روزنامه آرمان ملی
1399/10/29
راي مردم و آزادي عامل مقابله با آمريكاست؛ نه نظاميگري
بايدن از اول بهمن ماه به صورت رسمي رئيسجمهور آمريکا خواهد شد و رويکرد آمريکا در عرصه بينالمللي و بهخصوص درباره ايران تغيير خواهد کرد؟ آيا در داخل ايران فضا براي تغيير شرايط بينالمللي و معادلات آماده شده است يا اينکه فضاي داخلي به سمت استفاده از فرصت پس از ترامپ حرکت نميکند؟در مرحله نخست بايد اين مسأله را مشخص کنيم که آمريکا، آمريکاست و ماهيتش تغييري نخواهد کرد. هر چند آمريکاي بايدن با آمريکاي ترامپ ميتواند متفاوت باشد. با اين وجود آمريکا کشوري است که تاکنون هزينههاي زيادي براي جمهوري اسلامي ايجاد کرده و باعث شده برخي از منافع ايران در منطقه و جهان از دست برود. در زمان وقوع انقلاب اسلامي در ايران رئيسجمهور آمريکا کارتر بود که به حزب دموکرات تعلق داشت. در چنين شرايطي کارتر تا آنجا که ميتوانست از شاه حمايت و تلاش کرد در مسير پيروزي انقلاب کارشکني کند. آمار فروش تسهيلات نظامي به ايران در آن زمان موجود است و کارشناسان نظامي به آن معترف هستند. از سوي ديگر نفتي که از ايران خارج ميشد و استفاده از ايران براي امنيت اسرائيل از جمله سياستهايي بود که آمريکا در زمان شاه در ايران دنبال ميکرد. با پيروزي انقلاب همه اين سياستها، که توسط شاه براي منافع آمريکا تأمين ميشد، به يکباره از بين رفت. اين نکته داراي اهميت است که آمريکا با پيروزي انقلاب اسلامي، ايران زمان شاه را از دست داد. اين در حالي بود که آمريکاييها و بهخصوص کارتر تا آنجا که ميتوانستند تلاش کردند حکومت شاه را در ايران حفظ کنند. کارتر هنگامي که متوجه شد نميتواند محمدرضا شاه را حفظ کند تلاش کرد بختيار را حفظ کند. پس از آن نيز موضوع کودتاي نظامي توسط ژنرال هايزر مطرح شد که در نهايت هيچکدام از اين موارد به نتيجه نرسيد و آمريکا مجبور شد در مقابل خواسته مردم ايران تسليم شود. به همين دليل همواره بايد اين نکته را در ذهن داشته باشيم که نگاه آمريکا نسبت به جمهوري اسلامي که برآمده از انقلاب اسلامي است، به صورتي است که همه منافع آمريکا در ايران از بين رفته است. در نتيجه رئيسجمهور آمريکا چه دموکرات باشد و چه جمهوريخواه همواره اين نکته را در ذهن دارد.
آيا در طول چهار دهه گذشته آمريکاييها تلاش نکردهاند با واقعيتهاي جمهوري اسلامي کنار بيايند؟
اين اتفاق در نهايت رخ داد و آمريکاييها با واقعبينيهايي که داشتند در نهايت نظام جمهوري اسلامي ايران را پذيرفتند و در مواضع خود نيز اعلام کردند. پس از مدتي که از انقلاب اسلامي گذشت آمريکاييها متوجه شدند وجود حکومتي مانند حکومت محمدرضا شاه در ايران امکانپذير نيست و به همين دليل واقعيت را پذيرفتند. با اين وجود عملکرد آمريکا از گذشته تاکنون نسبت به ايران تغيير نکرده است. آمريکاييها از همان زمان تا امروز همواره در مقابل منافع جمهوري اسلامي ايستادگي کرده و به دنبال آن بودهاند که به منافع ملي ايران ضربه بزنند. در شرايط فعلي اين مسأله طبيعي است که رويکرد بايدن نسبت به ترامپ متفاوت خواهد بود. اين مسأله به خصوص در سياست خارجي ايالات متحده آمريکا بروز و ظهور بيشتري خواهد داشت. بايدن در مسائل مختلف همهجانبهنگر است. اين در حالي است که ترامپ يکجانبهنگر بود. ترامپ از اغلب معاهدات بينالمللي مهم خارج شد و با شعار «آمريکا اول» که يک شعار نژادپرستانه است، سياستهاي خود را دنبال ميکرد. يکي از اين اقدامات نيز خروج از برجام و تحريم ايران بود. اين در حالي است که بايدن ديدگاههاي جديدي مانند بازگشت به معاهدات بينالمللي و همچنين بازگشت به برجام را دنبال خواهد کرد. انتصابات بايدن در وزارت خارجه و همچنين مشاور امنيت ملي و حتي سازمان سيا به شکلي بوده که اغلب اين افراد در گذشته سابقه مذاکره با ايران را در کارنامه خود دارند. به همين دليل بدبيني خصمانهاي که ترامپ و پمپئو نسبت به ايران داشتند، در بين نزديکان بايدن مشاهده نميشود. بنابراين حضور بايدن ميتواند فضاي بين ايران و آمريکا را تغيير بدهد. اين اتفاق در عمل نيز پس از شکست ترامپ در انتخابات رياستجمهوري رخ داد و ما مشاهده کرديم استراتژي تروريسم اقتصادي، که ترامپ عليه ايران اعمل ميکرد، از بين ميرود. در چنين شرايطي ايران نيز ميتواند از فرصت استفاده کند و دوباره شرايط به سمتي حرکت کند که در گذشته بين ايران و پنج به علاوه يک وجود داشت.
در حالي که بايدن رويکرد معتدلتري نسبت به ترامپ در مقابل ايران اتخاذ خواهد کرد رويکرد اصولگرايان در ايران به شکلي در حال تدوين است که احتمال در تعارض قرار گرفتن رويکرد اصولگرايان راديکال و بايدن وجود خواهد داشت. در چنين شرايطي چه چشماندازي پيشروي دو کشور قرار خواهد داشت؟
بنده خودم را انقلابي ميدانم و معتقدم نبايد اين کلمه را درباره برخي افراد راديکال به کار برود. به هر حال همه ما انقلابي هستيم و از نظام جمهوري اسلامي حمايت ميکنيم. با اين وجود برخي از مفهوم انقلابي برداشتي دارند که در آن عقل و منطق وجود ندارد. يک انقلابي در عين حالي که ايثارگر و فداکار است و منافع جمعي و ملي را به منافع شخصي ترجيح ميدهد به فکر منافع مردم و نظام جمهوري اسلامي است. به همين دليل براي اينکه اهداف انقلاب محقق شود حتمأ بايد عقل و خرد در تصميمگيريها وجود داشته باشد. به همين دليل تعريفي که بنده از انقلابيگري دارم چيزي جز عقل و خرد و توجه به منافع مردم نيست. کسي که به دنبال منافع خودش است انقلابي نيست. در شرايط کنوني برخي از طرحها در مجلس شوراي اسلامي در حال تدوين است. اين در حالي است که اگر اين طرحها تصويب شود به قانون تبديل ميشود و قانون نيز براي همه لازمالاجراست. در گذشته اين تفکر در بين برخي افراد وجود داشت که اگر مجلس و در نهايت ساختار سياسي کشور يکدست شود به سود کشور است. اين در حالي است که در شرايط کنوني اين واقعيت براي همه مسجل شده که اگر افراطيگري بر کشور حاکم شود، منافع مردم و نظام تأمين نخواهد شد. البته اگر مردم متوجه کارکرد واقعي افراطيون شوند و بفهمند که رويکرد اين افراد تنها در حد حرف و شعار است و در زمينه مديريت کشور حرفي براي گفتن ندارند اتفاق مثبتي رخ خواهد داد. هنگامي که مردم از چهره واقعي اين افراد با خبر شوند به آنها اعتماد نخواهند کرد و به عملکردشان اميد نخواهند داشت.
اگر يک دولت اصولگرا در آينده روي کار بيايد که با مجلس يازدهم همسو باشد آيا ميتوان شرايطي را متصور بود که موانع داخلي اجازه ندهد تنشهاي بين ايران و آمريکا کاهش پيدا کند؟
معتقدم شرايط کشور به سمتي در حال حرکت است که شوراي نگهبان و عقلاي اصولگرايي به اين نتيجه رسيدهاند که کاهش مشارکت مردم در انتخابات به سود نظام نيست و چهبسا نظام را در خطر قرار بدهد. نظام جمهوري اسلامي به معناي اين است که جمهور مردم در تصميمگيريها نقش دارند. در نظام جمهوري اسلامي همه مسئولان توسط مردم انتخاب ميشوند. به همين دليل مسئولان مرتبط نبايد به شکلي عمل کنند که مشارکت و جمهور مردم نقشي در انتخابات آينده و تعيين سرنوشت خود نداشته باشند. بنده بعيد ميدانم رويکرد مانند انتخابات مجلس يازدهم باشد و اين روند تغيير خواهد کرد. به نظر ميرسد مسئولان اين واقعيت را درک کردهاند که مجلس و حکومت يکدست به سود نظام نيست. شرايط بايد به سمتي حرکت کند که همه سلايق مردم در حاکميت نقش داشته باشند و همه نحلههاي فکري در مديريت کشور نماينده داشته باشند. بدونترديد اگر انتخاباتي رقابتي برگزار شود هر کسي که برنده انتخابات شد مورد تأييد همه مردم و گروههاي سياسي قرار خواهد داشت. چنين فردي در ابتدا در داخل کشور داراي قدرت تأثيرگذاري براي حل مشکلات مردم خواهد بود و همچنين در عرصه بينالمللي ميتواند از موضع قدرت با کشورهاي مختلف جهان وارد تعامل و گفتوگو شود.
به نظر شما پس از گفتــمان اعتدال آقاي روحاني زمينه شکلگيري يک دولت اصلاحات در1400 وجود خواهد داشت؟ در اين زمينه چه چالشها و فرصتهايي را مشاهده ميکنيد؟
دولت اصلاحات در گذشته داراي خطمشي و رويکرد مخصوص به خود بوده که اتفاقأ در زمينه داخلي و خارجي عملکرد قابلقبولي داشته است. در شرايط کنوني در زمينه داخلي ضرورت توسعه سياسي، آزادي احزاب و گروهها و رسانهها احساس ميشود. اين در حالي است که اقتصاد امروز ايران نيز با چالشهايي مواجه است و به همين دليل بايد به دنبال ساماندهي اقتصادي باشيم که براي مردم رفاه و آسايش به همراه داشته باشد. در زمينه سياست خارجي نيز اعتمادسازي و تشنجزدايي و امنيت ايران و منطقه از جمله مهمترين اولويتهاي کشور به شمار ميرود. بنده داراي يک تز هستم که اين تز را تشريح ميکنم. به نظر من اگر ما قرار است با آمريکا مقابله کنيم راهحل اين مقابله نظامي نيست. مقابله با آمريکا بايد توسط مردمي صورت بگيرد که پشتوانه نظام هستند و با تمام وجود از نظام حمايت ميکنند. اين همان چيزي است که آمريکا را به اين نتيجه رساند که انقلاب اسلامي ايران در حال پيروز شدن است و اکثريت قريب به اتفاق مردم از انقلاب حمايت ميکنند. اگر حمايت مردم از نظام وجود داشته باشد ميتوانيم در مقابل توطئههاي آمريکا در مقابل ايران و کشورهاي منطقه ايستادگي کنيم و به اهداف خود دست يابيم. به عبارت ديگر مقابله با آمريکا به کمک دموکراسي و آزادي محقق خواهد شد، نه رويکرد نظامي. اين مردم هستند که ميتوانند ما را در مقابله با آمريکا به پيروزي برسانند. آزادي جزئي از حقوق اساسي مردم است که هم در اسلام روي آن تأکيد شده و هم اينکه يکي از آرمانهاي اصلي انقلاب اسلامي بوده است. اين در حالي است که براي بدست آوردن آزادي بايد تلاش کرد. آزادي يک حق است و حق هم گرفتني است. بنده اميدوارم در آينده در اين مسير حرکت کنيم و دستاوردهاي مناسبي نيز به دست بياوريم.
مهمتريـن موانع آزادي در شرايـط کنونـي در کشور چيست؟
مهمترين موانع آزادي در کشور انديشههاي افراطي است که همواره در مسير آزادي سنگاندازي ميکنند و اجازه نميدهند اين امر در کشور به طور کامل محقق شود. شگرد اين تفکر نيز فضا را امنيتي کردن است و بدينوسيله تلاش ميکنند ديدگاههاي راديکال خود را در مقابل انديشه آزاديخواهي قرار بدهند. بنده اميدوارم در آينده عقلانيت و منطق جايگزين انديشه افراطيگري شود و موانع براي تحقق آزادي از بين برود. بدونترديد هرچه در مسير آزادي و دموکراسي کارشکنيهاي بيشتري صورت بگيرد به همان اندازه جامعه در حل مشکلات خود ناتوانتر خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
نیاز مسکن فقط با تسهیلات حل نمیشود
تعادل ميان چرخه قدرت و تحزب
بازندهاي كه به جنگ فضاي مجازي ميآيد
كانديدای اجارهای بس است
تحقيق و توسعه حق قانونی ماست
دود تصميمهاي متضاد در چشم سهامداران خرد
راي مردم و آزادي عامل مقابله با آمريكاست؛ نه نظاميگري
اولین مورد واکسیناسیون در زمستان انجام میشود
جنگلها در آتش قاچاقچيان ميسوزند
بهمن واسفند كرونا افزايش مييابد
فشار اروپاییان به بایدن؛ چرا؟
به خود آییم، چماق یا هویج
سیاست ایران در قبال بایدن تعاملی باشد