خاطره‌بازی با «گل‌آقا» در محضر «سعدی شیرازی»!

الهه آرانیان- اهالی ادبیات، او را بیشتر با آثارش درباره حافظ می‌شناسند و بیشتر از همه با کتاب حافظ‌نامه‌اش مأنوس هستند؛ اما هرجا که سخن از خیال و عاطفه شعری باشد، برای ادیب و پژوهشگر ادبیات فارسی هم جایی هست. استاد بهاءالدین خرمشاهی علاوه بر تحقیق و پژوهش در شعر حافظ، درباره اشعار دیگر شاعران ادب فارسی هم مقالات و تألیفاتی دارد. یکی از این آثار که به تازگی منتشر شده، «من سعدی آخرالزمانم» است که به شعر سعدی اختصاص دارد. درباره محتوای این کتاب با استاد خرمشاهی گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید. حق تقدم سعدی بر حافظ استاد خرمشاهی در طول سال‌ها عمر پربارش، بیش از 20 مقاله درباره سعدی و شعر او نوشته که از بین آن‌ها، 11 مقاله را انتخاب کرده و در «من سعدی آخرالزمانم» گنجانده است. او می‌گوید: «این کار به کمک فرزندم، عارف خرمشاهی انجام شد. در آخرین مقاله کتاب، از حقی که سعدی بر گردن حافظ دارد، نوشته‌ام و غزل‌های هر دو را موبه‌مو مقابله و ابیات، عبارات، واژه‌ها و وزن و قافیه‌های مشترک بین اشعارشان را ذکر کرده‌ام؛ مثلاً سعدی برای اولین‌بار گفت: «من از آن روز که در بند توام آزادم» و حافظ همین را از او وام گرفت. حق‌تقدم با سعدی است که یک‌قرن پیش از حافظ می‌زیسته است. این کتاب را نشر ناهید منتشر کرده و نام آن هم برگرفته از مصرعی از خود سعدی(هر کس به زمان خویشتن بود/ من سعدی آخرالزمانم)  است که به نظر من طنز است و روحیه شادی دارد. مگر آخرالزمان باید سعدی داشته باشد!؟» سعدی و حافظ، قله‌های یک سلسله جبال این استاد و پژوهشگر ادبیات فارسی که ذوق و قریحه طنز هم دارد و در گذشته در مجله گل‌آقا با نام مستعار «بخ‌بخ میرزا» یادداشت طنز می‌نوشته، مقدمه کتاب «من سعدی آخرالزمانم» را هم طنزآمیز به رشته تحریر درآورده است. استاد خرمشاهی درباره مقدمه این کتاب و علت طنز بودنش چنین می‌گوید: «مقدمه را به طنز نوشته‌ام چون خوش‌خلقی و خوش‌باشی خوب است. بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر شوخی کنیم، آسمان به زمین می‌آید. 15-14 ساله بودم که مناظره‌ای بین پدربزرگ مادری و پدرم، میرزا ابوالقاسم خرمشاهی درگرفت؛ پدربزرگم از سعدی می‌خواند و پدرم از حافظ. یک بیت آن می‌خواند و یک بیت این. دیدم هردو حق دارند. هر دوی این شاعران در اوج هستند. به این نتیجه رسیدم که دنبال برتر نگردم و هردو را دوست داشته باشم. یک سلسله جبال ممکن است دو قله داشته باشد؛ یک درخت ممکن است دو شاخه هم‌اندازه داشته باشد. من هم از همان نوجوانی اشعار هردو را می‌خواندم. پنج، شش‌بار کلیات سعدی را خواندم و بیش از 40 بار دیوان حافظ را. به عزیزان توصیه می‌کنم این مقایسه نخ‌نما را رها کنند و دنبال برتری نگردند. درباره این مقایسه هم، با اقتباس از این بیت حافظ که می‌سراید «شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی‌همتا/ تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد»، این‌طور سروده‌ام: «شبی خرّم به سعدی گفت ای سردار بی‌همتا/ تو را همتا شود پیدا، ولی حافظ نخواهد شد». «کوته گویه» در «بخارا» سال‌هاست که یادداشت‌ها و مطالب استاد خرمشاهی در مجله فرهنگی و هنری بخارا منتشر می‌شود. در پایان گفت‌وگو از او درباره این مطالب در مجله بخارا پرسیدیم که گفت: «حدود 50 شماره در مجله بخارا مطالبی به نام «قلم‌ رنجه» نوشتم و حالا چند شماره‌ای است که سلسله جدیدی را باز کرده‌ام به نام «کوته گویه»، شامل 60 نکته که سه بخش دارد: بخش اول 20 نکته و یادداشت از خودم است؛ بخش دوم 20 ترجمه منظوم از آیات قرآن و بخش سوم، 20 ترجمه منثور از منابع مختلف، مانند محاضرات راغب اصفهانی و... ».