمهوری هست.
هر حزبی ممکن است برنامههایی برای خود داشته باشد، چون شوراها همه جا حتی در شهرهای کوچک و کلان شهرها موضوعیت بهتری برای جذب مردم دارد.
اگر فضای عمومی انتخابات، فضای گرمی نباشد، قطعا روی شوراها اثرگذار است و کاهش مشارکت را آنجا هم داریم. به هر حال در شورای هماهنگی اصلاحات، در این مورد به صورت مجزا بحث نشده و یک بسته انتخاباتی شورا و ریاست جمهوری در نظر گرفته میشود. البته دو انتخابات میان دورهای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان را هم داریم.
گرم شدن فضای انتخابات چگونه به وجود میآید؟
ما باید آسیب شناسی کنیم که چرا در انتخابات سال ۹۸ مشارکت مردم کم شد، زیرا بسیار مهم است. موضوع، فقط رد صلاحیتها نیست؛ با اطلاع میگویم که در کل کشور اصلاح طلبها بیشتر از ۶۰ نامزد برای مجلس نداشتند. در شهرها نامزد زیاد داشتیم، اما از طرف اصلاح طلبها نبود.
علاوه بر این، وضعیت معیشتی مردم به شدت دچار مشکلات شده بود و خیلیها میگفتند ما برای نان شب ماندیم، رای میخواهیم چه کنیم؟
۳ پایه اصلی رد صلاحیتها، وضعیت نابهنجار معیشت مردم و کاهش اعتماد عمومی در ریزش مشارکت مردم در انتخابات ۹۸ تاثیرگذار بود.
اگر اینها آسیب شناسی نشود، همین مشکلات را در آینده هم خواهیم داشت. هنوز وضعیت معیشتی مردم سامان ندارد و باید مجلس، دولت و همه نهادها در این ۵ ماه مانده به انتخابات فکری کنند؛ شورای نگهبان هم هر چقدر محدوده را تنگتر کند، کاهش مشارکت مردم را افزایش خواهد داد. مهمتر از این دو عامل، بحث اعتماد عمومی است که واقعا باید کاری کنیم که مردم تشویق شوند و حضور جدی داشته باشند.
هر طرح و اقدام و موضوعی که باعث کاهش حضور مردم شود، قطعا ضد منافع ملی، نظام، انقلاب، راه امام خمینی و فرمایشات رهبری است که ایشان بارها فرمودند که ما باید جذب حداکثری و دفع حداقلی داشته باشیم. خصوصا در انتخابات که چندین بار رهبری فرمودند حتی کسانی که نظام را قبول ندارند پای صندوقهای رای بیایند، یعنی انقدر مشارکت گسترده مهم است.
با این راهبردها میتوان فضا را برای انتخابات گرم کرد. متاسفانه برخیها انتخابات ۹۸ زیر دندانشان مزه کرده و میگویند هر چه کمتر خلق الله بیاید، به نفع ماست.
براساس آمارهای رسمی در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی، کمتر از ۶۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند. در تهران ۲۰ درصد حضور داشتند و بدتر از آن اینکه در دور دوم انتخابات مجلس، در استان البرز گفتند که تعداد کسانی که انتخابات را اجرا میکردند، بیشتر از آرای کسی بود که رای آورده و به مجلس راه پیدا کرده است، یعنی از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر واجد شرایط، فرد با ۲۷ هزار رای یعنی زیر دو درصد به مجلس آمده است.
برخی که بدشان نمیآید که با دو درصد رای به مجلس بروند! باید این تفکر را کنار بگذاریم که به خاطر دستمال جناح و حزب و منویات خودمان، کل قیصریه را به آتش بکشیم و برایمان مهم باشد که نظام و مشارکت حداکثری ادامه پیدا کند، حتی اگر رای نیاریم.
فواید مشارکت حداکثری را به عنوان شخصی که دو دوره عضو مجلس بودم و در هر دوره در کمیسیون سیاست خارجی امنیت ملی حضور داشتم عرض میکنم؛ اولین فایده آن است که همه منتخبان احساس میکنند با پشتوانه بالای مردم آمدند و باید آرای مردمی را قدر بدانند و بهتر و با دلگرمی بیشتر کار کنند.
دومین فایده آن، ایجاد حفاظ امنیتی بالا برای کشور است. سوم آنکه در دنیا دستمان پرتر است و پیگیری مطالبات و منافع ملت ایران بیشتر میشود؛ لحن طرف خارجی در انتخاباتی که با گستردگی برگزار شده است با زمانی که درصد خیلی پایینی انتخابات ایجاد میشود، تفاوت پیدا میکند.
فایده چهارم بقا نظام و حفظ انقلاب است که باید مشارکت مردم را مورد توجه قرار دهیم. در همه انتخابات میگفتیم که حضور، وظیفه شرعی است؛ شرطی شدن این بحث به این منظور است که هر چقدر مشارکت افزایش یاید، نظام بیشتر حفظ میشود.
آخرین نکته هم سخنی است که امام خمینی (ره) مطرح و مقام معظم رهبری تاکید کردند که مشارکت حداکثری و میزان رای ملت است. باید توجه داشت که میزان رای قریب به اتفاق ملت است نه ۳۰ درصد!
برای حفظ آرمانهایی که رهبری دارند، حفظ منافع و امنیت ملی ما، پشتوانه مسئولین و نشاطی که در جامعه باید ایجاد شود، باید همه دست به دست هم بدهند تا مشارکت حداکثری اتفاق بیفتد. تاکید میکنم هر اقدام، حرکت و موضعی که سبب دلسردی مردم برای حضور در انتخابات شود، حتما یک کار ضد نظام و ضد انقلابی و خلاف منافع ملی است و فرقی بین اصولگرا و اصلاح طلب نیست.
به نظر شما آیا جریان اصلاحات هنوز پایگاه اجتماعی خود را دارد؟
بحث همین است که عدهای از جریان اصلاحات مخالف حضور در انتخابات هستند. تجربیات انتخاباتی نشان داده که سقف رای جریان اصلاحات هیچ وقت از سبد اصلاح طلبان به سبد گروههای دیگر ریخته نخواهد شد؛ ۱۵ درصد آرا برای جریان اصولگراست، ۳۰ تا ۴۰ درصد آرای خاکستری وجود دارد که بین جریانهای مختلف شناور هستند و فارغ از جناح و جریان تصمیم گیری و انتخاب میکنند و هر طرفی بهتر بتواند شعارهای آنها را بهتر پوشش دهد به آن سمت حرکت میکنند؛ منهای این درصدها، بقیه آرا یعنی چیزی حدود ۴۰ - ۵۰ درصد رایها به بالا متعلق به اصلاح طلبان است. حالا در خصوص پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان باید بگوییم بخشی از آن در طیف خاکستری تضعیف شده است، ولی بخش ۴۰ - ۵۰ درصد به بالا واجدان شرایط اگر باز هم در انتخابات حاضر شوند به اصلاحطلبان رای میدهند، منتها حضور آنها در انتخابات به، اما و اگر بستگی دارد؛ ولی نیامدن آنها به معنی بالا رفتن آرای اصولگراها نیست.
ک بخشی از آرای اصلاح طلبان از قشر خاکستری ریزش میکند که آن هم چوبی است که از اقدامات دولت ميخوریم و میتوانیم اینطور بگوییم که بخشی از آرای جریان اصلاح طلبی به خاطر حمایتهای خود از دولت کاهش پیدا کرده که اگر این نگاه تغییر کند حتما رای خاکستری هم به نفع اصلاح طلبان تغییر پیدا خواهد کرد، اما در هر صورت باید قبول کنیم که آرای خاکستری اصلاح طلبان به دلیل حمایت از دولت کاهش پیدا کرده است.
صحبتهایی در خصوص گرایش به سمت نامزد اعتدالی از طرف برخی اصلاح طلبان مطرح شده و حتی برخی اسامی هم به میان آمد. اگر میخواهیم دستی بر آتش انتخابات داشته باشیم باید به جای اینکه یک اصولگرای آن چنینی انتخاب کنیم به سراغ کسی برویم که اتفاق نظر بیشتری با ما داشته باشد.
ما هم این موضوع را در حزب مردمسالاری رد کردیم که به هیچ نحو از خارج از جبهه اصلاحات از هیچ کس حمایت نکنیم. مدام چوب حمایت از دیگران را خوردیم؛ بقیه آمدند رای خود را گرفتند و رفتند و از ما هم حالی نپرسیدند و کاری با ما نداشتند؛ خب چه کاری است؟
هر کس که مدعی است بیاید و حزب تشکیل دهد تا پایگاه اجتماعی خود را مشخص کند؛ این طور نمیشود که من بنشینم و از بقیه بخواهم که بیایند و مرا حمایت کنند؛ کسانی که مدعی حضور در انتخابات هستند باید بیایند در میان میدان تا پایگاه اجتماعی آنها مشخص شود.
این برنامه را در حزب مردم سالاری داریم که یا از نامزد اختصاصی حزبی خودمان حمایت میکنیم یا از نامزد جریان اصلاحات و به سمت نامزدهای دیگر نخواهیم رفت.
در جریان اصلاح طلبان تفکر مرحومهاشمی در راس قرار دارد یا تفکر سید محمد خاتمی؟
ممکن است در روشها فرق داشته باشند با هم، ولی در کلیت خیلی تناقضی بین این دو تفکر نمیبینم؛ دلیل تغییر روش هم به خاطر شرایط مختص هر دوره بود. مثلا آقایهاشمی مشی بازتری در برنامههای اقتصادی داشت که تبعاتی را هم به وجود آورد و شکافهایی بین طبقات مختلف جامعه به وجود آمد و زمینههای اشرافیگری و فسادهای اقتصادی حاصل دیدگاه اقتصادیهاشمی در روش خاص خود او بود، اما در دولت خاتمی این اتفاقات به آن شکل نبود. روشهای مدیریتی در دو دوره را باید بپذیریم، اما اینکه بگوییم اگر کسی از خاتمی جانبداری میکند حتما باهاشمی مشکل دارد یا بالعکس، این موضوع اشتباه است. روشهای دو شخصیت در دو دولت حتما مختلف بوده، خصوصا در بحثهای اقتصادی، اما تناقضی بین این دو تفکر به آن صورت که خیلی واضح باشد دیده نمیشود.
طبیعی است که طرفداران دوستان حزب کارگزاران بیشتر از آیتاللههاشمی باشد و یک حزب دیگر مثل اتحاد ملت گرایش بیشتری به سید محمد خاتمی داشته باشد؛ این موضوعات بیشتر به خاطر قرابتهایی است که این افراد و احزاب به شخصیتهای مذکور داشته و دارند. ما به عنوان حزب مردم سالاری احترام هر دو حزب را داریم و اشکالاتی که در دولتهای آنها بوده است را نقد میکنیم و فاصلهای بین این دو نفر نمیبینیم.
نظرتان درباره این چند اسم و عبارت چیست؟
لیست امید: از اول با آن مخالف بودم به این دلیل که از جریان دولت هم در لیست حضور داشتند، ولی به دلیل حفظ وحدت لیست، در ابتدا خیلی بروز ندادیم، ولی در عمل شاهد آن بودید؛ عکسهایشان را با ما گرفتند، اما زنبیلشان را جای دیگری گذاشتند.
محمدرضا عارف: شخصیت اخلاقی و اجرایی که در حد توانش خواست در مجلس دهم کارهایی را انجام دهد، ولی چون اکثریت با ایشان و جریان اصلاح طلبی نبود، موفق نشد.
شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان: تمام شد و هیچ وجود خارجی ندارد و به تاریخ پیوست.
علی لاریجانی: یک جایی شوخی کردم و گفتم، وقتی قالیباف را در مدیریت مجلس میبینیم میگوییم صد رحمت به علی لاریجانی؛ ولی این به این معنی نیست که حامی او در انتخابات باشیم.
سید محمد خاتمی: شخصیت نواندیش در بحث حمایت از منافع ملی و حفظ حضور مردم.
حسن روحانی: همشهری ما است و دوستش داریم، ولی اصلا از کارهایش راضی نیستیم؛ سال ۵۸ مسئولیت ستاد انتخابات او برای مجلس اول در سمنان داشتم و از نظر عاطفی رابطه خوبی با هم داشتیم.
در انتخابات سال ۹۶، ۴۳ شهر رفتم و برای حمایت از روحانی سخنرانی کردم و از او خواستم یک کاری کند که من سربلند باشم، برخی گفتند کواکبیان از رای دادن به روحانی پشیمان شده است، اما من از رای دادن به او پشیمان نشدم و یک حامی منتقد او هستم و شاید بیشتر تذکراتی که در مجلس دهم مطرح کردم هم به دولت بر میگشت.
در توسعه سیاسی که هیچ کاری انجام ندادند و در توسعه اقتصادی همه تخم مرغها را در سبد برجام گذاشتند و برجام هم وقتی ترامپ از آن خارج شد، توقع گشایش اقتصادی نبود.
البته در بخشهای سلامت و بخشهای دیگر کارهای خوبی هم انجام دادند، ولی توقعات ما بیشتر از این حرفها بود.
سایر اخبار این روزنامه
اینستکس تا حد زیادی بیاثر بوده است
اصلاحات: تاکتیک-استراتژی
خبر
سرنوشت بودجههای میلیاردی فاضلاب اهواز چه شد؟
کار با معلولان نباید مجازات تلقی شود
رفع تعهد ۱۴ و نیم میلیارد یورویی در پرونده ۲۵۰ صادرکننده ارزهای صادراتی
بازار سرمایه در سیکل ناامیدی یا ترس و وحشت؟
هر اقدامی که موجب کاهش مشارکت مردم در انتخابات گردد، ضد منافع ملی است
پاکسازی واشنگتن از آثار ترامپ
معیشت مردم نباید دستخوش تقابل مجلس با دولت شود
برجام با تلاش ایران زنده است نه تروئیکای اروپایی
قصد نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را ندارم