بر مدار انصاف بازگرديم

واقعيت اين است كه ما در ايران هنوز اين ظرفيت‌ها را به وجود نياورده‌ايم كه اگر انتقادي داريم به درستي بيان كنيم و بتوانيم منصفانه در مورد عملكرد كساني كه براي ملت خون دل خورده‌اند داوري كنيم. به نظر من نمايندگان مجلس پريروز با آقاي ظريف منصفانه برخورد نكردند بلكه بر‌اساس گرايش‌هاي حزبي و گروهي رفتار كردند. مبناي انتقادات و اعتراضات مطرح شده در جلسه روز سه‌شنبه مجلس شوراي اسلامي بيشتر مبناي جناحي و گروهي دارد تا اينكه دلسوزانه باشد يا اشكالي را برطرف كنند يا مانع از تكرار خطايي شوند يا برنامه جديدي به وزير خارجه پيشنهاد بدهند. ما درون كشور در نقد منصفانه ضعف داريم و نمي‌توانيم عملكرد افراد را در ترازويي قرار دهيم كه هم خوبي‌ها را بسنجد و هم بدي را. هر كسي، به‌ويژه مقامي كه هشت سال در راس ساز و كار اجرايي سياست خارجي كشور بوده، در طول دوران خدمتش حتما هم نقاط قوتي دارد و هم نقاط ضعفي. درست نيست كه فقط بخواهيم آنچه را كه خودمان نقاط ضعف برداشت مي‌كنيم برجسته كنيم و با بدترين الفاظ بدون در نظر گرفتن خدمات و نقاط قوت، فرد را آماج حملات كنيم، بدتر اينكه به جاي واقعيت‌ها تلقي خودمان را از موضوعي دستمايه حمله به يك مقام اجرايي قرار بدهيم. خيلي از مواردي كه عليه وزير خارجه كشور مطرح شد را يك به يك مي‌توان مورد نقد و بررسي قرار داد و عدم انطباق آن با واقعيت يا برداشت اشتباه را متذكر شد. همان نماينده محترمي كه انتقاد مي‌كند عملكرد خودش را مي‌توان داوري كرد و از او انتقاد كرد، هر چند ممكن است خودش عملكرد خوبي نداشته‌ باشد و در برابر ديگري منصفانه عمل كند كه متاسفانه اين هم نبود و گروهي از معترضان نه خودشان عملكرد قابل قبولي دارند و نه در انتقاد از ديگران منصفانه عمل مي‌كنند. البته حقيقت اين است كه محمدجواد ظريف بايد ظرفيت خودش را در شنيدن انتقادها و حتي توهين بالاتر ببرد، چرا‌كه در اين چند ماه باقي مانده از دوران خدمت ايشان در دولت كنوني، قطعا نه تنها تعداد اين‌گونه حملات كم نمي‌شود بلكه انتظار مي‌رود به مراتب بيشتر هم بشود. به نظر مي‌رسد كه برخي گروه‌هاي سياسي تصورشان اين است كه آقاي ظريف قصد دارد نامزد رياست‌جمهوري شود و به همين دليل تصميم گرفته‌اند كه بيشتر او را تخريب كنند. ظريف خودش بارها و بارها اعلام كرده است كه نه تصميم به چنين كاري دارد و نه صلاحيت مقام رياست‌جمهوري را براي خودش قائل است و تعابير ديگري كه خود او بارها در پاسخ به چنين گمانه‌اي به كار برده است. رسم درستي نيست كه در برابر كساني كه زحمت كشيده‌اند و خون دل خورده‌اند، اين‌گونه برخورد كرد. متاسفانه اين مشكل در كشور همواره وجود داشته است، مختص امروز و ديروز هم نيست، مشكل دهه‌ها و سده‌ها است، چه بعد از انقلاب و چه قبل از آن، كه ما با مقامات و نخبگان‌مان منصفانه و عادلانه برخورد نكرده‌ايم. خداوند در آيه 5 سوره مائده مي‌فرمايد: «ولا يجْرِمنّكُمْ شنآنُ قوْمٍ على ألّا تعْدِلُوا اعْدِلُوا هُو أقْربُ لِلتّقْوى، البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديك‌تر است.» اينجا صراحتا خداوند فعل امر به كار مي‌برد كه عدالت كنيد. ما متاسفانه شرط انصاف را گاهي فراموش مي‌كنيم. امروز به نظر مي‌رسد واقعا تراز يك وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران را گم كرده‌ايم. الگو، خط‌كش و معياري كه بايد براساس آن توفيق و توانايي و فايده وزير خارجه جمهوري اسلامي ايران را ارزيابي كنيم، گم كرده‌ايم. مگر وزير خارجه سياست‌ها را تعيين مي‌كند؟ وزير خارجه بايد يك مجري خوب باشد، بايد در سطح كارشناسي مشاوره دهد و سياست‌هاي تعيين شده توسط رهبري و رياست‌جمهوري را اجرا كند.
وزير خارجه مجري سياست‌هايي است كه به او ابلاغ مي‌شود. بايد ببينيم اين مجري سياست‌ها را خوب اجرا كرده يا بد اجرا كرده است؟ اعتقاد و ارزيابي من اين است كه آقاي ظريف در 7 سال و نيم گذشته، تراز وزير خارجه را بالا برد. در مجموع اگر بخواهيم قضاوت كنيم، برآيند عملكرد او مثبت بوده است. اين مثبت بودن به اين معنا نيست كه همه اقدام‌هاي او درست بود، من خودم هم به برخي عملكردهاي وزير خارجه انتقاد دارم، گاهي شخصا هم اين انتقادها را مستقيم براي خود ايشان مي‌نويسم و در رسانه‌ها بيان مي‌كنم، اما مساله اين است كه وقتي مي‌خواهيم ارزيابي كنيم بايد برآيند عملكرد را داوري كنيم. بايد در‌نظر بگيريم مقدورات وزير خارجه چه بود و امكاناتش چه بود. خوب است ببينيم كه فراتر از مسووليت‌هايش وزير خارجه يك تنه تا چه اندازه شخصا مسووليت ديپلماسي عمومي را بر‌عهده گرفته است. محمد‌جواد ظريف، در خط مقدم جبهه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، از منافع ملي حمايت مي‌كند. در مقام مسوول اجراي سياست‌هاي كلان نظام، وزير خارجه يك سرباز و مجري فرامين محسوب مي‌شود، دست‌كم اگر احساس از دست رفتن منافع ملي هم مي‌شود، نبايد از پشت جبهه اين سرباز را تخريب كنيم. انتظاري كه حتي از منتقدان وزارت خارجه مي‌رود اين است كه از سربازان خط مقدم سياست خارجي حمايت كنند و باعث تزلزل جبهه سياست خارجي نشوند. البته به اين معنا نيست كه مجلس حق انتقاد ندارد، اما مصالح و منافع ملي بايد الگو‌ و راهنماي هر انتقاد و تذكري باشد.