روزنامه اعتماد
1399/11/02
مناقشه استفاده از موي مصنوعي در فيلمها و سريالهاي ايراني
يادداشت مازيار فكري ارشاد : روزهاي ابدي روي كاناپهكيانوش عياري: اين پرسش در ذهنم شكل ميگيرد كه آيا ميتوانم از خانمهاي بازيگر ايراني غير مسلمان در فيلمم استفاده كنم؟
جواد شمقدري: ما كلاهگيس را صرفا براساس نياز صحنه به كار برديم و نخواستيم از آن براي جذابيت تصويري بهره ببريم
چند سالي ميشود بحث بهرهگيري از كلاهگيس و پوستيژ يا همان موي مصنوعي خانمها در فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني براي واقعي جلوه دادن صحنههاي مربوط به خانه، فضاي حاكم بر خانواده و اتفاقات قصه، در محافل هنري و ميان سينماگران بيشتر و گستردهتر مطرح ميشود، حتي اگر بگوييم كه ساخت فيلم «كاناپه» به كارگرداني كيانوش عياري باعث و باني توجه و تمركز به ترفند استتار بود و به كنجكاويها در اين زمينه دامن زد بيراه نگفتهايم.
البته نگاهي به فيلمها و سريالها بعد از انقلاب نشاندهنده اين نكته است كه تك و توك گامهايي در اين مسير از جانب بعضي كارگردانان برداشته شده و تلاشهايي صورت گرفته تا راهكار استفاده از كلاهگيس در فيلمها و سريالها باب شود ولي از آنجايي كه هنگام پخش و انتشار اين آثار تيغ سانسور و مميزي فيلمسازان را كلافه كرده آنها ترجيح دادند صحنههاي حجاب خانمها در فيلمهايشان گلدرشت و غيرواقعي باشد اما ريسك استفاده از كلاهگيس را به جان نخرند. از همين رو ميتوانيم بگوييم اين دست حركتهاي معدود در بعضي آثار هنري بر اين مشكل قديمي تاكنون راهگشا نبوده است.اين وسط كيانوش عياري براساس هوشمندي و خلاقيت فيلمسازي هميشگي خود، در يك حركت غيرمتعارف و البته كاملا غافلگيركننده در اكثر صحنههاي فيلم «كاناپه» از كلاهگيس براي پوشش خانمها استفاده ميكند و همين نكته فارغ از اينكه باعث ارتقاي كيفي فيلمش ميشود زمينهساز بحث و اختلافنظرهاي زيادي را هم فراهم ميكند با اينكه به اذعان بسياري از منتقدان مساله فيلم كاناپه اصلا حجاب نيست و اساسا فيلم حول موضوع حجاب ساخته نشده، يك فيلم با موضوع اجتماعي و با ترسيم خانواده كنار هم كه جامعهاي در اين فيلم به رخ كشيده ميشود و بيننده بعد از چند دقيقه ابتدايي سيماي جديد خانمها در فيلم را فراموش ميكند و جذب قصه ميشود اما ماجراي حجاب در اين فيلم ابعاد زيادي پيدا ميكند و درنهايت ميبينيم كه اين جسارت عياري براي نشان دادن فضاي واقعي خانواده هم به محاق ميرود.
ماجراي جديد چيست؟
حالا اين روزها سريال «روزهاي ابدي» ساخته جواد شمقدري كه از آنتن شبكه يك سيما در حال پخش است، بحث استفاده از كلاهگيس براي خانمها را دوباره به جريان انداخته و نمايش تصوير برخي زنان بدون حجاب كه از پوستيژ براي آنها استفاده شده جالب توجه و جنجالي شده است. قضيه از آنجا سويه تندتري به خود گرفته كه عدهاي اين پرسش را مطرح كردند نمايش بدون دردسر سريال جواد شمقدري در مقابل به محاق رفتن فيلم كيانوش عياري چه مبنا و دليلي ميتواند داشته باشد؟
خط قرمزي كه از سوراخ سوزن تلويزيون رد ميشود
وقتي پسر جواد شمقدري (حسين) در توييتي قضيه حجاب در سريال را براي كاربران مطرح كرد و نوشت: «بعد از انقلاب، كارگردانان بايد زنان را با روسري نشون ميدادند، حتي در خانه. همون موقع مساله رو با امام مطرح ميكنند، شنيده شده پيشنهادي مياد كه از كلاهگيس استفاده كنين. حالا جواد شمقدري (پدرم) در سريال «روزهاي ابدي» از اين راهكار استفاده ميكنن. نظرتون راجع به اين كار چيه؟» واكنشها و اعتراضها به اين موضوع حرارت بيشتري پيدا كرد و كاربران با طرح مباحث انتقادي نظير اينكه «فيلم «كاناپه» كيانوش عياري را به خاطر استفاده از كلاهگيس توقيف ميكنن اما سريال جواد شمقدري بدون هيچ مشكلي از تلويزيون پخش ميشه اين برخورد دوگانه با مردم آزاردهنده است» به اين مهم پرداختند. حتي ابراهيم داروغهزاده مدير سابق شوراي نظارت بر سازمان سينمايي در پاسخ به اين توييت نوشت: «اگر اين روايت درست باشد بهتر نبود پدر شما (جواد شمقدري) در سالهاي گذشته و به ويژه در دوران مديريتشان در سينما اين نظر امام را علني ميكرد تا تمام اهالي سينما بتوانند از اين راهكار استفاده كنند.» يا كاربر ديگري با نام مهدي شمس مطرح كرد: «تكليف فيلم كاناپه كيانوش عياري رو هم معلوم كنيد ديگه؟ كلاهگيس از سوراخ سوزن تلويزيون رد ميشه اما از در دروازه سينما نه؟»
جواد شمقدري درباره استفاده از كلاهگيس چه ميگويد؟
با انتقادهاي به وجود آمده با جواد شمقدري كارگردان سريال روزهاي ابدي گفتوگو كرديم و نظرش را درباره چگونگي استفاده از كلاهگيس براي خانمها جويا شديم. او به روزنامه اعتماد ميگويد: «از همان ابتداي شروع كار، دغدغه من اين بود كه يك نگاه واقعگرايانه به همه حوادث و اتفاقات و قصهاي كه روايت ميكنيم، داشته باشم و تا جايي كه اقتضا و ضرورت داشته باشد، بتوانيم صادقانه، واقعيات را در سريال روزهاي ابدي نشان دهيم. طبيعتا تا جايي كه هنجارهاي اخلاقي و ارزشهاي اسلامي اجازه ميداد، تلاش كرديم كه واقعيت ماجراها ارايه شود؛ چه از منظر روايي، چه در نگارش ديالوگها، شخصيتپردازي و چه در موارد پوشش و لباس.»شمقدري همچنين توضيح ميدهد كه هدفشان در ساخت مجموعه روزهاي ابدي نگاه واقعگرايانه به حوادث و اتفاقات زمان آغازين انقلاب اسلامي بوده كه بايد رخدادها «واقعي» نشان داده ميشده: وقتي ما كارمند سفارت امريكايي را نشان ميدهيم يا وقتي ميخواهيم صحنههاي تظاهرات «كيت ميلت» را براي تشويق و ترويج بيحجابي نشان دهيم، اگر كيت ميلت را روسري به سر نشان دهيم، صحنه كمدي نميشد؟ وقتي ما ميخواهيم بگوييم كه ١٧ اسفند سال ٥٧ چه تظاهراتي اتفاق افتاده، بايد شخصيتها در همان فضا و ظواهر قرار گيرند. «كيت ميلت» شخصيت اصلي، خودش هم آرايش سر و صورت عجيب و غريبي نداشته و ما هم در نشان دادن چهره و تصوير او واقعيت را نشان داديم؛ چون روايت تصويري مجموعه ما مستند به اسناد تاريخ است. بنابراين هم در ديالوگها، هم در قصه و هم در لباس و صحنه، در حد ضرورت، به وقايع نزديك شديم.
با اين حال كارگردان روزهاي ابدي معتقد است در مورد «حجاب بازيگران»، به خاطر مراعات عرف اجتماعي، همه جا مثل هم عمل نكردند و ميگويد: «مثلا چريكهاي فدايي كه ماركسيست هستند و اعتقاد اسلامي نداشتند و همگي بيحجاب بودند، اما در اين مورد ما آنها را با حجاب نشان دادهايم كه همين هم امر باعث شد، خيلي از كساني كه آن دوره را از نزديك درك كردهاند، تصور كنند كه اينها «منافقين» (مجاهدين خلق) هستند چون آنها ظواهر حجاب را مراعات ميكردند.»
قصد ما سوءاستفاده ابزاري از جلوههاي بصري زنان نبود
او ميگويد: «به هر حال، ما كلاهگيس را صرفا براساس نياز صحنه به كار برديم و نخواستيم از آن براي جذابيت تصويري بهره ببريم كه البته نگاه مسوولان صدا و سيما هم در اين ماجرا با ما همسو بود و براي پخش مانعي نداشتيم، چون قصد ما سوءاستفاده ابزاري از جلوههاي بصري زنان نبود. ضمنا دقت شود بازيگران اصلي سريال (خانمها) در همه موقعيتها با حجاب هستند براي رعايت همين اصل، براي دو شخصيت اليزابت سوئيفت و اليزابت مونتان از دو بازيگر غير ايراني و غير مسلمان استفاده كرديم. به هر حال سريالي كه مقطع مهمي از تاريخ معاصر، آن هم آغازين ماههاي انقلاب اسلامي را روايت ميكند مهم بود كه از همه نظر خدشهاي بر آن وارد نشود.»
سازمان سينمايي پاسخگوست
از شمقدري درباره جنجالها و حواشي اخير و مقايسهاي كه بين پخش سريال روزهاي ابدي و فيلم كاناپه كيانوش عياري ميشود، ميپرسيم كه او ميگويد: «فيلم كاناپه را نديدم و نظري هم در اين باره ندارم، ولي منطق حواشي به راه افتاده نميدانم. اينكه بعضي رسانهها و فضاي مجازي، فقط به دنبال حاشيهسازي هستند و با همين انگيزه در مقام مقايسه فيلم و سريالها بر ميآيند، مگر بنده بايد پاسخگو باشم؟! اگر انتقادي هم باشد، مخاطب آن من نيستم و در مورد فيلمهاي سينمايي، مديريت سازمان سينمايي پاسخگوست.فقط يك نكته را از ياد نبريم كه آنچه در فرهنگ ما قطعا ناپسند و ممنوع است، استفاده ابزاري از زن در نمايش است؛ چه در فيلم، چه در سريال، چه در تئاتر، چه در نقاشي و مجسمهسازي و چه هر هنر ديگري .»
نظر عياري چيست؟
از آنجايي كه يك سر اين ماجرا متوجه كيانوش عياري است با او گفتوگو كرديم و نظر او را درباره اين حواشي جويا شديم او در ابتداي صحبتش ميگويد: «دو سال قبل از اينكه بخواهم فيلم كاناپه را بسازم با آقاي جنتي (وزير وقت فرهنگ و ارشاد) براي ساخته شدن اين فيلم نشستي برگزار كرديم آقاي جنتي همان زمان وقتي از قصد ساخته شدن فيلم كاناپه مطلع شد بسيار استقبال كرد و همان موقع اعلام كرد كه حامي ساخته شدن اين است. دو ماه بعد با آقاي ايوبي رييس سازمان سينمايي وقت صحبت كردم ايشان هم به من گفت: «فيلم شما انقلابي در سينماي بعد از انقلاب است.» و به شدت از ساخته شدن اين فيلم حمايت كرد. حتي خاطرم هست آن زمان به آقاي ايوبي گفتم اگر ماجراي روسري خانمهاي اين فيلم لو برود با حمله جبهه دلواپس ممكن است بخشي از وام به فيلم كاناپه پرداخت نشود اما آقاي ايوبي گفت تا زماني كه من در سازمان سينمايي هستم اجازه نميدهم جلوي اين وام گرفته شود ولي درنهايت ديديم كه ايشان از سازمان سينمايي رفت و حدود نيمي از وام هم به فيلم پرداخت نشد.»
آيا عياري هم ميتواند از بازيگران ايراني غيرمسلمان استفاده كند؟
كيانوش عياري در بخش ديگري از صحبتش به حواشي سريال روزهاي ابدي جواد شمقدري اشاره ميكند: «معتقدم آقاي شمقدري از اين فرصت پيشآمده به نحو احسن بهره برد و توانست خبرنگاران رسانههاي خارجي را از نظر ظاهري شبيه خانمهاي فرنگي نشان دهد. به هر حال اين اقدام آقاي شمقدري اگرچه ممكن است كه تبعيضآميز باشد اما گامي است رو به جلو براي پرداخته شدن به اين معضل قديمي سينماي ايران. او توانسته با شگرد استفاده از زنان خارجي و با هنرمندي خانمهاي مسيحي و... داستان سريالش را روايت كند اما در هر حال اين موضوع مرا به فكر وادار ميكند و اين پرسش در ذهنم شكل ميگيرد كه آيا از اين پس من هم ميتوانم از خانمهاي بازيگر ايراني غير مسلمان در فيلمم استفاده كنم؟ البته كه ميدانم پاسخ اينگونه خواهد بود كه آنها زنان نقش غيرايراني را بازي ميكنند. كارگردان فيلم تحسينبرانگيز كاناپه در ادامه اين گفتوگو به صحبتهايش با جنتي وزير وقت فرهنگ و ارشاد اشاره ميكند: «من در جلسهاي كه با وزير داشتم به او گفتم كه سينماي ايران به عنوان يكي از راستگوترين سينماها در دنيا شناخته شده اما متاسفانه در قدم اول واقعيت را تحريف ميكند. بسياري از سينماگران و منتقدان خارجي وقتي فيلمهاي ايراني را ميبينند با خودشان ميگويند آيا واقعا زن در ايران جلوي محارم خود با روسري است؟ آنها با خود ميگويند ظاهرا زنان ايراني در خلوت خودشان هم روسري سرشان ميكنند.»
اميدوارم عاقلانه مساله حجاب حل شود
عياري در پايان ميگويد: «به هر حال اميدوارم عاقلانه اين مساله حجاب در سينما و تلويزيون ايران به نتيجه برسد معتقدم ما كاري كه در كاناپه براي نشان دادن تصوير خانمها كرديم عقلاييترين و مشروعترين كار ممكن بود و هيچ ايرادي نداشت مگر اينكه به اين فرضيه قائل باشيم كه با نشان دادن اين تصوير از زنان، مردان تحريك ميشوند كه آنهم براي من قابل توجيه نيست. اين نكته را هم درنظر بگيريد كه تاكنون آقايان بيات و صانعي طي استفتايي از نوع پوشش در اين فيلم استقبال كردند و آن را تاييد كردند. اين حمايتهايي هم كه از اين فيلم صورت گرفته در جهت زدودن سوءتفاهمهاي موجود است.»
نيازمند يك حركت شجاعانه كه در يادها بماند
با يك نگاه منصفانه هم اگر بخواهيم درباره اين مناقشه اخير قضاوتي داشته باشيم به نظر ميرسد گامي كه در سريال «روزهاي ابدي» برداشته شده را بايد به فال نيك گرفت تا راهي باز شود از اين پس سينماگران بتوانند در فيلمها و سريالهايشان از شگرد كلاهگيس براي واقعي جلوه دادن سكانسها بهره ببرند اما آنچه در حال حاضر اهميت دارد از محاق در آمدن فيلم كيانوش عياري «كاناپه» است كه تصميم در اين باره به نظر مستقيم سازمان سينمايي مربوط ميشود. در همين راستا بد نيست به يادداشت كيوان كثيريان اشاره كنيم كه او همين چند روز پيش نامه تندي را خطاب به رييس سازمان سينمايي درباره توقيف فيلم كاناپه در چند بند نوشت؛ در بخشهايي از اين نامه آمده: «آقاي انتظامي شما دكتراي مديريت داريد. گفتن اين حرفها به شما زيره به كرمان بردن است. اما يك مدير گاهي نياز دارد لااقل يك نقطه مثبت برجسته در كارنامهاش داشته باشد كه دوران او را با همان به ياد بياورند. يك حركت شجاعانه كه در يادها بماند. اسلاف شما گاهي از اين كارها كردهاند. در دوره شما كه شاخهاي اينستاگرامي اجازه فيلمسازي دارند، لااقل كاري كنيد كه كيانوش عياريها در محاق توقيف نمانند. بگذاريد در دوره شما امثال كيانوش عياري هم چيزي گيرشان بيايد.»