بیایید منصف باشیم این سخن واعظی درست است

محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور طی 8سال گذشته سخن غیر دقیق زیاد گفته اما بخشی از سخنان روز پنج شنبه وی که در واکنش به اظهارات صادق خرازی بود تقریبا درست است.نیازی به پرداختن به سخنان خرازی نیست؛بهرحال بخش اعظم جریان اصلاحات با توجه به کارنامه پرغلط دولت حسن روحانی تلاش دارند به جامعه القاء نمایند ارتباطی با دولت او ندارند.درست همان کاری که اصولگرایان در قبال دولت احمدی‌نژاد سال‌های 91 و 92 انجام دادند.همانطور که اصولگرایان راه به جایی نبردند اصلاح‌طلبان نیز نمی‌توانند خود را از دولت حسن روحانی جدا نمایند.جامعه، اصلاح‌طلبان را باعث و بانی روی کار آمدن حسن روحانی می‌دانند و در عالم واقع نیز چنین است.گردانندگان ستادهای انتخاباتی روحانی در سال‌های 92 و 96 چه کسانی بودند و کدام فعالین رسانه‌ای بازوی پروپاگاندای این ستادها بودند؟اصلاح‌طلبان در این دولت نقش بسزا و پر رنگی داشتند و دارند.هنوز هم وقتی دولت به موفقیتی نسبی در موضوعی می‌رسد این اصلاح‌طلبان هستند که میدان دار انتقال این موفقیت به جامعه هستند.فلذا غیرممکن است این جریان بتواند دولت روحانی را سه طلاقه کرده و به کناری نهد!البته این نکته را هم باید اشاره کرد که رئیس دفتر رئیس جمهور در شرایطی بحث ستاد انتخاباتی را مطرح کرده که خود در سال 92 در ستاد ولایتی حضورر داشت و در سال 96 نیز به دلیل آنکه به پست دلخواه خود نرسیده بود قهر کرده و ستاد را رها کرده بود.اما به هرحال یک بخش از سخنان محمود واعظی قابل اعتنا بود. او گفته است: «آنها (اصلاح‌طلبان)با نگاهی به گذشته ببینند قبل از این دولت چه شرایطی داشتند و فعالیت‌های‌ آنها در چه حدی بود. این دولت همفکران آنها را در استانداری‌ها و سمت معاونت وزیر به کار گرفت و امروز به جای تشکر، طلبکار هم شدند و حرف‌های بی‌ربط می‌زنند و الان که زمان انتخابات شده در پی یک سری حرف‌های بی‌پایه و اساس هستند.»
به هرحال یار غار حسن روحانی قصد داشته هم منتی بر سر اصلاح‌طلبان بگذارد و هم به جامعه بگوید این جریان نیز در چگونگی خروجی این دولت نقش داشته و آنطور که خودشان می‌گویند نیست؛یعنی کنار گود نیستند بلکه داخل گود و اتفاقا پست و مقام‌های مهمی هم داشته اند.
به نظر نگارنده سخن واعظی نزدیک به صواب است.اگر در ایران شفافیت وجود داشت و نهادهای مختلف پشت شیشه‌ها و در برابر دیدگان مردم بودند، می‌شد آمار دقیقی استخراج کرد که چقدر از پست‌ها در این دولت از آن اصلاح‌طلبان بوده و چقدر به صورت کلی این جریان از حضور دولت روحانی منتفع شده است.
به هرحال چون چنین آماری وجود ندارد نمی‌توان سخنی آماری گفت و نوشت ولی به صورت تحلیلی باید اذعان کرد که فعالین سیاسی جریان اصلاحات طی 8سال گذشته در جای جای دولت حضور پر رنگ داشتند و اتفاقا تصمیم گیر و تصمیم ساز


نیز بوده اند.
بیایید منصف باشیم.شاید برخی این ادعا را نقض کنند اما غیرقابل انکار است که در دو دولت روحانی به اندازه قابل اعتنایی فعالین سیاسی اصلاح‌طلب منافع سیاسی و اقتصادی داشته‌اند و دارند.حتی بازوهای رسانه‌ای اصلاح‌طلبان نیز که در ستاد رئیس جمهور حضور داشتند از این موضوع جدا نیستند و آنان نیز مثل فعالین سیاسی این جناح بهره کافی و وافی برده‌اند و می‌برند.در دولت احمدی‌نژاد کم مانده بود این دولت راه تنفس را بر فعالین این طیف ببندد منافع سیاسی و اقتصادی که جای خود دارد!بنده فعال سیاسی اصلاح‌طلبی را می‌شناختم که در دولت احمدی‌نژاد حقوق ماهیانه او نیز قطع شده بود و وی را به دانشگاه هم راه نمی‌دادند تا ارتزاق کند. این فعال سیاسی در حال حاضر به لطف حضور دولت روحانی معاونت یک نهاد مهم را دارد.
نکته جالب توجه آن است برخی از فعالان سیاسی جریان اصلاح‌طلب نیز که به دلیل برخی محدودیت‌های قضائی و حقوقی نتوانسته‌اند به صورت رسمی وارد دولت شوند به صورت غیررسمی و اصطلاحا پروژه‌ای به هدف‌های سیاسی و اقتصادی خود رسیده اند.
اینکه این روزها برخی زمزمه‌ها شنیده می‌شود مبنی بر اینکه حتی اصلاح‌طلبان حاضر هستند در صورت لزوم از علی لاریجانی حمایت کنند و یا حتی به کاندیدای نظامی چراغ سبز نشان داده می‌شود صرفا به این جهت است که میز و صندلی و ایضا حق مشاوره‌ها و پروژه‌ها قطع نشود.
متاسفانه باید اذعان نمود در روزهایی از سپهر سیاسی ایران قرار داریم که جریان اصلاحات گروگان مطامع برخی فعالین این جریان است.آنانکه به نام اصلاح‌طلبی در حال کاسبی هستند و این روزها دلواپس اتمام این کاسبی هستند.ای کاش آن دسته از اصلاح‌طلبان راستین و واقعی که این موضوعات را لمس کرده‌اند وارد میدان می‌شدند و فکری به حال تتمه آبروی این جریان می‌نمودند.