روزنامه مردم سالاری
1399/11/06
آموزش و پرورش و غفلتهای بیپایان
عبدالجلیل کریم پور*اندیشمندان حوزه تعلیم و تربیت در تعریف تربیت نوشتهاند که تربیت همانا کشاندن آدمی است به سوی ارزشهای والای انسانی؛ چنان که آن ارزشها را بپذیرد، دوست بدارد و به کار آورد. این تعریف، در سیاست کلی آموزش و پرورش در راستای مسائل تربیتی، نتوانسته در این نهاد نمودی جدی پیدا کند، چرا که در زمانه ما مطلوب بودن در زمینه مسائل تربیتی در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است. ما فراموش کردهایم که چسبیده به تعلیم، واژه تربیت است! البته تعلیمی که آن هم در انحصار یک مسابقه قرار نگرفته باشد! دیر زمانی است که ما قافیه را در این زمینه بدجوری باختهایم و دلخوش به این هستیم که توانستهایم به زور مافیای این مسابقه (کنکور)، درصدی از دانش آموزان را به سمت رشتههایی ببریم که زمینه جذبی برای آنها فراهم است و آن قدر تمام برنامههای مدرسه، خانواده و حتی لحظههایی که دانشآموز باید به شهروندی قابل، تبدیل شود را در سیطره این مسابقه پرهیاهو و پر استرس قرار دادهایم که باز هم دیرگاهی است که به کلی، تربیت را از یاد بردهایم و همه چیز را فدای هیچ کردهایم! راستی وظیفه این نهاد در قبال این مجموعه کثیری که یا به دانشگاه نرفتهاند یا اگر هم رفتهاند، پشت دروازه جذب، دلهره اسیرشان کرده است، چیست و چه کار مفیدی برایشان انجام دادهاند؟ اگر این واقعیت را بپذیریم که خانواده، دوستان و محیط در کنار مدرسه در نوع نگرش افراد تاثیر بسزایی دارند، باید این واقعیت را نیز قبول کنیم که محتوای فکری و فرهنگی این نهاد در راستای خردورزی و رشد تفکر انتقادی دانش آموز، آن قدر در جایگاه پایینی قرار گرفته که حتی نتوانسته از نمره خوبی در این زمینه برخوردار شود. واقعیتی که در اثر نگاه تک بعدی این نهاد، دانش آموز را دچار رخوتی بی امان کرده است! اما چه باید کرد؟ باید همچنان نشست و نظارهگر این رخوت بود یا دست به دامان همت شد و کاری کرد کارستان! بی شک، این قافله را اگر به علم و آگاهی کاربردی و نه علم آموزیهای تئوریک فربهش کنیم، ميشود امیدی به آینده داشت. اما در این باره تنها قشری که این مهم را ميتواند بارور کند و نهال آگاهی بنشاند، معلم است و لحظههایی که ميآفریند! معلمی که ميخواند تا بفهمد و ميگوید تا بفهماند. در این جا اگر دانش آموزمان از ارزشهای انسانی دور افتاد، یا معلمان به بیراهه ميروند یا محتوا از راهشان مياندازد! چرا دانش آموزی که به هر دلیل از تحصیل دور ميافتد از پشتوانه فکری برای حضور در جامعه بیبهره است؟ چقدر نیازها و درخواستهای یکایک دانش آموزان در برنامههای آموزشی و پرورشی خود را نشان ميدهد؟ نهاد آموزشی نیامده تا فقط عدهای شاگرد خوب را به صندلیهای دانشگاهها بچسباند و از جمعیت بالای بیکارههای همان مجموعه غافل بماند! این نهاد نیامده تا دغدغه بیافریند و از دغدغه نکاهد، بلکه آمده تا تغییری منطقی را بیافریند. پس آن چه ميماند علامت سوالهایی است که از غفلتهای این نهاد بر جای مانده است...
*آموزگار
سایر اخبار این روزنامه
آموزش و پرورش و غفلتهای بیپایان
گرای غلط!
تب استقلالطلبی بیخ گوش لندن
کدام شبکههای اجتماعی محبوبتر هستند؟
دردسرهای اولین نمایشگاه مجازی کتاب
سهگانه قانونشکنی سیلی زدن به سرباز و دروغگویی
توقیف نفتکش ایرانی در اندونزی
صداوسیما از رئیسجمهور صداوسیما و چهار دهه سیاست پایدار مخاطبگریز
بخش نفت و گاز، تحریمها و انحصارهای خارجی را بی اثر کرد
فرانسه در نقش پلیس بد برجام