روزنامه وطن امروز
1399/11/06
حمله شیاطین به شیطان!
حنیف غفاری: «ترامپ» رفت! با رفتن «ترامپ» دوران جدیدی در آمریکا آغاز شده است! «ترامپ» شیطان بود و با آمدن «بایدن» دنیا نفس راحت خواهد کشید! «ترامپ» نماد «تاریکی» و «بایدن» مصداق «آرامش» است...! این جملات بسیار آشنا است! طی روزهای اخیر، بویژه پس از انتقال قدرت در کاخ سفید، دوگانه «بایدن-ترامپ»، «دموکرات-جمهوریخواه» یا «آمریکایی خوب - آمریکایی بد» بیش از هر زمان دیگری توسط جریانات داخلی طرفدار غرب و سیاست خارجی غربگرایانه در کشور، مورد توجه و استناد قرار میگیرد. در داخل آمریکا نیز این روزها سیاستمداران و سناتورهای دموکرات و حتی جمهوریخواه، بالای سر جنازه ترامپ عکس یادگاری گرفته و از 4 سال تلخی سخن میگویند که ترامپ در مسند قدرت قرار داشت! کار به جایی رسیده است که «دویچه بانک» آلمان و چند بانک مطرح دیگر در سرتاسر دنیا نیز ترامپ را پس از پایان دوران ریاستجمهوری وی تحریم کرده و تاکید کردهاند قصد ندارند در معاملات تجاری رئیسجمهور سابق آمریکا، نقش «بانکدار» وی را ایفا کنند! ماجرا به این نقطه ختم نمیشود! اعضای دولت جدید آمریکا نسبت به کشتار بیرویه و نسلکشی سعودیها در یمن هشدار داده و اعلام کردهاند بزودی به این جنگ نابرابر پایان خواهند داد. برخی دیگر از سیاستمداران آمریکایی نیز بتازگی یاد مردم ایران و تحریمهای ظالمانه و یکجانبه آمریکا طی ۳ سال اخیر افتاده و نسبت به این مساله ابراز تاسف میکنند! بدیهی است ترامپ یک «شیطان مجسم» است و خصوصا بابت شهادت مظلومانه سردار دلها، حاجقاسم عزیز باید تقاص دهد اما «توصیف یک شیطان» توسط «شیاطین دیگر» آدرس نادرست و غلطی است که نباید زیر بار آن برویم! براستی اگر سناتورهای دموکرات و جمهوریخواه تا این اندازه از «بنسلمان» و «قاتلان ملت یمن» متنفر هستند، چرا حتی یک «اقدام» در راستای جلوگیری از این جنگ و محاکمه سعودیهای متوحش بابت نسلکشی در یمن صورت ندادند؟! آیا حتما ترامپ باید از کاخ سفید خارج میشد تا سیاستمداران آمریکایی به یاد «هزاران کودک شهید» در یمن بیفتند؟! آیا دموکراتهایی که این روزها در قبال جنایات ترامپ اشک تمساح میریزند، فراموش کردهاند جنگ یمن و بمباران زنان و نوزادان آنها، با چراغ سبز دولت اوباما [سال 2015] آغاز شد؟!! چرا دموکراتهایی که این روزها از مرگ هزاران ایرانی به واسطه تحریمهای یکجانبه ترامپ سخن میگویند، تا قبل از شورش طرفداران ترامپ در ششم ژانویه -که منجر به حوادث کنگره شد- از ملت ایران و کودکان پروانهای که در خلوت و مظلومیت، قربانی تحریم دارویی دولت آمریکا و متحدان اروپایی آن میشدند، سخن به میان نمیآوردند؟ مگر دموکراتها فراموش کردهاند ترامپ با استناد به ظرفیتهایی که آنها (اوباما و همراهانش) در برجام تعبیه کرده بودند، از این توافق خارج شد؟! ژست قهرمانانه «بانکهای اروپایی» هم در مقابل ترامپ دیدنی و البته تهوعآور است! دقیقا همان بانکهایی که برای تنظیم سیاستهای بانکی، سرمایهگذاری یا سرمایهپذیری خود، همواره در انتظار دستور وزارتین خارجه و خزانهداری آمریکا بوده و خواهند بود! همان بانکهایی که حتی ابتدای سال 2016 میلادی و زمان اجرایی شدن برجام، با وجود تعلیق اعلامی و ظاهری تحریمهای بانکی علیه ایران، حاضر نشدند کمترین اقدامی در راستای عادیسازی روابط اعتباری و تجاری ایران با دیگر کشورهای دنیا صورت دهند و حتی اتصال ایران به شبکه «سوئیفت» را به یک «اتصال تصنعی و صوری» تبدیل کردند! در رقابت سیاستمداران و بازرگانان غربی بر سر «لگد زدن به جنازه ترامپ قمارباز»، باید مراقب باشیم «بدگویان ترامپ» را به مثابه «دوست» یا «افراد خوب» تلقی نکنیم! در اینجا به جای تمرکز بر افراد و سخنان فریبکارانه آنها، باید بر «ساختار» و جریانی متمرکز شویم که دستور لگدمال کردن ترامپ را بتازگی صادر کرده است! اتفاقا «ترامپ» خود نیز خروجی همین ساختار است! وی محصول و عصاره «لیبرالیسم» بوده و تا زمانی هم که به دلیل «سفاهت ذاتی» و «توهم» خود، «ساختار قدرت» در آمریکا را هدف قرار نداده بود، کسی از «تحریم» و «تقبیح» وی سخن نمیگفت! ترامپ اکنون مغضوب است زیرا گردانندگان پشتپرده مناسبات قدرت در آمریکا معتقدند «هزینه» نگهداری وی، نسبت به «فایده» آن افزایش یافته و از این جهت، «ترور شخصیت وی» بلامانع است! در این میان، ذوقزدگی برخی جریانهای سیاسی داخل کشور از «انتقال قدرت در آمریکا» و «انتقادات آمریکاییها و اروپاییها از ترامپ» تاسفبار و خجالتآور است! گویا این رسانهها و جریانهای حامی آنها فراموش کردهاند استراتژی «فشار هوشمندانه بایدن» و استراتژی «فشار حداکثری ترامپ علیه ایران» در یک راستا تعریف میشوند و هدف هر دوی آنها، به زانو درآوردن نظام و ملت ایران است! افراد آگاه و استوار کسانی هستند که اسیر نامهای «کارتر»، «ریگان»، «کلینتون»، «اوباما»، «بوشها»، «ترامپ» و «بایدن» نشوند، اگر نه «اخم ترامپ» و «لبخند بایدن» هر ۲ از یک جنس و قماش است!