روزنامه اعتماد
1399/11/02
وقتي دانش بومي در سراشيبي اضمحلال قرار ميگيرد
گروه اجتماعيدانش بومي يا حكمت ديرين برخاسته از قرنها تجربه مردم در تعامل با محيط خود در طول تاريخ است. اين دانش ذاتا پويا بوده و در آينده نيز ثابت هم نخواهد ماند، بلكه به سبب خصلت تعاملي آن هميشه در تحول بوده است. اين جملات را دكتر محمدحسين عمادي روز پنجشنبه 25 دي ماه 99 در نشست گروه جامعهشناسي مردممدار بيان كرد. نشست «از حكمت ديرين تا دانش نوين؛ حفظ و نظام غذاي سنتي» به صورت لايو در اينستاگرام برگزار شد. در ابتداي نشست «شهره مجمع» دبير گروه جامعهشناسي مردممدار گفت جامعهشناسي مردم مدار به دنبال گفتوگوي دوجانبه با گروههاي مردمي است. او با اشاره به ايده مايكل بوراووي گفت: دو جانبه بودن گفتوگو به اين مفهوم اشاره ميكند كه جامعهشناس مردممدار خود را در موضع داناي كل نميبيند و در پي بنا كردن اقتدار علمي نيست، بلكه آنچه ميداند و آموخته است با گروههاي مختلف اجتماعي در ميان ميگذارد و در عين حال، از آنان ميآموزد، دانش آنان را كسب ميكند، صورتبندي ميكند و دوباره با گروههاي اجتماعي در ميان ميگذارد. مجمع در بخش ديگري از توضيحات خود افزود: نخستين گام براي گفتوگو پذيرش و به رسميت شناختن تفاوتهاست. وقتي سخن از گفتوگو با گروههاي اجتماعي ميشود به اين معناست كه هويت و آگاهيهاي گروه به رسميت شناخته ميشود. ما زماني ميتوانيم با ديگري گفتوگو كنيم كه ديگري را به رسميت بشناسيم. او اضافه كرد: جلسه امروز ما درباره دانش بومي در حوزه كشاورزي و غذاست. اين موضوع نقطه آغازي براي اين نوع گفتوگوهاست. در جلسه امروز از زبان دكتر عمادي ميشنويم كه چگونه گفتوگو بين دانش بومي و دانش نوين در حوزه كشاورزي ممكن شده است. دبير گروه جامعهشناسي مردممدار در ادامه گفت: اميدواريم اين تجربه آغازي براي اين نوع موضوعات در حوزه جامعهشناسي مردممدار باشد. دكتر عمادي نماينده دايم و سفير پيشين جمهوري اسلامي در سازمان جهاني غذا (فائو) سخنان خود را با بيان مفهوم دانش سنتي و ويژگيهاي حكمت بومي آغاز كرد. عمادي گفت: دانش بومي براساس تجربه در محيط محلي و به تدريج شكل ميگيرد. اين دانش محصول تعامل انسان با طبيعت است، كلنگر و با فرهنگ آميخته است و به صورت شفاهي و سينه به سينه منتقل ميشود. عمادي افزود: دانش بومي در يك زمينه محدود نميشود، بلكه با ديگر اجزاي زندگي انسان ارتباط ارگانيك دارد. از اين رو، يك رويكرد جامع و سيستمي دارد. عمادي گفت من از عبارت حكمت در اشاره به اين نوع دانش استفاده ميكنم زيرا هم در تقابل با دانش نوين قرار نميگيردو هم به جنبههاي فرهنگي و جهانبيني و درك يك جامعه از زندگي و جهان دلالت دارد. دكتر عمادي گفت: ديدگاه رايجي وجود دارد كه حكمت بومي را به اشتباه، در تضاد با دانش نوين تعريف ميكند. اين ديدگاه برخاسته از نگرشي است كه سنت و مدرنيته را در تضاد با هم ميبيند و به ارتباط و پويايي اين دو مفهوم توجه ندارد. به نظر عمادي از اين تقابلانگاري هم دانش بومي لطمه ديده است و هم دانش نوين كمبهره مانده، هم سنت انكار شده و هم مدرنيته ناكارآمد و ناقص در آمده است. او گفت: در طول تاريخ سنت پويا بوده و معناي ثابتي نداشته است بلكه در طول دوران خود را با شرايط در حال تحول سازگار كرده است، ولي تحولات سريع در دوران مدرن به ويژه در دهههاي اخير باعث شده قدرت تطابق خود را از دست بدهد. از ديد عمادي در بحث از حكمت ديرين بايد به سه جنبه توجه كرد؛ يكي جنبه متدولوژيك، دوم جنبه تكنولوژيك و سوم جنبه توسعهاي. او گفت: در بعد روششناختي بايد جنبههاي معرفتشناختي را مورد توجه قرار دهيم. حكمت ديرين برخاسته از معرفتشناسي و نوع نگاه ويژهاي است كه يك جامعه به جهان و طبيعت و معناي زندگي دارد. لذا توجه به دانش بومي باعث شناخت عميقتر انسانهاي ذينفع و شناخت معرفتشناسي آنان ميشود. در جنبه تكنولوژيك هم محصول و فرآورده مورد توجه قرار ميگيرد به نحوي كه فرآوردههاي سختافزاري و نرمافزاري دانش بومي ميتواند مورد بهرهبرداري قرار گيرد. در بعد توسعهاي هم توجه به مردم و گروههاي اجتماعي و مشاركت دادن آنها در امور مربوط به زندگي خود بايد مورد تاكيد قرار گيرد. عمادي افزود: بايد به دانش، شناخت و تجربه مردم در فرآيند توسعه اهميت داد و اين يعني آنكه به مردم گوش بدهيم. اگر جهت شناخت نوع نگرش و نيازهاي آنان به مردم گوش بدهيم زمينه مشاركت آنها فراهم ميشود. عمادي افزود: تقابل حكمت ديرين و دانش نوين عملا موجب شده كه سخن و تجربه مردم محلي كه اصليترين ذينفع فرآيند توسعه هستند، مورد توجه قرار نگيرد. او گفت: چون دانش بومي به رسميت شناخته نشده به تدريج در حال اضمحلال است بهويژه آنكه اين دانش از طريق سينه به سينه منتقل و در شرايط كنوني روزبهروز اين انتقال دشوارتر ميشود. عمادي گفت: توجه به حكمت ديرين با انگيزه صرفا حفاظت و نگاه موزهاي متفاوت است. او افزود: حكمت ديرين خود يك سيستم جامع و هم بست است يعني اجزاي متفاوت و متعددي دارد كه با يكديگر در ارتباط متقابل قرار دارند. او قنات را نمونهاي از اين نوع حكمت ديرين ذكر كرد و گفت: قنات يك سيستم است كه بخشي از آن ابعاد سختافزاري است و شامل فناوريهاي مرتبط با تاسيسات شبكهها و مجاري انتقال آب است ولي بخشي از آن در ارتباط با نظام توزيع آب، نوع كشتهاي مرتبط، نظامهاي نگهداري و بهرهبرداري و مالكيت از قنات و امثال آن است. در اين نظام تقسيم كار و مديريت و ساماندهي قنات نيز شامل نقشهاي متعددي همچون ميراب و مقني و... كه بخش نرمافزاري دانش بومي است. در ادامه نشست دكتر عمادي همين نگرش را با بررسي موضوع نظام غذايي پيش گرفت. او ابتدا از مساله غذا در جهان آغاز كرد و گفت: در جهان امروز مشكلات متعددي در حوزه غذا داريم. هر چند جهان كنوني از نظر توليد غذا مشكلي ندارد و به اندازه نياز هشت ميليارد نفر جمعيت جهان غذا توليد ميكند ولي در همين جهاني كه غذا به اندازه كافي توليد ميشود هشتصد ميليون نفر گرسنه زندگي ميكنند و دو ميليارد نفر دچار نوعي از سوءتغذيهاند. اين شامل چاقي مفرط است كه هم اكنون بيش از 825 ميليون نفر از جمعيت جهان به آن مبتلا هستند. عمادي گفت: همين آمار نشان ميدهد كه شكاف طبقاتي در جوامع چگونه در غذا آشكار شده است، عده زيادي از جمعيت جهان فقير و گرسنهاند و در آنسو، عدهاي ثروتمند دچار چاقي مفرطند. عمادي گفت: متاسفانه آينده غذايي جهان نگرانكننده است. او گفت: سيستم توليد و توزيع غذا آماده مواجهه با تغييرات اقليمي نيست. طبق برآورد كارشناسان بسياري از محصولات غذايي در آينده امكان توليد ندارند. علاوه بر آن تنوع زيستي جهان هم در حال تغيير و از دست رفتن است. او گفت: 65درصد زمينهاي قابل كشت در كرهزمين فقط به كشت چهار محصول گندم، برنج، ذرت و سويا اختصاص دارد. اين يكسان بودن نظام كاشت و توليد عملا تنوع زيستي را به شدت تهديد ميكند. او گفت: رويكرد رايج علوم جديد در مواجهه با مشكل غذا رويكردي تكنولوژيك است ولي اين رويكرد خود باعث مشكلاتي ميشود مثلا تغييرات ژنتيك در محصولات (تراريخته) يا كاربرد سموم و كود شيميايي خود به ايجاد مشكلات بعدي منجر ميشود. عمادي افزود: جامعه جهاني به تدريج به اهميت و ارزش دانش سنتي در بين جوامع بومي غذايي در يا حكمت بومي در حوزه غذا شده است. او گفت: بايد به دانش فراموش شده و در حال اضمحلال غذا توجه كنيم. از ديد دكتر عمادي بايد با رويكردي سيستميك به غذاهاي بومي و شناسايي آنان به عنوان فرآورده يا محصول يك رژيم غذايي يا diet توجه كرده و آن را مورد مطالعه قرار دهيم. رژيم غذايي از توليد تا مصرف يا از مزرعه تا چنگال (farm to fork) را دربر ميگيرد. از ديد عمادي رژيم غذايي توليد و فرآورده غذايي، شيوه طبخ، شيوه سرو و نظام آييني و عقايد مرتبط با آن را هم دربر ميگيرد. او گفت: حكمت غذايي در هر جامعه متكي به محصولات محلي است، تنوع دارد، ضايعات آن اندك است و در طول تجربه مردم يك جامعه متوجه شدهاند كه چه غذايي با شيوه زندگي و طبيعت آنها منطبق و سازگارتر است. عمادي كه در دانشگاههاي چين تدريس ميكند با اشاره به تجربه خود در چين گفت: در اين كشور يك واژهاي كه براي غذا در اين كشور استفاده ميشود لغت دارو است. از نظر مردم چين، غذا يك داروست و بايد براساس نياز مصرف شود. در چين مثل بعضي كشورها از جمله ايران مردم را براساس طبايع مختلف طبقهبندي ميكنند و رژيم تغذيه هر كدام از اين طبايع با هم متفاوت است. عمادي با اشاره به رژيم غذايي در مديترانه گفت: در اين رژيم غذايي مديترانه Mediterranean Diet عناصر اصلياش عبارتند از: غلات لبنيات، روغن زيتون. در اين رژيم گوشت قرمز سهم كمي دارد.
عمادي سپس به ابعاد زيست محيطي رژيمهاي غذايي مختلف اشاره كرد و گفت: يك مفهوم مهم عنصر تابآوري است. رژيم غذايي و يكنواخت حاكم بر جهان متاسفانه تابآوري بسيار محدودي در قبال تغييرات اقليمي و گرم شدن كره زمين دارد. رژيمهاي غذايي برخاسته از فرهنگ كنوني غذاي آماده نيز تابآوري بسيار كمي در برابر بيماريها يا تغييرات اقليمي دارند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها