چطور جرات می‌کنید؟!

بابک خطی‪-‬ پخش قسمت‌هایی از سریال «ملکه گدایان» باعث بهت، نگرانی، تاسف و تالم کودکان کار و فعالان اجتماعی امور کودکان گردیده است.
به راستی سناریست و کارگردان این مجموعه با کدام فکت‌ها و مصادیق در صحنه واقعی جامعه و زندگی این کودکان به خود جرات به تصویر کشیدن کلیت کودکان کار به عنوان دزد و اعضای گروه‌های مافیایی سازماندهی شده، داده‌اند.
باید تاکید گردد اکثریت قریب به اتفاق کودکان کار،چنانکه بارها توسط افراد آگاه این حوزه و بر اساس تجربیات و تحقیقات بیان شده است، کسانی هستند که به خاطر شرایط سخت زندگی خانواده‌شان مجبور به پذیرفتن نقش نان‌آور خانواده شده‌اند.
بعلت العلل مسئله کار کودکان پدیده فقر و بیکاری خانواده‌های دهک‌های شدیدا آسیب‌پذیر اقتصادی است. شرایطی که خانواده‌ها را از لحاظ اقتصادی در منگنه خود اسیر کرده و آنان را در تامین بدیهیات یک زندگی ساده دچار مشکلات جدی می‌نماید. پدیده‌هایی چون کار کودکان، اعتیاد و... تالی این گزاره اولیه و ناشی از آن هستند.


جامعه باید بداند که اکثریت کودکان کار شب‌ها تن خسته‌ی خود را به خانه خود می‌برند و از سویی زندگی جمعی آنان در یک منطقه چنانکه در گودها و گاراژهای زباله‌گردی دیده می‌شود دلیل اطلاق باندی بودن یا دزد شناختن آنها نیست.
اگر موارد معدودی از این شکل مافیایی بودن هم وجود داشته باشد- البته تاکید می‌گردد نویسنده یادداشت تاکنون هیچ‌گونه گزارش، ادله یا شواهدی از باندی بودن نداشته است و اطلاق موارد معدود در این مورد به خاطر پرهیز از مطلق‌گویی و دگم بودن لحاظ شده‌است- نمی‌توان و هرگز نباید به تعمیم دادن آن به کلیت مسئله تراژیک کار کودکان در قامت یک محصول سرگرمی-فرهنگی سریالی پرداخت.
کودکان کار نه جیب‌برهای حرفه‌ای و اعضای خطرناک باندهای مافیایی که کودکانی واقعی در این جامعه از خانواده‌هایی واقعی هستند که برای تامین معاش خانوار مجبور به کارکردن در خیابان‌ها، گود و گاراژهای زباله‌گردی و انجام سایر اقسام
کارها هستند.
به راستی اگر اصل مسئله کودکان کار مافیایی بودن است چرا یکبار برای همیشه با دستگیری سران باند و سرشاخه‌ها مشکل کودکان کار حل نشده‌است و نمی‌شود؟ آیا حقیقت همین ‌قدر که ساده‌انگارانه است که نشان داده می‌شود یا تهیه‌کنندگان این سریال قصد دارند با استفاده از جذابیت‌های تم مافیایی و دستاویز قراردادن کودکان محروم کار به هدف‌هایی
دیگری برسند؟
اساسا تحریف و واژگونه انگاری مسائل جاری زندگی کودکان رنجور و مجبور کار با چه منظوری در این مجموعه انجام
شده است؟
وقتی قبل از هرگونه اقدام به ساخت،به جای تحقیق و جستجوی دقیق در موضوعی چنین حساس و استفاده از علم و تجربه‌ی آگاهان وفعالان حوزه مربوطه که استخوان در آن خرد کرده‌اند بر خیالبافی‌های اکشن جذاب صرفا تماشاگر گول‌زن تمرکز شود نتیجه غیر از این هم نخواهد بود.دست‌اندرکاران این سریال آیا می‌دانند با این تصویر دستکاری‌شده و غیرواقعی که تحویل داده‌اند، ذهن افراد جامعه غیر منصفانه مشوش نموده‌اند؟ آیا می‌دانند وضعیت بد و شکننده این‌کودکان و خانواده‌های‌شان را ناعادلانه بدتر کرده‌اند؟ آیا می‌دانند با ارائه این تصویر واژگونه زمینه برخوردهای قهری و صورت مسئله پاک کن با این پدیده را فراهم می‌نمایند؟آنها باید اینها را بدانند پاسخگوی همه‌شان باشند.جلب تماشاگر به چه قیمتی؟! به قیمت وارد آوردن ضربه‌های مهلک به موجودیت آسیب‌دیده از فقر کودکان کار که خود هزار زخم کهنه دارند، چرا که احتمالا پیش خود فکر کرده‌اند این کودکان ملجاء و پناهی ندارند؟ این برآوردی اشتباه است؛ از قضا اشتباهی بزرگ، چرا که با توجه به فضای امروزی شفاف کننده‌ی رسانه‌ها، روشنگری‌های متواتر توسط متخصصان این حوزه و رسانندگان بی‌ادعای صدای این کودکان انجام گردیده وجدان اجتماعی جامعه به پرسشگری، جستجو و رسیدن به حقیقت موضوع جلب خواهد شد و آن هنگام وقتی است که دست غش‌کنندگان معامله با اعتماد مردم و محرّفین واقعیت رو خواهد شد.نتیجه ریاکاری احتمالی در این مسئله از هرکس که باشد مشخص شده، قصه تحریف شده روی دست راویان آن باد خواهد کرد،باشد که موجب تحذیر و بستن راه تکرار بر خطرهایی این‌چنین باشد. بازیگران سریال بازی می‌کنند، کارگردان کات می‌دهد، تهیه‌کننده لبخند می‌زند، حقوق عوامل پرداخت می‌شود، عکس‌های یادگاری پشت صحنه گرفته می‌شود.کودکان کار اما همچنان در خیابانها، چهارراه‌ها، کارگاه‌ها، گودها، گاراژها و... مشغول کار هستند، در حالی‌که به فکر تحصیل و بازی کردن هستند و سرنوشتی غیر از امروز را آرزو و تصور می‌کنند؛ فردایی که تنها با پرداختن فعال و موثر به مسئله‌ی مهم فقر و بیکاری تغییر خواهد کرد. فردایی که برخی به خاطر منافع کوتاه مدت احتمالی به تخریب آن کمربسته‌اند. آهسته! کودکان مشغول کار هستند.