چرا صادق خرازی؟

الحق صدا وسیما در برخی امور حرفه‌ای عمل می‌کند.یعنی برخلاف امور بسیاری که ناشی گری می‌کند اما حداقل می‌داند وقتی قرار است یک میزگرد یا مناظره‌ای برگزار شود چه کسی را مقابل چه کسی قرار دهد.
همین دو شب قبل مناظره‌ای در صدا وسیما برگزار شد که یک سوی آن حسین شریعتمداری نشسته بود و سوی دیگر صادق خرازی. عجب ترکیبی!حسین شریعتمداری روزنامه نگاری کهنه کار با حافظه قوی و یک بغل پر از فکت‌هایی است که سال‌های سال براساس همان‌ها اظهار نظر می‌کند و نتیجه‌گیری می‌نماید. هر چند بخش اعظم این فکت‌ها ساخته و پرداخته خودشان و ترفند‌های ژورنالیستی است ولی می‌تواند طرف مقابل گفتگو را آچمز کند.ضمنا مدیرمسئول کیهان قدرت بیان قابل ملاحظه‌ای دارد.او برخلاف قلم‌اش با ادب سخن می‌گوید و می‌داند چگونه باید جنگ روانی راه انداخته تا طرف مقابل را گوشه رینگ برده و به قول معروف ناک اوت کند و تمام!
و حالا طرف مقابل او یعنی صادق خرازی؛ کسی که درسازمان صدا وسیما پیشنهاد داده مقابل حسین شریعتمداری،صادق خرازی بنشانیم دقیقا می‌دانسته چه پیشنهادی می‌دهد.خرازی نه مثل شریعتمداری علم و تجربه روزنامه نگاری دارد و نه مثل او قدرت بیان.صادق خرازی یک دیپلمات اسبق است و اکنون دبیر کل یک حزب بی‌نام و نشان که نه در میان اصلاح‌طلبان جایگاهی دارد و نه طبعا در میان اصولگرایان.این حزب تاسیس شد نه برای انجام رسالت خاصی بلکه فقط بنا بود سکوی عده‌ای باشد تا به مقام وپستی برسندکه چنین هم شد و حالا جز یک نام از این حزب دیگر نکته قابل عرضی وجود ندارد.خود صادق خرازی نیز یک سیاستمدار محافظه کار است که سیستم فکری‌اش یکی به نعل و یکی به میخ است و مواضع او غالبا تناسبی با رویکردهای اصلاح‌طلبی ندارد.
اما بهرحال در مناظره مذکور صادق خرازی به عنوان یک اصلاح‌طلب مقابل حسین شریعتمداری اصولگرا نشست تا القاء شود چقدر استدلال اصلاح‌طلبی سست است و چقدر اصولگرایان با ادله و محکم سخن می‌گویند.ما نه می‌توانیم مقابل تلویزیون بایستیم و نه می‌توانیم برای صادق خرازی تعیین تکلیف کنیم.هر دو راه خود را می‌روند لیکن وظیفه رسانه است تا گوشزد کند و شفاف نماید این برنامه‌ای که تحت عنوان میزگرد یا مناظره برگزار شده منعکس‌کننده دیدگاه جریان اصلاح‌طلبی نیست.بنده در جایگاهی نیستم عرض کنم چه کسی باید باشد ولی علی ایحال چنین برنامه‌هایی برگزار می‌شود تا حرف‌های سیاسی تلویزیون به کرسی بنشیند.