روزنامه مردم سالاری
1399/10/30
مثلث تحریم، درآمدهای نفتی و مناطق محروم
حمیدرضا شکوهیبه خوزستان یا بوشهر یا سایر مناطق دارای نفت و گاز که بروید، بیش از هر چیزی شاهد انتظارات انباشتهشده و نارضایتیهای فراوان مردم آن مناطق خواهیم بود. از یکسو درباره سهم مردم از درآمدهای نفتی اغراقشده و از سوی دیگر سهم مردم در این مناطق، از همین میزان هم اندک است. فقط کافیست به این شهرها سفر کنید تا عمق محرومیت را ببینید و با مردمان این مناطق همکلام شوید تا نارضایتیهای آنها را که بخش عمدهای از آن بهحق است شاهد باشید. من خود، این نارضایتی و محرومیت را در شهرهایی همچون مسجدسلیمان و گچساران و ... دیدهام و حتی در مراکز استانهای خوزستان و بوشهر نیز با این نارضایتیهای گسترده برخورد کردهام. اما چرا چنین است؟
طبق مصوبه مجلس، بانک مرکزی موظف است سه درصد از کل درآمد صادرات نفت و میعانات گازی را به استانهای نفتخیز، گازخیز و کمتر توسعهیافته اختصاص دهد. در جزء سه بند الف ماده 26 قانون برنامه ششم توسعه هم ذکر شده که سه درصد از درآمد حاصل از صادرات نفت خام و میعانات گازی خالص صادرات گاز طبیعی را به ترتیب یکسوم به استانهای نفتخیز و گازخیز و دوسوم به مناطق و شهرستانهای کمتر توسعهیافته جهت اجرای برنامههای عمرانی در قالب بودجههای سنواتی با تصویب شورای برنامهریزی و توسعه این استانها اختصاص دهد. اما از سال 97 که قرار بر اجرای این مصوبه شد، با تحریم نفت ایران، کمکم درآمدهای نفتی کشور کاهش یافت و کاهش نسبی قیمت جهانی نفت نیز مزید بر علت شد تا این مصوبه خیلی زود دچار چالش شود.
در واقع هرچند سهم مناطق نفتخیز و گازخیز از این مصوبه تنها یک درصد است اما همین یک درصد هم بهطور کامل تحقق نیافته و اگر تحقق مییافت نیز شاید نمیتوانست انتظارات موجود در این مناطق را که عموماً با محرومیتهای مختلفی دست به گریبان هستند رفع کند. نفت و گاز در مناطق نفتخیز و گازخیز، بهویژه در جنوب غربی و جنوب کشور میتواند محرک اقتصاد باشد؛ کما اینکه در کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس اینطور بوده است. با وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در ایران، شاهد تولیدی متناسب با این ذخایر نیستیم و هرچند در مقاطع مختلف به دلیل جنگ یا تحریم، امکان بهرهبرداری از این پتانسیل فراهم نشده است، اما بهطورکلی برنامهریزی جامعی برای بهرهگیری از این ظرفیتها صورت نگرفته و چشمانداز دقیقی درباره آینده نفت و گاز در ایران نداریم. بهطوریکه وقتی مثلاً از افزایش ظرفیت تولید نفت ایران به هشت میلیون بشکه در روز – یعنی دو برابر رقم فعلی – سخن به میان میآید برخی بدون توجه به ذخایر عظیم نفتی ایران، با آن مخالفت میکنند اما نه آن کسانی که حامی این اعتقاد هستند و نه مخالفانش، هیچ چشمانداز دقیقی از ظرفیت تولید نفت ایران به تفکیک میادین مختلف ندارند.
گویی محدودیتهایی همچون تحریم یا جذب منابع مالی بهموازات برنامهریزی نهچندان دقیق، موجب شده همه به شرایط کنونی تولید عادت کنند. در مورد تولید گاز هم اوضاع با اندکی تفاوت، همینگونه است. چنین شرایطی موجب شده ساکنان مناطق نفتخیز و گازخیز که طبیعتاً انتظارات بیشتری برای بهرهمندی از مواهب میزبانی تأسیسات نفت و گاز دارند، نه از نظر بهرهمندی از فرصتهای شغلی و نه از منظر افزایش رفاه مورد انتظار، به آنچه انتظار دارند نرسند. گویی همهچیز در این مناطق به نفت و گاز گره خورده و این گره خوردن، نهتنها دردی از مردم دوا نکرده، بلکه بهرهگیری از راهکارهای دیگر را هم در بنبست قرار داده است.
بهعنوان نمونه استان خوزستان، استانی است که از خاک حاصلخیز آن میتوان بیش از امروز، برای توسعه کشاورزی استفاده کرد. اما چه میزان به این پتانسیل خوزستان توجه میشود؟ در استان بوشهر بهعنوان یکی از گرمترین استانهای کشور که هوای آن هفت ماه در سال گرم و سه ماه در سال معتدل رو به گرم است و اغلب روزهای سال هوایی آفتابی دارد، تا چه حد به بهرهگیری از انرژی خورشیدی و بهکارگیری آن در تأمین انرژی موردنیاز منطقه توجه شده است؟ اگر تنها بخش کوچکی از سرمایهگذاریهای گازی در این منطقه صرف تأمین انرژی خورشیدی میشد، نهتنها پتانسیل مهمی در استان به فعلیت درمیآمد بلکه در بهبود وضعیت اقتصادی استان نیز نقش مهمی ایفا میکرد.
در همان حوزه نفت و گاز، در هر دو استان خوزستان و بوشهر که ذخایر عظیم نفت و گاز دارند و بیشترین مجتمعهای پتروشیمی کشور را در خود جای دادهاند، تا چه میزان به صنایع پاییندست پتروشیمی و تکمیل زنجیره ارزش توجه شده است؟ زنجیرهای که رکن اشتغالزایی و ایجاد رونق اقتصادی، وابسته به آن است و بیش از صنایع بالادست در تغییر چهره این مناطق و وضعیت زندگی مردمان آن، از محرومیت به رونق، تأثیرگذار خواهد بود.
طبیعتاً در تمامی موارد بالا گامهایی هم برداشته شده است اما این گامها غالباً ناکافی بوده و هیچکدام نتوانسته ارزش افزودهای که از آن انتظار میرود در مناطق فوق ایجاد کند. البته این دو استان را بهعنوان نمونهای ذکر کردم که بیش از سایر استانها از مواهب نفت و گاز برخوردارند و تمام انتظارات مردم و مسئولان از آن، وابسته به همین نفت و گاز است. اما عموماً این انتظارات بهطور کامل تأمین نمیشود چراکه همانگونه که ذکر شد، نه برنامه درازمدت دقیقی توسط مسئولان وجود دارد –هرچند گاه تحریم و مشکلات مالی و سایر موارد حاصل آن در این موضوع تأثیرگذار است – و نه در جهت پاسخ مطلوب به انتظارات مردم، گام مهم و ملموسی برداشته شده است.
خلاصه اینکه ما همچنان ذخایر عظیم نفت و گاز در نقاط مختلف کشور داریم که میتوانیم از آن استفاده کنیم اما مشروط بر آنکه از این مواهب خدادادی با برنامهریزی دقیقتری استفاده کنیم؛ هرچند تحریمهای کنونی مانع بلندی پیش روی آن است. اما بااینحال میتوانیم برای پاسخ به نیازها و انتظارات غالباً بهحق مردم مناطق محرومِ برخوردار از نفت و گاز، از روشهایی استفاده کنیم که آنها به این باور برسند که مسئولان به فکر آنها هستند. مهم نیست رسیدگی به مردم این مناطق و ایجاد رونق اقتصادی در آن و افزایش سطح رضایتمندی عمومی، از طریق نفت و گاز باشد یا مثلاً انرژیهای تجدیدپذیر یا صنایع تکمیلی. مهم این است که این باور را در مردمان این مناطق ایجاد کنیم که آنها هم سهم شایستهای از این ذخایر دارند. باور کنیم که حتی در شرایط تحریم هم این کار دشوار نیست و میتوانیم این انتظارات را برآورده کنیم؛ اگر حق مردمان این مناطق را به رسمیت بشناسیم و اگر برنامه دقیقی برای تحقق این حقوق داشته باشیم.
سایر اخبار این روزنامه
آقای صدیقی خطایی مرتکب نشده بود!
مثلث تحریم، درآمدهای نفتی و مناطق محروم
ایران بهدنبال تنش و جنگ نیست
این همه سکوت برای چیست؟
نگرانی درباره ترور در مراسم تحلیف بایدن
ارائه جزئیات تخلفات بازار سرمایه به رئیس قوه قضائیه
صدور مجوز آزمایش انسانی دومین واکسن ایرانی کرونا
زمزمههای ۲۰۰ میلیونی شدن وام ازدواج
کرونا با اقتصاد ما چه کرد؟
اینستکس، مانع روابط ایران و اروپا
ایران بهدنبال تنش و جنگ نیست
بیاعتمادی ما به آمریکا براساس واقعیتها است